< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/03/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرایط وجوب صوم

 

بحث در شرائط وجوب صوم بود. در این جلسه، استاد دام ظله، بحث شرطیت حضر را پی می‌گیرند.

در مسئله مسافرت که به نظر مختار حرام و به نظر مشهور کراهت بود، بحث درباره مستثنیات این منع مسافرت بود، یکی از مستثنیات زمان خروج است که تا بیست و سوم کراهت یا حرمت هست و بعد از این حرمت یا کراهت استثنا می‌شود.

مستثنی اول: زمان خروج

چند روایت درباره این مستثنیات هست که فقط یکی از آنها معتبر است،

روایت اول: ابواب من یجب علیه الصوم، باب 13[1] ، مرسله «عَلِیِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... فَإِذَا مَضَتْ لَیْلَةُ ثَلَاثَةٍ وَ عِشْرِینَ فَلْیَخْرُجْ حَیْثُ شَاءَ»[2] . مضمون این روایت این است که روز بیست و سوم نیز جایز است خارج شود، اول در روایت غیر موارد استثنا منع شده، منتها اگر کسی شب بیست و سوم را در آنجا باشد، برای حرکت در صبح بیست و سوم منعی نیست.

روایت دوم: حدیث 5 باب[3] «الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِذَا أَرَادَ الْعُمْرَةَ انْتَظَرَ إِلَی صَبِیحَةِ ثَلَاثٍ وَ

عِشْرِینَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ثُمَّ یَخْرُجُ مُهِلًّا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ»[4] . ظاهر این روایت این است که حضرت در آن روز روزه نبوده‌اند. در سند این روایت معلی بن محمد هست و او تضعیف نشده، گویا بعضی از روایات او مقبول و بعضی مردود است، در مورد او «یعرف و ینکر» گفته شده، و اینکه حسین بن محمد اشعری که از أجلاء است، معلی بن محمد شیخ او قرار گرفته و بسیار از او روایت دارد، معلوم می‌شود که معلی بن محمد ثقه است اما به نقل فقط روایات قابل عمل مقید نیست، ممکن است که این را قبول کنیم و اگر حرام یا مکروه بدانیم، بگوئیم در حرکت صبح بیست و سوم منعی نیست، منتها به نظر مختار عمره ذاتاً از حرمت مستثنا است و لازم نیست حتماً در روز بیست و سوم باشد، در این روایت که بیست و سوم هست، در عین حال که قبلاً نیز جایز است اما افضل این است که بماند و بیست و سوم حرکت کند، دیگران نیز عمره را مستثنا می‌دانند.

روایت سوم: فقه رضوی مرسلاً نقل کرده «و کان أبو عبد الله ع یقول إذ صام الرجل ثلاثة و عشرین من شهر رمضان جاز له أن یذهب و یجی‌ء فی أسفاره»[5] . اینجا دیگر قید شده که بیست و سوم نیز روزه گرفته باشد، شاید بعد از ظهر با حال روزه بتواند خارج شود. روایت چهارم: این در اینجا نقل نشده و در حاشیه ذکر کرده‌ام که در تبیان هست، در تفسیر آیه 185 می‌گوید «روی عن ابن عباس و عبیدة السلمانی و مجاهد و جماعة من المفسرین و رووه عن علی ع انهم قالوا من شهد الشهر بأن دخل علیه الشهر کره له أن یسافر حتی یمضی ثلاث و عشرون من الشهر الا أن یکون واجباً کالحج أو تطوعاً کالزیارة»[6] . این نیز مرسل است، فقط این مسند بود که در صبح بیست و سوم کراهت رفع می‌شود و ترک الفضیلة تا صبح بیست و سوم است.

سؤال و پاسخ

حالا شاید بتوان از عمره، حج را نیز استفاده کرد، اما استثنای دیگری دیگر نیست، بگوئیم بهتر این است که حج را نیز تأخیر اندازند و صبح بیست و سوم حرکت کنند، دیگر دلیل دیگری نداریم که ذاتاً استثنا شود.

مستثنی دوم: حج و عمره

اما مستثنیات غیر زمانی، یکی حج و عمره است، روایات متعدد درباره حج و عمره هست،

روایت اول: مرسله علی بن أسباط عن رجل عن أبی عبد الله علیه السلام است که حضرت می‌فرمایند «لَیْسَ لِلرَّجُلِ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ أَنْ یَخْرُجَ إِلَّا فِی حَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ أَوْ مَالٍ یَخَافُ تَلَفَهُ أَوْ أَخٍ یَخَافُ هَلَاکَهُ وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَخْرُجَ فِی إِتْلَافِ مَالِ أَخِیهِ ...»[7] . ابتدا ممکن است اینطور توهم شود که این یکی از خصوصیات ماه مبارک رمضان است که می‌فرمایند «وَ لَیْسَ لَهُ أَنْ یَخْرُجَ فِی إِتْلَافِ مَالِ أَخِیهِ»، به خاطر اینکه این شبهه که وجود نداشت که برود و مال برادر را تلف کند، اما ظاهراً مراد این نیست، بلکه می‌خواهند بفرمایند اگر برادر بخواهد تلف شود، جایز است برای نجات او خارج شود، اما برای محافظت از مال برادر نمی‌تواند خارج شود.

روایت دوم: «تفسیر عیاشی عَنِ الصَّبَّاحِ بْنِ سَیَابَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع ابْنُ أَبِی یَعْفُورٍ أَمَرَنِی أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ مَسَائِلَ فَقَالَ وَ مَا هِیَ ... مَنْ دَخَلَ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ فِی أَهْلِهِ فَلَیْسَ لَهُ أَنْ یُسَافِرَ إِلَّا لِحَجٍّ أَوْ عُمْرَةٍ أَوْ فِی طَلَبِ مَالٍ یَخَافُ تَلَفَهُ»[8] . اینکه فقط طلب مال در اینجا ذکر شده، شاید مانند تلف رفیق با اولویت استفاده شود، از اینکه می‌تواند برای حج و عمره مستحبی که ضروری نیست، خارج شود، استفاده می‌شود که بالاولویه برای امور واجب و ضروری مانند نجات برادر می‌تواند خارج شود، و علاوه، از روایات دیگری که درباره اسقبال و مشایعت هست، بالاولویه استفاده می‌شود، اینها به وضوح واگذار شده است، منتها این دو روایت از نظر سند محل اشکال است و برای تأیید خوب است.

روایت سوم: حدیث باب4[9] ، در سند آن علی بن سندی است که ظاهراً همان علی بن اسماعیل سندی ثقه است و روایت معتبر است، «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا تَخْرُجْ فِی

رَمَضَانَ- إِلَّا لِلْحَجِّ أَوِ الْعُمْرَةِ أَوْ مَالٍ تَخَافُ عَلَیْهِ الْفَوْتَ أَوْ لِزَرْعٍ یَحِینُ حَصَادُهُ»[10] . امور دیگری که ذکر نشده، به وضوح واگذار شده است.

روایت چهارم: روایت أبی بصیر که در سند آن علی بن أبی حمزه هست، «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْخُرُوجِ إِذَا دَخَلَ رَمَضَانُ فَقَالَ لَا إِلَّا فِیمَا أُخْبِرُکَ بِهِ خُرُوجاً إِلَی مَکَّةَ أَوْ غَزْواً فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مَالًا تَخَافُ هَلَاکَهُ أَوْ أَخاً تَخَافُ هَلَاکَهُ وَ قَالَ إِنَّهُ لَیْسَ أَخٌ مِنَ الْأَبِ وَ الْأُمِّ»[11] . پس، روایت معتبر و روایاتی برای تأیید هست که حج و عمره از مستثنیات است.

روایات مجمل

روایاتی نیز هست که مجمل است و به وسیله روایات دیگر تفسیر می‌شود،

روایت اول: حدیث6 باب[12] ، مرسله ابن أبی عمیر «ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ قَالَ: لَا یُفْطِرُ الرَّجُلُ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِی سَبِیلِ حَقٍّ»[13] . حالا این درباره سفر معصیت است و درباره خروج نیست.

روایت دوم: حدیث 7 باب[14] ، «رُوِّینَا عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ص أَنَّهُ کَرِهَ لِمَنْ أُهِلَّ عَلَیْهِ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ حَاضِرٌ أَنْ یُسَافِرَ فِیهِ إِلَّا لِمَال لَا بُدَّ مِنْهُ»[15] ، نسخه بدلی هست که صحیح‌تر است، می‌گوید «إِلَّا لِمَا لَا بُدَّ مِنْهُ»، لابد منه و تخاف در مورد اموری است که حرج و قابل اعتنا است.

مستثنی سوم: مشایعت برادر

چند روایت معتبر درباره مشایعت برادر هست که مراد برادر ایمانی است، گفته‌اند این مستثنا است و افضل از این است که بماند و روزه بگیرد،

نقد مستثنی سوم

سابق این را عرض کردم که اینطور روایات را نمی‌توانیم به عنوان قضیه حقیقیه و برای زمان فعلی بگوئیم، در قدیم در سفرها خطرات بسیاری وجود داشته، در اینطور موارد برای

دفع خطرات احتمالی مشایعت اجازه داده شده، شاید این از ما لابد منه حساب شود، حتی درباره استقبال از مسافر که از راه می‌رسد و مشکلاتی دارد و مشکلات راه را متحمل شده، اجازه داده شده، اما نمی‌توانیم استظهار کنیم که در زمان کنونی صرف مشایعت و بدرقه اخ ایمانی از مستثنیات باشد، روایات معتبر دیگر می‌گوید «حاجة لابد منه»، اما بدرقه‌های امروزی، اگر توهین به شخصیتی نباشد، از این قبیل نیست.

سؤال و پاسخ

حج و عمره از مستثنیات دیگر است، من احتمال می‌دهم که امور دینی معتنا به لازم نیست لابد منه باشد، اما امور شخصی باید لابد منه باشد، با اینکه زیارت حضرت سید الشهداء و امامان علیهم السلام از امور دینی است، معذالک در روایت آمده که اگر روزه بگیرید، افضل است، و نکته آن این است که حضرت نمی‌خواهند بفرمایند که اگر دوران امر بین این باشد که زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام یا روزه ماه مبارک رمضان ترک شود، روزه ماه مبارک رمضان را بگیرید، بحث در این است که شخص در غیر ماه مبارک رمضان به زیارت ائمه علیهم السلام مشرف می‌شود و مندوحه دارد، منتها اگر بخواهد در ماه مبارک رمضان مشرف شود، فضیلت ماه مبارک رمضان را از دست خواهد داد، اما موارد دیگر مانند مشایعت اخ مندوحه ندارد، مشایعت افضل دانسته شده، این به این معنا نیست که مشایعت اخ افضل از زیارت حضرت سید الشهداء علیه السلام است.

روایات مشایعت

روایت اول: صحیحه «حَلَبِیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ یَدْخُلُ شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هُوَ مُقِیمٌ لَا یُرِیدُ بَرَاحاً ثُمَّ یَبْدُو لَهُ بَعْدَ مَا یَدْخُلُ شَهْرُ رَمَضَانَ أَنْ یُسَافِرَ فَسَکَتَ فَسَأَلْتُهُ غَیْرَ مَرَّةٍ فَقَالَ یُقِیمُ أَفْضَلُ إِلَّا أَنْ یَکُونَ لَهُ حَاجَةٌ لَا بُدَّ مِنَ الْخُرُوجِ فِیهَا أَوْ یَتَخَوَّفَ عَلَی مَالِهِ»[16] .

روایت دوم: صحیحه «مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع فِی الرَّجُلِ یُشَیِّعُ أَخَاهُ مَسِیرَةَ یَوْمٍ أَوْ یَوْمَیْنِ أَوْ ثَلَاثَةٍ قَالَ إِنْ کَانَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ فَلْیُفْطِرْ قُلْتُ أَیُّمَا أَفْضَلُ یَصُومُ أَوْ یُشَیِّعُهُ قَالَ یُشَیِّعُهُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ قَدْ وَضَعَهُ عَنْهُ»[17] .

روایت سوم: «فقیه، سئل الصادق علیه السلام»[18] ، این را مرسلاً نقل کرده است.

روایت چهارم: کافی نقل کرده «حمید بن زیاد عن سماعة عن عدة عن أبان بن عثمان عن زرارة عن أبی جعفر»[19] ، این نیز همینطور است که افضل مشایعت است، از مجموع این ادله استفاده می‌شود که مشایعت اخ افضل از روزه در ماه مبارک رمضان است، نکته آن نیز این است که شرایط مسافرت در زمان قدیم با شرایط مسافرت در زمان فعلی متفاوت بوده، نمی‌توانیم این را به طور کلی بگوئیم، اینها درباره مشایعت بود.

روایات استقبال

درباره استقبال نیز دو روایت هست،

روایت اول: «الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْوَشَّاءِ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِی قَدْ جَاءَنِی خَبَرُهُ مِنَ الْأَعْوَصِ وَ ذَلِکَ فِی شَهْرِ رَمَضَانَ أَتَلَقَّاهُ وَ أُفْطِرُ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ أَتَلَقَّاهُ وَ أُفْطِرُ أَوْ أُقِیمُ وَ أَصُومُ قَالَ تَلَقَّاهُ وَ أَفْطِرْ»[20]

روایت دوم: صحیحه «إِسْمَاعِیلَ بْنِ جَابِرٍ قَالَ: اسْتَأْذَنْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع وَ نَحْنُ نَصُومُ رَمَضَانَ لِنَلْقَی وَلِیداً بِالْأَعْوَصِ فَقَالَ تَلَقَّهُ وَ أَفْطِرْ»[21] .

اما درباره زیارت روایاتی هست که فرموده‌اند ماه مبارک رمضان فضیلتی دارد که نمی‌شود آن را تدارک کرد و فضیلت زیارت به حال خود باقی است، بعد از ماه مبارک رمضان زیارت کنید.

پس، محصل کلام این است که به نظر مختار که جایز نیست، برای اموری که اختیاراً جایز نیست، دلیلی نیافتم که بتوانیم استثنا کنیم، بله، بنابر قول به جواز، چند چیز مانند حج و عمره و مشایعت و استقبال اخ و مال یخاف تلفه و اخ یخاف هلاکه مورد استثنا بود.


[1] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص542، روايت 2.
[2] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 216، روايت 626- 1.
[3] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص542.
[4] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 536، روايت 4.
[5] . الفقه - فقه الرضا، ص: 83.
[6] . التبيان، للشيخ طوسی، ج1، ص9.
[7] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 216، روايت 626- 1.
[8] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج7، ص: 377، روايت 8459- 1.
[9] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص542.
[10] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 327، روايت 1017- 85.
[11] . تهذيب الأحكام، ج4، ص: 327، روايت 1018- 86.
[12] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص543.
[13] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 128، روايت 2.
[14] . جامع احاديث شيعه، ج11، ص543.
[15] . دعائم الإسلام، ج1، ص: 276.
[16] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 126، روايت 2.
[17] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 129، روايت 5.
[18] . من لا يحضره الفقيه؛ ج2، ص: 140، روايت 1971.
[19] . الكافي (ط - الإسلامية)؛ ج4، ص: 129، روايت 7.
[20] . الكافي (ط - الإسلامية)، ج4، ص: 129، روايت 6.
[21] . تهذيب الأحكام، ج3، ص: 219، روايت 544- 53.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo