< فهرست دروس

درس خارج فقه آيت‌الله سیدموسی شبیری‌زنجانی

كتاب الصوم

89/12/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احکام قضاء/ شرطیت بلوغ در وجوب قضاء صوم/

 

در این جلسه حضرت استاد ـ مدظله ـ در بحث از احکام قضاء به بررسی شرطیت بلوغ و برخی از فروع آن می‌پردازند.

فصل: فی احکام القضاء

بیان مسأله شرطیت بلوغ در وجوب قضاء

فصل 13 «فی أحکام القضاء یجب قضاء الصوم ممن فاته بشروط و هی البلوغ و العقل و الإسلام فلا یجب علی البالغ ما فاته أیام صباه نعم یجب قضاء الیوم الذی بلغ فیه قبل طلوع فجره أو بلغ مقارنا لطلوعه إذا فاته صومه و أما لو بلغ بعد الطلوع فی أثناء النهار فلا یجب قضاؤه و إن کان أحوط و لو شک فی کون البلوغ قبل الفجر أو بعده فمع الجهل بتاریخهما لم یجب القضاء و کذا مع الجهل بتاریخ البلوغ و أما مع الجهل بتاریخ الطلوع بأن علم أنه بلغ قبل ساعة مثلا و لم یعلم أنه کان قد طلع الفجر أم لا فالأحوط القضاء و لکن فی وجوبه إشکال و کذا لا یجب علی المجنون ما فات منه أیام جنونه من غیر فرق بین ما کان من الله أو من فعله علی وجه الحرمة أو علی وجه الجواز و کذا لا یجب علی المغمی علیه سواء نوی الصوم قبل الإغماء أم لا و کذا لا یجب علی من أسلم عن کفر إلا إذا أسلم قبل الفجر و لم یصم ذلک الیوم فإنه یجب علیه قضاؤه و لو أسلم فی أثناء النهار لم یجب علیه صومه و إن لم یأت بالمفطر و لا علیه قضاؤه من غیر فرق بین ما لو سلم قبل الزوال أو بعده و إن کان الأحوط القضاء إذا کان قبل الزوال»[1]

توضیح بحث: «یجب قضاء الصوم ... فلا یجب قضاؤه و إن کان أحوط». بحث در شرایطی است که فوت صوم به همراه آن شرایط موجب قضاء می‌شود و اگر یکی از آن شرایط نبوده باشد، فوت صوم

موجب قضاء نمی‌شود و آن شرایط عبارتند از: بلوغ، عقل و اسلام؛ که در ادامه به توضیح هر کدام از آنها پرداخته می‌شود.

دلیل شرطیت بلوغ و اقوال در آن

حکم به عدم قضاء صومی که در وقت نابالغ بودن فوت شده باشد، از مسلمات و قطعیات فقه امامیه است و بلکه در بین اهل سنت هم، به طوری که مرحوم علامه در «منتهی[2] » و «تذکره[3] » می‌گوید غیر از اوزاعی مخالفی سراغ ندارد.

بررسی انتساب قول به قضاء ـ علی الاحوط و الافضل ـ به ابن ابی عقیل

بله مرحوم آقای حکیم[4] به طور استثناء از ابن ابی عقیل این را نقل می‌کند که افضل و احوط قضاء صومی است که از شخص در حال صغر فوت شده باشد. البته خود ایشان این را از عمانی ندیده است؛ چرا که با «عن ابن ابی عقیل» تعبیر کرده است. من که مراجعه کردیم؛ این نسبت را در «منتهی»، «مختلف» و «تذکره» پیدا نکردم، بله در «جواهر الکلام[5] » هم با تعبیر «عن فلان» و با واسطه نقل کرده است. و من حدس می‌زنم که باید این را از فاضل اصفهانی اخذ کرده باشد؛ چون او مقیّد است که تمام نوشتجات فاضل را مراجعه نماید، و در شرح حال فاضل اصفهانی یا هندی، گفته‌اند که مرحوم صاحب جواهر اگر کتاب «کشف اللثام» در مقابلش نبود، یک سطر هم از جواهر نمی‌نوشت؛ البته در «کشف اللثام» چیزی درباره صوم نیست، منتها ایشان شرحی به شرح لمعه به نام «المناهج السویه» دارند؛ که در پاورقی «جواهر» گفته‌اند که این مطلب در مناهج السویه هست. و ظاهرا «مستمسک» هم به استناد عبارت «جواهر» این را به ابن ابی عقیل نسبت داده است.[6]

ولی این نسبت صحیح نیست و ظاهرا یک مسامحه‌ای در کلام مرحوم صاحب مستمسک شده است؛ چرا که ابن ابی عقیل[7] در دو جا قائل به قضاء به نحو الاحوط والافضل شده است که عبارتند از:

اگر کسی در وسط روز بالغ بشود، مورد بحث واقع شده است که آیا قضاء آن روز بر شخص واجب است یا نه؟ مانند حائض که اگرچه روزه اداء بر او واجب نیست ولی قضاء آن ایام بر او واجب است. و شیخ طوسی در اقتصاد[8] در اینجا حکم به وجوب قضاء کرده است و می‌گوید: حتی اگر آن روز را روزه گرفته باشد و امساک کرده باشد؛ برای اینکه امساک او صوم شرعی نیست و امساک تأدبی است، صحیح نبوده است و باید قضاء آن را بجا بیاورد. مرحوم ابن ابی عقیل هم این مورد را حکم به قضاء علی الاحوط والافضل نموده است.

اگر کسی در وسط ماه رمضان بالغ بشود؛ ایشان می‌گوید: باید چند روزی را که قبل از بلوغ او بوده است، قضاء نماید و یا ممکن است این را بگوید که احتیاط این است که همه ماه را قضاء نماید؛ چون یک بحثی وجود دارد که سابقا هم گذشت؛ که آیا ماه رمضان بتمامه یک عبادت است؛ و در نتیجه باید در اول ماه رمضان، صوم تمام ماه رمضان را نیت بکند؟ یا اینکه هر روز عبادتی مستقل است و نیت کل ماه لزومی ندارد؟ این مطلب در بین قدماء مورد اختلاف بوده است، اگر چه در بین متأخرین، دیگر محل خلاف نیست. پس ابن ابی عقیل در این صورت هم به نحو الاحوط و الافضل حکم به قضاء نموده است.

پس، این مطلب را که به طور مطلق صوم ایام صباوت، علی الافضل و الاحوط، قضاء داشته باشد، هیچ کسی قائل نشده است و این نسبت، یک تسامحی است که واقع شده است.

(پاسخ به سؤال) عبارت «الافضل بل الاحوط» احتیاط استحبابی می‌شود.

بنابراین: در غیر از روزی که شخص در وسط آن بالغ شده باشد، و همین‌طور در مورد کسی که در وسط ماه رمضان بالغ شده باشد ـ بنابر قول به عبادت واحد بودن صوم ماه رمضان ـ این جزو مسلمات و ضروریات است که صوم ایام صباوت قضاء ندارد.

عدم قضاء در صورت بلوغ در اثناء روز

«و أما لو بلغ بعد الطلوع فی أثناء النهار فلا یجب قضاؤه و إن کان أحوط».

بررسی توضیح مذکور در کلام مرحوم آقای خویی

مرحوم آقای خویی در مورد عبارت اخیری که مرحوم سید در آن حکم به قضاء به نحو احتیاط استحبابی نموده است، این توضیح را هم در حاشیه‌ای که مستقلا بر عروه[9] دارند و هم در شرح[10] داده‌اند که این احتیاط استحبابی در جایی است که آن روز را روزه نگرفته باشد. و اما اگر آن روز را روزه گرفته باشد، دیگر احتیاط استحبابی هم در مورد قضاء وجود ندارد؛ چرا که احتمال این که کافی نباشد وجود ندارد.

در حالی که به نظر می‌رسد که نیازی به این قید وجود ندارد؛ چرا که عبارت مرحوم سید قاصر از این است که شامل صورت عدم فوت هم بشود؛ چرا که می‌گوید «یجب قضاء الصوم ممن فاته بشروط ... و اما لو بلغ بعد الطلوع فی اثناء النهار فلایجب قضاؤه و ان کان احوط» پس موضوع عبارت از صورتی است که فوت شده باشد و شامل صورت عدم فوت نمی‌شود.

بله اگر بگوییم که این عبارت مرحوم سید و حکم به احتیاط استحبابی ناظر به کلام شیخ در «اقتصاد» است، ممکن است مقصود در اینجا را به طور مطلق و شامل دو صورت فوت و عدم فوت بگیریم و بنابراین احتمال، قید ایشان وجهی پیدا می‌کند. و توضیح مطلب این است که مرحوم شیخ در «اقتصاد[11] » می‌گوید: بر چند طایفه روزه گرفتن واجب نیست اما استحباب دارد که آن روز را امساک تأدبی بکنند و بعداً هم قضاءش را بجا بیاورند، یکی از آنها هم صبی است؛ صبی‌ای که در أثناء روز بالغ شده باشد، آن را تا آخر امساک می‌کند و

بعد هم واجب است که قضاء آن را بجا بیاورد و اینکه خصوص صورتی را که امساک کرده است عنوان کرده است؛ چون حکم صورت عدم امساک، به طریق اولی از آن استفاده می‌شود که قضاء بر او هم واجب است؛ چون نمی‌شود گفت که کسی که امساک تأدبی کرده است قضاء دارد و اما کسی که امساک نکرده است قضاء ندارد! پس از کلام شیخ در اقتصاد استفاده می‌شود که علی وجه الاطلاق قضاء بر کسی که در وسط روز بالغ شده باشد، واجب است.

مرحوم حکیم هم در اینجا دارند[12] که بعید نیست که این عبارت ناظر به کلام شیخ در اقتصاد باشد، ولی به نظر ما احتمال اقوی این است که این عبارت مرحوم سید، ناظر به کلام شیخ در اقتصاد نیست؛ چون مرحوم شیخ در بحث از شرطیت اسلام[13] هم همین مطلب را دارند که اگر کسی در اثناء روز اسلام بیاورد مستحب است امساک تأدبی بکند و حتی اگر از ابتداء افطاری نکرده باشد، بعداً قضاء آن روز بر او واجب است. ولی مرحوم سید در آنجا هیچ احتیاطی را ذکر نکرده است؛ در حالی که اگر ناظر به «اقتصاد» شیخ بود، مناسب بود که آن را هم متعرض بشود.

به هر حال: این احتیاط استحبابی اشکالی ندارد. و نیازی هم به قیدی که مرحوم آقای خویی گفته‌اند، نیست. و وجه این احتیاط استحبابی در اینجا به جهت رعایت فتوای برخی از فقهاء به وجوب قضاء در اینجا است.

(پاسخ به سؤال) وقتی که خطابات تشریع صوم این جایی را که شخص از ابتداء وقت صوم؛ یعنی طلوع فجر، دارای شرط بلوغ نبوده است، نگرفت، ما تمسک به اصل برائت می‌کنیم.

حکم شک در تقدم یا تأخر بلوغ و طلوع

«و لو شک فی کون البلوغ قبل الفجر أو بعده ... فالأحوط القضاء و لکن فی وجوبه إشکال».

بررسی صور مسأله

توضیح عبارت و دلیلش: در جایی که تردید بکند که آیا بلوغ او قبل از فجر بوده است، تا اینکه روزه آن روز بر او واجب باشد یا اینکه بعد از فجر بوده است، تا اینکه روزه آن روز بر او واجب نباشد، چند صورت دارد که عبارتند از:

تاریخ هر دو مجهول باشد؛ در این صورت چون تکلیف ثابت نیست، قضاء بر او واجب نیست؛ حالا یا بگوییم که اصلاً اصلین در اینجا جاری نمی‌شوند و یا اینکه بگوییم که به خاطر تعارض، تساقط می‌کنند، به هر حال یک اصلی که وجوب صوم را در این صورت اثبات بکند، وجود ندارد و لذا قضاء هم، بر او لازم نمی‌شود.

تاریخ طلوع را بداند ولی تاریخ بلوغ را جاهل باشد؛ در این صورت هم قضاء واجب نیست؛ چرا که همان طوری که اگر در زمانی که طلوع فجر شده است، نمی‌داند که به حد بلوغ رسیده است یا نه؟ استصحاب عدم بلوغ می‌آید و وجوب صوم نفی می‌شود. در اینجایی هم که در وسط روز شک می‌کند و ساعت طلوع را می‌داند ولی وقت بلوغش را نمی‌داند، در اینجا هم استصحاب عدم بلوغ می‌گوید که بالغ نشده است و اصل تأخر حادث در خود روایت زراره هم هست، پس هم استصحاب و هم اصل برائت اقتضاء می‌کنند که روزه آن روز بر او واجب نباشد. و لذا در این صورت هم حرفی نیست.

تاریخ بلوغ را بداند ولی تاریخ طلوع را جاهل باشد؛ یعنی شخص وقت بلوغش را می‌داند ولی نمی‌داند که آیا در این زمان که بلوغش ثابت است، طلوع شده است یا نه؟ اگر طلوع قبل از آن آنی باشد که بالغ شده است، روزه برایش واجب نمی‌شود؛ چون در اول وقت بالغ نبوده است. و اما اگر طلوع بعد از بلوغ او باشد، روزه بر او واجب می‌شود، در اینجا با استصحاب گفته می‌شود که طلوع متأخر از بلوغ بوده است، پس همه روز را بالغ بوده است.

ولی ایشان می‌گویند: «فیه اشکال» و آقایان دیگر هم معمولاً این را مشکل دانسته و بلکه فتوا به عدم وجوب صوم در این صورت کرده‌اند؛ برای اینکه، با استصحاب عدم طلوع می‌گوییم که طلوع نشده است، بعد می‌خواهیم این را نتیجه بگیریم که پس بنابراین از اول روز تا آخر روز را این شخص بالغ بوده است. و این همان اثبات لوازم عقلی است و اشکال اصل مثبت پیش می‌آید.


[1] . العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج2، ص: 228.
[2] . منتهى المطلب في تحقيق المذهب؛ ج9، ص: 299 لا نعلم فيه خلافا، إلّا من الأوزاعيّ؛.
[3] . تذكرة الفقهاء (ط - الحديثة)؛ ج6، ص: 148و قال الأوزاعي: يقضيه إن كان أفطره و هو مطيق لصيامه.
[4] . مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 480 عن ابن أبي عقيل: الأفضل القضاء، بل هو أحوط.
[5] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج17، ص: 8 ما عن ابن أبي عقيل من «ان الكافر إذا أسلم و الصبي إذا بلغ و قد مضى بعض رمضان أو بعض يوم منه.
[6] . خوب است كه دركامپيوتر ملاحظه بشود؛ تا معلوم شود كه آيا اين عبارت ابن ابي عقيل را مرحوم كاشف اللثام از كجا نقل كرده است؟ اگر از كتاب ابن ابي عقيل «المتمسك بحبل آل الرسول» نقل كرده باشد و معلوم شود كه اين كتاب به دست او رسيده است، نكته جالبي ميشود؛ ممكن است راهي بشود تا آن كتاب پيدا بشود. كسي نقل ميكرد كه مرحوم آقاي بروجردي ميگفت اين كتاب تا زمان علامه بوده است. البته به نظر ما در دست شهيد اول هم بوده است و مطالبي را از آن نقل ميكند. (استاد مدظله).
[7] . جواهر الكلام في شرح شرائع الإسلام؛ ج17، ص: 8 ما عن ابن أبي عقيل من «ان الكافر إذا أسلم و الصبي إذا بلغ و قد مضى بعض رمضان أو بعض يوم منه.
[8] . الاقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد (للشيخ الطوسي)؛ ص: 293 و الصبي إذا بلغ، و الكافر إذا أسلم. فإن هؤلاء كلهم يمسكون بقية نهارهم تأديبا.
[9] . العروة الوثقى (المحشى)؛ ج3، ص: 636 لا وجه للاحتياط إذا صام اليوم الذي بلغ فيه. (الخوئي).
[10] . المستند في شرح العروة الوثقى؛ الصوم، ص: 147 أما إذا لم يفطر بل صام استحبابا فبلغ في النهار و أتم صومه فمثله لا يحتمل في حقه القضاء.
[11] . الاقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد (للشيخ الطوسي)؛ ص: 293 و الصبي إذا بلغ، و الكافر إذا أسلم. فإن هؤلاء كلهم يمسكون بقية نهارهم تأديبا.
[12] . نیاز به بررسی: مستمسك العروة الوثقى؛ ج8، ص: 481 «نعم لو بلغ في الأثناء و لم يتناول المفطر، و قلنا بوجوب الصوم عليه، كان القول بالوجوب في محله، لتركه الصوم الواجب».
[13] . الاقتصاد الهادي إلى طريق الرشاد (للشيخ الطوسي)؛ ص: 293 و الصبي إذا بلغ، و الكافر إذا أسلم. فإن هؤلاء كلهم يمسكون بقية نهارهم تأديبا.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo