< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله شبیری

96/09/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: بررسی عبد الاعلی بن اعین /اصل برائت /اصول عملیه

 

     تکمیل بحث عذاب قوم

     بررسی سند روایت

     سه عنوان عبد الاعلی

     استدلال آقای خویی برای توثیق عبد الاعلی

     مناقشه در کلام مرحوم آقای خویی

     رساله عددیه

 

خلاصه:

استاد معظم در جلسه گذشته با توجه به آیه 115 سوره توبه استدلالی بر برائت اقامه و سپس رد کردند. ایشان این جلسه به روایتی می‌پردازند که در سند آن عبدالاعلی وجود دارد و استدلال مرحوم آقای خویی بر وثاقت او را بررسی و رد می‌کنند.

 

تکمیل بحث عذاب قوم

دیروز بعد از بحث یکی از آقایان بعضی از آیات قرآن را ذکر کرد که عذاب قوم را عذاب اخروی قرار داده است. گفتیم ظاهر عذاب قوم عذاب عمومی است و اگر قرینه‌ای باشد رفع ید می‌کنیم و با دلیلی که قبلاً بیان کردیم منافات ندارد. اما بعد که مراجعه کردم دیدم قوم لزوماً برای عموم نیست و برای معنای عامی وضع نشده است، بلکه جمعی از افراد است که بینشان رابطه‌ای وجود داشته باشد، ولی گاهی ظواهر دلیل اقتضا می‌کند که هر چه این عنوان بر آن منطبق شود، کوچک، بزرگ، مکلف و غیر مکلف، همه را می‌گیرد. پس این‌که «اگر خداوند بخواهد قومی را گمراه می‌کند» را بر تمام افراد حمل کنیم و آن را قرینه برای عذاب دنیوی بدانیم، نمی‌تواند دلیل باشد و استظهار ما درست نیست، اما اشکالات دیگری دارد که باید بحث کنیم.

 

بررسی سند روایت

یکی از روایاتی که این آیه را معنا کرده روایتی است که عبد الاعلی در سندش قرار دارد. مرحوم آقای خویی بیاناتی راجع به عبد الاعلی دارد و ما هم عرایضی در کتاب الصوم داشتیم، همان را می‌خوانم و مطلبی هم الآن عرض می‌کنم. مرحوم شیخ مفید در رساله عددیه بیانی دارد که خیلی از فقها و از جمله آقای خویی به آن عبارت برای توثیقات اشخاص استدلال کرده‌اند، اما به نظر می‌آید که از آن وثاقت استفاده نمی‌شود. روایتی هست که درباره متصل یا غیر متصل بودن آن بحث شده است. می‌گویند بر فرض که روایت متصل بود و از امام علیه السلام نقل می‌شد، دلیلی بر وثاقت عبد الاعلی نداریم زیرا او توثیق نشده و ادله عامی که برای وثاقت او ذکر کرده‌اند محل مناقشه است. بنابراین نمی‌توانیم به اعتبار خبر حکم کنیم. مرحوم آقای خویی ضمناً فرمایشی دارد که قدری با اضافه عرض می‌کنم.

 

سه عنوان عبد الاعلی

سه عنوان به نام عبد الاعلی بن اعین هست که همگی از اصحاب امام صادق علیه السلام یا در این طبقه و کوفی هستند.

یک عنوان که مرحوم آقای خویی ذکر نکرده است و در رجال و فهرست مرحوم شیخ و رجال مرحوم نجاشی نیز وجود ندارد، عبد الاعلی بن اعین شیبانی است که یکی از برادران زراره است. نام وی در تکمله رساله ابو غالب زراری صفحه 190 و کتب عامه ذکر شده است.

دیگری عبد الاعلی بن اعین عجلی است که در رجال شیخ طوسی ذکر شده است. این شخص مسلماً غیر از برادر زراره است زیرا با این‌که ممکن است دو عنوان بر کسی منطبق شود اما دو عنوان مباین منطبق نمی‌شود. بنو عجل و بنو شیبان دو شعبه از قبایل ادنانی در مقابل قبایل قحطانی و از نواده‌های علی بن بکر بن وائل هستند و هر کدام به یکی از نواده‌های ابن وائل متصل می‌شوند. جایی می‌توان بین دو عنوان جمع کرد که یکی شعبه‌ای از دیگری و اعم و اخص باشد، مثلاً یکی هاشمی و دیگری موسوی باشد، اما بنو عجل و بنو شیبان مباین هستند.

عنوان دیگر عبد الاعلی بن اعین کوفی مولی آل سام از اصحاب حضرت صادق علیه السلام است. کتبی مانند معجم قواعد العرب نزد من نبود تا ببینم آیا آل سام از بنی عجل است یا نیست. اتحاد عجلی و مولی آل سام اشکال عقلی ندارد و ممکن است یکی تیره‌ای از دیگری باشد.

در مورد عجلی در رجال شیخ آمده است: عبد الاعلی بن اعین العجلی مولاهم، بالولاء با بنی عجل ارتباط دارد نه بالنسب. این‌که این شخص از دو جهت ارتباط ولایی داشته باشد مثلاً از جهت عتق و نزول، خلاف ظاهر است. ممکن است هر دوی این‌ها نسبی نباشند ولی خلاف ظاهر است که بنو عجل و بنی شیبان یکی بالولاء باشد و یکی بالنزول یا بالحلف، زیرا اگر مطلق بگذارند مراد بالولاء است یعنی آزاد شده آن قبیله است و اگر غیر از آن باشد در کتب رجال تصریح می‌کنند که محل او نازل شده یا پیمان بوده است.

البته مرحوم شیخ در رجال خود در باب اصحاب صادق علیه السلام عبد الاعلی مولی آل سام و عبد الاعلی بن اعین عجلی را ذکر کرده است ولی این امر دلیل بر تعدد نیست. آقای خویی خیلی مواقع این‌هایی که شیخ دو عنوان ذکر کرده است را دلیل بر استظهار تعدد می‌کند. اما این طور نیست، مرحوم شیخ وحدت این‌ها را احراز نکرده و دو عنوان آورده است، نه این‌که احراز تعدد کرده باشد. در اسانید یا در کتب گاهی جایی با یک عنوان و جای دیگر با عنوان دیگری ذکر شده است که ثبوتاً ممکن است یکی باشد ولی چون وحدت ثابت نشده و اطمینان به اتحاد پیدا نکرده، هر دو را ذکر می‌کند. به هر حال نتیجه احتمال عدم اتحاد این دو عنوان با علم به عدم اتحاد که ظاهر کلام مرحوم آقای خویی است، یکسان است و با احتمال عدم اتحاد هم نمی‌توان از توثیق عجلی - به عقیده آقای خویی - برای وثاقت مولی آل سام استفاده کرد، چون نتیجه تابع اخس مقدمتین است و همین که اتحاد این عنوان ثابت نشد، علم به عدم اتحاد را نتیجه می‌دهد.

 

استدلال آقای خویی برای توثیق عبد الاعلی

مرحوم آقای خویی می‌فرماید از دو راه عبد الاعلی بن اعین عجلی توثیق شده است. یکی این‌که نام وی در تفسیر منتسب به علی بن ابراهیم واقع است و در آن سیف بن عمیرة از عبد الاعلی بن اعین نقل می‌کند. دیگر این‌که شیخ مفید در رساله عددیه عبد الاعلی بن اعین عجلی را توثیق کرده است.

 

مناقشه در کلام مرحوم آقای خویی

فرمایش آقای خویی از دو جهت محل مناقشه است.

وجه اول این است که با این‌که ایشان بعداً تصریح کرده عبد الاعلی مولی آل سام نیز ابن اعین است و دو نفر عبد الاعلی بن اعین داریم، تمام توثیقات مطلق مربوط به عبد الاعلی بن اعین را در ذیل عنوان عبد الاعلی بن عجلی آورده‌اند. گویا تصور کرده‌اند که تنها عجلی ابن اعین است و کسی دیگر ابن اعین نیست. در رساله عددیه شیخ مفید دو جا که روات سی روز یا بیست و نه روز بودن ماه رمضان را ذکر می‌کند اسم عبد الاعلی بن اعین را آورده است و هیچ جا کلمه عجلی وجود ندارد.

عبد الاعلی بن اعین در رساله عددیه شیخ مفید و در تفسیر قمی، عبد الاعلی مولی آل سام است، زیرا راوی از عبد الاعلی بن اعین در رساله عددیه حماد بن عثمان است که راوی از عبد الاعلی مولی آل سام است و در هیچ جایی از عبد الاعلی بن اعین عجلی روایت نمی‌کند. راوی از عبد الاعلی بن اعین در تفسیر قمی سیف بن عمیرة است. روایتی که در رجال کشی ذیل عنوان عبد الاعلی مولی آل سام آمده را سيف بن عميرة از عبد الاعلی نقل کرده و نشان می‌دهد که سيف بن عميرة راوی از عبد الاعلی مولی آل سام است.[1] آقای خویی هم این مطلب را پذیرفته و این روایت را در ترجمه عبد الاعلی مولی آل سام آورده است.

وجه دوم مناقشه این است که ایشان وقوع شخص در تفسیر قمی را به عنوان توثیق عام قبول دارند ولی ما آن را تمام نمی‌دانیم که بحثش جای دیگر است.

 

رساله عددیه

توثیق عام بودن رساله عددیه شیخ مفید رحمه الله که در کلمات بسیاری از رجالیین وارد شده است نیز مطلب درستی نیست. شیخ مفید در این رساله بر خلاف بعضی از رسائل دیگر خود، قول به عدد که ماه رمضان همیشه سی روز است را رد کرده، می‌فرماید ماه رمضان به رؤیت وابسته است. وی در این رساله می‌فرماید راویان رؤیت «فقهای اصحاب ائمه و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتيا و الأحكام الذين لا يطعن عليهم و لا طريق إلى ذم واحد منهم و هم أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة» هستند.[2] بعد روایات رؤیت را ذکر می‌کند و در یکی از آن‌ها نام عبد الاعلی بن اعین در روات وارد شده است. ایشان خیلی جاها در معجم رجال الحدیث به این عبارت تمسک می‌کند و درباره اشخاص دیگر می‌گوید شیخ مفید در عددیه توثیق کرده است و ما هم به اعتماد آن توثیق می‌کنیم.

در این‌جا اشتباهی عمومی واقع شده است و طبعاً هم اشخاص اشتباه می‌کنند و خیال می‌کنند که شیخ مفید تمام افرادی را که بعداً در سند روایت رؤیت ذکر می‌کند واجد اوصاف فوق دانسته، آن‌ها را توثیق می‌کند ولی این گونه نیست و ایشان نمی‌خواهد بگوید همه این راویان دارای چنین اوصافی هستند. در همین بحث ما عبد الاعلی بن اعین یا عبد الاعلی مولی آل سام را نه شیخ طوسی در فهرست آورده و نه نجاشی در رجال خود و اگر وی از أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة باشد، بعید است که شیخ طوسی که شاگرد بزرگ شیخ مفید است یا نجاشی که مصنفات شیعه را می‌گوید این مطلب را متوجه نشده باشند و در کتب فهارس نام او ذکر نشده باشد. یکی از راویان محمد بن سنان است که هم جزء روایان روایت عددیه است و هم روایت رؤیت، زیرا شیخ مفید دلیل طرفین را ذکر می‌کند، هم آن‌هایی که عددی هستند و می‌گویند همیشه ماه رمضان سی روز است و هم کسانی که رؤیتی هستند.

پس هم‌چنان که مرحوم شیخ مفید درباره محمد بن سنان اثباتاً و نفیاً نظر ندارد، نمی‌خواهد بگوید همه افرادی که ذکر می‌کنم واجد اوصاف فوق هستند. عبد الاعلی بن اعین هم قطعاً از اصحاب الاصول المدوّنه و المصنّفات المشهوره نیست. اصلاً به او کتاب نسبت نداده‌اند. ایشان می‌خواهد بگوید روایات را شخصیت‌هایی نقل کرده‌اند که هیچ نقطه ضعفی در مورد آنان نمی‌توان گفت و واجد شرایط فوق هستند. بعد به عنوان تأیید که مسئله شکل متواتر بگیرد، روایات افراد ضعیف را هم ضمیمه کرده است و این امر اشکالی ندارد.

پس این‌که آقایان در بعضی از موارد اختلاف در توثیق و تضعیف راویان می‌گویند نظر مرحوم شیخ مفید در رساله عددیه با دیگران مخالف است، درست نیست و عبارت رساله دلیل بر مخالفت نیست. یکی از شواهد برای این‌که شیخ مفید نمی‌خواهد توثیق کلی ذکر کند، این است که اسامی اشخاص متعددی را ذکر می‌کند که هیچ جا اسمی از آن‌ها نیست و فقهای اصحاب و صاحب مصنفات مشهوره و... نمی‌تواند بر این همه عناوین منطبق شود. ایشان می‌خواهد بفرماید این روایات را اشخاص معتبر نقل کرده‌اند اما لازمه نقل آنان این نیست که کسی دیگر هم نقل نکرده باشد. این مطلب جاهای مختلف رجال برای توثیق و تضعیف تأثیر دارد.

اما بیانی هم برای توثیق عبد الاعلی بن اعین هست که بماند برای بعد.


[1] رجال کشی، الشیخ الطوسي، ج1، ص319. «ما روي في عبد الأعلى مولى أولاد سام: حمدويه قال حدثنا محمد بن عيسى بن عبيد عن علي بن أسباط عن سيف بن عميرة عن عبد الأعلى قال قلت لأبي عبد الله (ع) إن الناس يعيبون علي بالكلام و أنا أكلم الناس فقال: أما مثلك من يقع ثم يطير فنعم و أما من يقع ثم لا يطير فلا»
[2] الرد على أصحاب العدد، الشیخ المفید، ج1، ص25‌.: و أما رواه الحديث بأن شهر رمضان شهر من شهور السنة يكون تسعة و عشرين يوما و يكون ثلاثين يوما‌فهم فقهاء أصحاب أبي جعفر محمد بن علي و أبي عبد الله جعفر بن محمد و أبي الحسن موسى بن جعفر و أبي الحسن علي بن موسى و أبي جعفر محمد بن علي و أبي الحسن علي بن محمد و أبي محمد الحسن بن علي بن محمد ص و الأعلام الرؤساء المأخوذ عنهم الحلال و الحرام و الفتيا و الأحكام الذين لا يطعن عليهم و لا طريق إلى ذم واحد منهم و هم أصحاب الأصول المدونة و المصنفات المشهورة و كلهم قد أجمعوا نقلا و عملا على أن شهر رمضان يكون تسعة و عشرين يوما نقلوا ذلك عن أئمة الهدى ع و عرفوه في عقيدتهم و اعتمدوه في ديانتهم

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo