< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری

98/11/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: محمد بن حکیم /عده‌ی زنی که رحمش را خارج کرده اند /اقوال فقها در عده

خلاصهی مباحث گذشته:

بحث در عده‌ی زنی بود که رحمش را خارج کرده اند. در سند بیش تر روایات این بحث، محمد بن حکیم واقع شده است، به همین دلیل به بررسی محمد بن حکیم پرداختیم. در کتب رجالی دو نفر با نام محمد بن حکیم مطرح شده اند، یکی محمد بن حکیم خثعمی می باشد که نجاشی کتابی را به او نسبت می دهد و دیگری محمد بن حکیم ساباطی است که در رجال شیخ طوسی آمده است.

 

1علت مطلق آوردن محمد بن حکیم

استظهار مرحوم آقای خویی این بود که منظور از محمد بن حکیم ( به طور مطلق)، محمد بن حکیم خثعمی می باشد. این کلام مرحوم آقای خویی صحیح است اما باید مشخص شود که چرا محمد بن حکیم را مطلق گذاشته اند و برای او وصفی نیاورده اند؟ آیا این اطلاق به خاطر اعتماد به اسناد قبلی می باشد یا به خاطر مشهور بودن محمد بن حکیم می باشد؟

در اسناد دیگر فقط یک جا محمد بن حکیم خثعمی آمده است؛ در نتیجه موارد اطلاق نمی تواند با اعتماد به اسناد قبلی باشد بلکه این اطلاق به خاطر شهرت محمد بن حکیم است.

نام محمد بن حکیم در بعضی داستان ها هم به صورت مطلق آمده است و خیلی بعید است در این داستان ها نام محمد بن حکیم را به اعتماد سند قبل مطلق آورده باشند:

    1. «في محمد بن حكيم

843- حدثني حمدويه قال: حدثني بن يزيد عن ابن أبي عمير عن محمد بن حكيم قال: ذكر لابي الحسن عليه السلام أصحاب الكلام فقال: أما ابن حكيم فدعوه[1]

    2. «عن مرازم، قال: حضرت باب الرشيد أنا و عبد الحميد الطائي و محمّد بن حكيم ...» [2]

ظاهرا مرازم و محمد بن حکیم رفیق بوده اند و این محمد بن حکیم، برادر مرازم نمی باشد و همان محمد بن حکیم خثعمی است و به خاطر رفاقتی که بین محمد بن حکیم و مرازم بوده است تصور شده است که این محمد بن حکیم، برادر مرازم می باشد؛ چنان که مرحوم نجاشی در ترجمه‌ی مرازم مرتکب این اشتباه شده است و تصور کرده است داستانی که در مورد مرازم، عبدالحمید طائی و محمد بن حکیم می باشد، مربوط به مرازم و برادرش محمد بن حکیم است، در حالی که این داستان در مورد مرازم و محمد بن حکیم خثعمی است.

صاحب قاموس الرجال شواهدی را ذکر می کند که محمد بن حُکیم ساباطی وجود خارجی ندارد و تصور شده که این محمد بن حکیم برادر مرازم بوده و ساباطی می باشد.

ممکن است محمد بن حکیم ساباطی وجود خارجی نداشته باشد، از طرفی هم ممکن است وجود داشته باشد اما مشهور نباشد به طوری که وقتی مرازم که برادر محمد بن حکیم ساباطیِ مفروض است، لفظ «محمد بن حکیم» را به کار می برده است، منظورش برادرش نبوده است، در داستانی هم که بیان می کند، تعبیر «صاحبی» برای محمد بن حکیم آورده است در حالی که اگر برادرش بود چنین تعبیری نمی آورد.

در سند توقیع معروف ( محمّد بن‌ يعقوب‌ عن‌ إسحاق‌ بن يعقوب ...) بعضی گمان کرده اند که اسحاق بن یعقوب برادر کلینی ( محمد بن یعقوب) می باشد در حالی که ظاهر عبارت این است که اسحاق بن یعقوب برادر محمد بن یعقوب نمی باشد، اگر برادر بودند تعبیر اسحاق بن یعقوب به کار نمی برد، ممکن بود تعبیر «اسحاق» بدون «بن یعقوب» به کار ببرد یا تعبیر اخی به کار ببرد.

تردیدی نیست محمد بن حکیمی که مرازم از او روایت می کند محمد بن حکیم خثعمی می باشد، جعفر بن محمد بن حکیم که پسر خثعمی می باشد از مرازم روایت می کند که نشان دهنده‌ی ارتباط بین مرازم با محمد بن حکیم و پسرش می باشد.

نتیجه آن که با توجه به این که در اسناد، محمد بن حکیم ساباطی وجود ندارد، در صورتی که این شخص وجود خارجی داشته باشد، شخص معروفی نبوده است و هر جا محمد بن حکیم به صورت مطلق آمده باشد منظور محمد بن حکیم خثعمی می باشد.

2توثیق محمد بن حکیم

وثاقت محمد بن حکیم خثعمی با توجه به نقل ابن ابی عمیر، صفوان و بزنطی از او ثابت می شود. همچنین از روایت صحیحه ای که کشی نقل می کند، می توان وثاقت او را ثابت کرد:

844 حَمْدَوَيْهِ، قَالَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى، قَالَ حَدَّثَنِي يُونُسُ بْنُ عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ حَمَّادٍ، قَالَ‌ كَانَ أَبُو الْحَسَنِ (علیه السلام) يَأْمُرُ مُحَمَّدَ بْنَ حُكيمٍ أَنْ يُجَالِسَ أَهْلَ الْمَدِينَةِ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ صل الله علیه و آله وَ أَنْ يُكَلِّمَهُمْ وَ يُخَاصِمَهُمْ! حَتَّى كَلَّمَهُمْ فِي صَاحِبِ الْقَبْرِ، فَكَانَ إِذَا انْصَرَفَ إِلَيْهِ، قَالَ لَهُ: مَا قُلْتُ لَهُمْ وَ مَا قَالُوا لَكَ وَ يَرْضَى بِذَلِكَ مِنْهُ.

با توجه به این که مناظره ها در آن زمان صرفا مناظره‌ی عقلی نبوده و بیشتر مناظرات حدیثی و نقلی بوده است، امام علیه السلام به کسی که قابل اعتماد نباشد، دستور مناظره نمی دهد، به همین دلیل از این روایت هم می توان وثاقت محمد بن حکیم را ثابت کرد.

3کلام شیخ طوسی در مورد محمد بن حکیم ساباطی

شیخ طوسی در رجالش در مورد محمد بن حکیم ساباطی چنین آورده است:

«4054- 79 محمد بن حكيم الساباطي،و له إخوة: محمد و مرازم و حديد بنو حكيم.

گفتیم احتمالا عبارت «و هم إخوة» بوده است.

4کلام مرحوم قهپایی در مجمع الرجال ذیل کلام شیخ طوسی

مرحوم قهپایی در مجمع الرجال[3] ذیل این عبارت از شیخ طوسی چنین استظهار کرده است که «محمد» غلط است و جای آن «ذبیان» می باشد.

شخصی به نام ذبیان بن حکیم وجود دارد که در رجال نجاشی در ترجمه‌ی اسباط بن سالم نام او آمده است:

268 أسباط بن سالم بياع الزطي‌

أبو علي مولى بني عدي من كندة، روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام، ذكره أبو العباس و غيره في الرجال. له كتاب أخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن سعيد، قال: حدثنا محمد بن سالم بن عبد الرحمن الأزدي قال: حدثنا ذبيان بن حكيم أبو عمرو الأزدي قال: حدثنا أسباط بن سالم بياع الزطي بكتابه.[4]

محمد بن حکیم، ازدی ساباطی مدائنی بوده که در شرح حالش هم آمده است، در شرح حال برادر زاده اش علی بن حدید هم در رجال نجاشی آمده است:

717 علي بن حديد بن حكيم المدائني الأزدي الساباطي‌

روى عن أبي الحسن موسى عليه السلام. له كتاب أخبرنا أبو عبد الله بن شاذان قال: حدثنا علي بن حاتم قال: حدثنا الحميري قال: حدثنا أبي، عن محمد بن الحسين بن أبي الخطاب، عن علي بن فضال، عن علي بن حديد بكتابه.[5]

4.1اشکال به مرحوم قهپایی

4.1.1اشکال اول

به نظر می رسد ذبیان بن حُکیم، ازدی نباشد. ذبیان بن حکیم در بعضی عبارات با وصف «اودی» آمده است. در ترجمه‌ی برادر زاده اش در رجال نجاشی چنین آمده است:

195 أحمد بن يحيى بن حكيم الأودي الصوفي‌

كوفي، أبو جعفر ابن أخي ذبيان، ثقة. له كتاب دلائل النبي صلى الله عليه و آله، رواه عنه جعفر بن محمد بن مالك الفزاري.[6]

ذبیان بن حکیم غالبا با وصف اودی ذکر شده است و گاهی هم با وصف ازدی آمده است.

در موارد زیر با وصف اودی آمده است:

    1. 5- مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام إِنَّ لِيَ ابْنَةَ أَخٍ يَتِيمَةً فَرُبَّمَا أُهْدِيَ لَهَا الشَّيْ‌ءُ فَآكُلُ مِنْهُ ثُمَّ أُطْعِمُهَا بَعْدَ ذَلِكَ الشَّيْ‌ءَ مِنْ مَالِي فَأَقُولُ يَا رَبِّ هَذَا بِهَذَا فَقَالَ علیه السلام لَا بَأْسَ.[7]

    2. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام[8]

    3. أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام[9]

    4. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النُّمَيْرِيِّ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام[10]

    5. مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام[11]

    6. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النُّمَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام[12]

    7. أَبُو الْقَاسِمِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قُولَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عُقْبَةَ وَ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَخِيهِ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام[13]

    8. حَدَّثَ هَارُونُ بْنُ مُوسَى التَّلَّعُكْبَرِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ الْوَلِيدِ قَالَ حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ عُبَيْدِ اللَّهِ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ عَطِيَّةَ وَ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَوْدِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ أُكَيْلٍ النُّمَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام[14]

    9. 1210 يونس بن ظبيان‌

مولى، ضعيف جدا، لا يلتفت إلى ما رواه. كل كتبه تخليط، أخبرنا محمد بن جعفر قال: حدثنا أحمد بن محمد بن سعيد قال: حدثنا يعقوب بن يوسف بن زياد قال: حدثنا ذبيان بن حكيم الأودي عن يونس.[15]

    10. 195 أحمد بن يحيى بن حكيم الأودي الصوفي‌

كوفي، أبو جعفر ابن أخي ذبيان، ثقة. له كتاب دلائل النبي صلى الله عليه و آله، رواه عنه جعفر بن محمد بن مالك الفزاري.[16]

چند جا هم با تعبیر ازدی آمده است:

    1. 1 حَدَّثَنَا الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِدْرِيسَ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنِي أَبِي قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ مُوسَى النُّمَيْرِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیهما السلام[17]

    2. عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ ذُبْيَانَ بْنِ حكيمٍ الْأَزْدِي‌[18]

    3. 268 أسباط بن سالم بياع الزطي‌

أبو علي مولى بني عدي من كندة، روى عن أبي عبد الله و أبي الحسن عليهما السلام، ذكره أبو العباس و غيره في الرجال. له كتاب أخبرنا عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد بن سعيد، قال: حدثنا محمد بن سالم بن عبد الرحمن الأزدي قال: حدثنا ذبيان بن حكيم أبو عمرو الأزدي قال: حدثنا أسباط بن سالم بياع الزطي بكتابه.[19]

احمد بن یحیی ( برادر زاده‌ی ذبیان بن حکیم) هم در غالب موارد و در منابع معتبرتر، اودی آمده است و در بعضی موارد ازدی می باشد، موارد زیر با وصف اودی آمده است:

    1. أخبرنا محمد بن جعفر المؤدب قال: حدثنا أحمد بن محمد قال: حدثني أبو جعفر أحمد بن يحيى الأودي‌[20]

    2. 4 قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو بَكْرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عُمَرَ الْجِعَابِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَوَانَةَ مُوسَى بْنُ يُوسُفَ الْقَطَّانُ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ هَاشِمِ بْنِ الْبَرِيدِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ بْنِ قَيْسٍ الرَّحْبِي‌[21]

    3. 6 قَالَ أَخْبَرَنِي أَبُو عَمْرٍو عُثْمَانُ بْنُ أَحْمَدَ الدَّقَّاقُ إِجَازَةً قَالَ أَخْبَرَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُخَوَّلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهما السلام قال: مَا مِنْ عَبْدٍ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً أَوْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً إِلَّا بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ حُقُباً قَالَ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ فَرَأَيْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ علیهما السلام فِي الْمَنَامِ فَقُلْتُ حَدَّثَنِي مُخَوَّلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنْكَ أَنَّكَ قُلْتَ مَا مِنْ عَبْدٍ قَطَرَتْ عَيْنَاهُ فِينَا قَطْرَةً أَوْ دَمَعَتْ عَيْنَاهُ فِينَا دَمْعَةً إِلَّا بَوَّأَهُ اللَّهُ بِهَا فِي الْجَنَّةِ حُقُباً قَالَ نَعَمْ قُلْتُ سَقَطَ الْإِسْنَادُ بَيْنِي وَ بَيْنَك‌[22]

    4. قَالَ أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ: فَرَأَيْتُ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) فِي الْمَنَام‌[23]

    5. أَخْبَرَنَا الْحَفَّارُ، قَالَ: حَدَّثَنَا ابْنُ الْجِعَابِيِّ، قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ الْكَاتِبُ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنِ الْأَنْصَارِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِي هَاشِمٍ الرُّمَّانِيِّ، عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ زَاذَان‌[24]

    6. حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْأَوْدِيُّ الصُّوفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنٍ- يَعْنِي الْعُرَنِيَّ-، قَالَ: حَدَّثَنِي يَحْيَى بْنُ يَعْلَى، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُوسَى التَّيْمِيِّ، عَنْ أَبِي الزُّبَيْرِ، عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِي‌[25]

    7. أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو الْعَبَّاسِ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَمْدَانِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْأَوْدِي‌[26]

    8. أَخْبَرَنَا الْحَاكِمُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحَافِظُ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى بْنِ الْحَسَنِ الْعَقِيقِيُّ بِبَغْدَادَ، سَنَةَ اثْنَتَيْنِ وَ أَرْبَعِينَ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَدِّي أَبُو الْحُسَيْنِ يَحْيَى قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ حَمَّادِ [بْنِ طَلْحَةَ] الْقَنَّاد[27]

    9. حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْمُقْرِي مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ هَارُونَ الْمَعْرُوفُ بِابْنِ الْكَيَّالَ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْمَعَالِي الْفَضْلُ بْنُ سَهْلِ بْنِ بِشْرٍ الْأَسْفَرَائِنِيُّ قِرَاءَةً عَلَيْهِ وَ أَنَا حَاضِرٌ أَسْمَعُ قَالَ أَخْبَرَنَا الْخَطِيبُ أَبُو بَكْرٍ التَّبْرِيزِيُّ قَالَ أَخْبَرَنِي الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ أَخُو أَبِي مُحَمَّدٍ الْخَلَّالِ قَالَ حَدَّثَنِي أَبُو صَادِقٍ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ الرِّيَاشِيُّ بِأَسْتَرْآبَادَ قَالَ أَخْبَرَنَا أَبُو نُعَيْمِ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَدِيٍّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَوْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْمَاعِيلُ بْنُ أَبَانٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ حُرَيْثٍ وَ كَانَ ثِقَةً عَنْ دَاوُدَ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِك‌[28]

    10. قَالَ مُحَمَّدُ بْنُ الْعَبَّاسِ رَحِمَهُ اللَّهُ حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْحُسَيْنِيُّ عَنْ جَدِّهِ يَحْيَى بْنِ الْحَسَنِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى الْأَوْدِيِّ عَنْ عُمَرَ بْن‌ حَامِدِ بْنِ طَلْحَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُهَلَّبِ الْبَصْرِيِّ عَنِ الْمُنْذِرِ بْنِ زِيَادٍ الضَّبِّيِّ عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِك‌[29]

موارد زیر با وصف ازدی آمده است:

    1. وَ عَنْهُ، قَالَ: أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِي الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ شُعْبَةَ الْأَنْصَارِيُّ، وَ مُحَمَّدُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ رُمَيْسٍ الْهُبَيْرِيِّ بِالْقَصْرِ، وَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ بْنِ كَاسٍ النَّخَعِيُّ بِالرَّمْلَةِ، وَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِيدٍ الْهَمْدَانِيُّ، قَالُوا: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ زَكَرِيَّا الْأَزْدِيُّ الصُّوفِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ حَمَّادِ بْنِ طَلْحَةَ الْقَنَّادُ، قَالَ: حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْأَزْدِيُّ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ، وَ زِيَادِ بْنِ الْمُنْذِرِ، وَ سَعِيدِ بْنِ مُحَمَّدِ الْأَسْلَمِيِّ، عَنْ أَبِي الطُّفَيْلِ عَامِرِ بْنِ وَاثِلَةَ الْكِنَانِي[30]

    2. [763] أحمد بن يحيى الأزدي، باسناده، عن إبراهيم النخعي‌[31]

    3. [827] أحمد بن يحيى الأزدي، عن عبد اللّه بن عباس‌[32]

    4. [828] أحمد بن يحيى الأزدي، باسناده، عن أبي سعيد الخدري‌[33]

    5. حَدَّثَنَا يَعْقُوبُ بْنُ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ أَخْبَرَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ الْخَيْطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَزْدِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا حَسَنُ بْنُ حُسَيْنٍ الْعُرَنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ يُوسُفَ عَنْ شَرِيكٍ عَنْ مَنْصُورٍ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ حُذَيْفَة[34]

    6. أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه السلام بِقِرَاءَتِي عَلَيْهِ فِي رَجَبٍ سَنَةَ إِحْدَى عَشْرَةَ وَ خَمْسِمِائَةٍ قَالَ: حَدَّثَنَا السَّعِيدُ الْوَالِدُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا الشَّيْخُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو عُمَرَ عُثْمَانُ الدَّقَّاقُ إِجَازَةً قَالَ: أَخْبَرَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَالِكٍ قَالَ: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَزْدِيُّ قَالَ: حَدَّثَنِي مُخَوَّلُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ الْمُنْذِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ علیهما السلام[35]

    7. أَحْمَدُ بْنُ يَحْيَى الْأَزْدِيُّ عَنْ إِبْرَاهِيمَ النَّخَعِي‌[36]

با استفاده از نکات مختلفی به دست می آید که اودی صحیح است:

    1. در اکثر موارد اودی آمده است.

    2. در باب تصحیفات قانونی هست که اصل و متعارف، تبدیل نامانوس به مانوس است، «ازد» برخلاف «اود» قبیله‌ی معروفی است به همین دلیل «اود» که نامانوس است به «ازد» که مانوس است، تصحیف شده است. با جستجو در جامع الاحادیث، نتایج مربوط به اودی 526 و نتایج مربوط به ازدی 4240 مرتبه می باشد ( تقریبا هشت برابر).

4.1.2اشکال دوم

حتی اگر ذبیان بن حکیم، ازدی باشد، باز نمی توان گفت برادر مرازم و حدید می باشد، آن ها مدائنی ساباطی هستند و ذبیان بن حکیم به مدائن و ساباط ربطی ندارد.

4.1.3اشکال سوم

با صرف نظر از دو اشکال قبل، مجرد این که محمد بن حکیم برادری به نام ذبیان داشته باشد وجهی ندارد که محمد به جای ذبیان بیان شده باشد؛ زیرا ذبیان و محمد هیچ تشابه لفظی و کتابتی ندارند.

ضمنا اگر دو اسم مشابه هم باشند، «احتمال» تصحیف وجود خواهد داشت، نه این که «جزم» به تصحیف به وجود آید، در حالی که صاحب مجمع الرجال به نحو جزمی این تبدیل را بیان می کند.

احتمال دیگری را می توان مطرح کرد که از توجیه مرحوم قهپایی بهتر است و آن احتمال این است که محمد، مصحَّف جریر است.

در رجال شیخ طوسی چنین آمده است:

2141- 79 جرير بن حكيم الأزدي‌

المدائني، أخو مرازم.[37]

احتمال دیگر این است که محمد، مصحف از حفص باشد. در رجال برقی چنین آمده است:

حفص أخو مرازم.[38]

جریر و حفص نسبت به ذبیان در نوشتن بیشتر به محمد شباهت دارند.

احتمال دارد مرازم فقط یک برادر به نام حدید داشته باشد، موید آن هم این است که در بعضی اسناد چنین آمده است: «مرازم عن اخیه» و هیچ مشخصه ای برای آن ذکر نشده است:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُرَازِمٍ عَنْ أَخِيه‌[39]

حدید بن حکیم قطعا وجود دارد و روایاتش هم زیاد است و پدر علی بن حدید می باشد، اگر مرازم برادر دیگری داشت باید برای «اخیه» مشخصه ای بیان می شد.

5نکته

حُکیم به ضم حاء می باشد. وقتی افراد می خواستند اسمائی را که نام خدا می باشند مثل حَکیم، حَمید، کَریم و ... را برای فرزندان خود انتخاب کنند، یا مصغر می کردند مثل حُکیم و حُمید و یا تبدیل می کردند مثل کرّام و یا ابتدایش عبد می آوردند مثل عبدالکریم.

6روایات بحث

بسیاری از روایات بحث را محمد بن حکیم روایت می کند. نه روایت در این بحث داریم که ظاهرا این روایات حداکثر دو یا سه روایت باشند؛ یعنی بعضی از این نه روایت قطعاتی از روایت واحد می باشند.

محمد بن حکیم از محمد بن مسلم روایتی نقل کرده است که به دو تعبیر وارد شده است:

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حكيمٍ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهما السلام يَقُولُ فِي الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ‌ مِنَ‌ الْمَحِيضِ‌ يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا قَالَ قَدْ بَانَتْ مِنْهُ وَ لَا عِدَّةَ عَلَيْهَا[40]

يَئِسَتْ‌ مِنَ‌ الْمَحِيضِ یعنی به سن یائسگی رسیده است.

مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ الرَّزَّازِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ وَ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حكيمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: الَّتِي لَا تَحْبَلُ مِثْلُهَا لَا عِدَّةَ عَلَيْهَا.[41]

همین روایت در جای دیگر تهذیب آمده است که سندش اندکی متفاوت است:

عَنْهُ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ وَ الرَّزَّازِ جَمِيعاً وَ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حكيمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیهما السلام قَالَ: الَّتِي لَا تَحْبَلُ مِثْلُهَا لَا عِدَّةَ عَلَيْهَا.[42]

با توجه به نقل کافی سند اول صحیح است و کلینی سه طریق به صفوان دارد:

    1. أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ

    2. الرَّزَّازِ عَنْ أَيُّوبَ بْنِ نُوحٍ

    3. حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ

منظور از رزاز، محمد بن جعفر رزاز می باشد.

مرحوم کلینی دو استاد به نام محمد بن جعفر دارد:

    1. محمد بن جعفر اسدی رازی که از وکلای ناحیه‌ی مقدسه هم بوده است. در موارد بسیاری با تعبیر محمد بن ابی عبدالله از او یاد می کند.

    2. محمد بن جعفر رزاز

روایات بحث عبارتند از:

    1. سَعْدٌ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ أَخِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام عَنِ امْرَأَةٍ يَرْتَفِعُ حَيْضُهَا قَالَ ارْتِفَاعُ الطَّمْثِ ضَرْبَانِ فَسَادٌ مِنْ حَيْضٍ أَوِ ارْتِفَاعٌ مِنْ حَمْلٍ فَأَيُّهُمَا كَانَ فَقَدْ حَلَّتْ لِلْأَزْوَاجِ إِذَا وَضَعَتْ أَوْ مَرَّتْ بِهَا ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ بِيضٍ لَيْسَ فِيهَا دَمٌ.[43]

    2. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عَائِذٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ علیه السلام فَقُلْتُ الْمَرْأَةُ الَّتِي لَا تَحِيضُ مِثْلُهَا وَ لَمْ تَحِضْ كَمْ تَعْتَدُّ قَالَ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ارْتَابَتْ قَالَ تَعْتَدُّ آخِرَ الْأَجَلَيْنِ تَعْتَدُّ تِسْعَةَ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ارْتَابَتْ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا ارْتِيَابٌ لِأَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ لِلْحَبَلِ وَقْتاً فَلَيْسَ بَعْدَهُ ارْتِيَابٌ.[44]

    3. مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ عَبْدٍ صَالِحٍ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ صلوات الله علیه الْجَارِيَةُ الشَّابَّةُ الَّتِي لَا تَحِيضُ وَ مِثْلُهَا تَحْمِلُ طَلَّقَهَا زَوْجُهَا قَالَ عِدَّتُهَا ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ.[45]

    4. عَنْهُ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ وَ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْجَبَّارِ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنِ الْعَبْدِ الصَّالِحِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ الشَّابَّةُ الَّتِي تَحِيضُ مِثْلُهَا يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَيَرْتَفِعُ طَمْثُهَا مَا عِدَّتُهَا قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَإِنَّهَا تَزَوَّجَتْ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ فَتَبِينُ لَهَا بَعْدَ مَا دَخَلَتْ عَلَى زَوْجِهَا أَنَّهَا حَامِلٌ قَالَ هَيْهَاتَ مِنْ ذَلِكَ يَا ابْنَ حَكِيمٍ رَفْعُ الطَّمْثِ ضَرْبَانِ إِمَّا فَسَادٌ مِنْ حَيْضَةٍ فَقَدْ حَلَّ لَهَا الْأَزْوَاجُ وَ لَيْسَ بِحَامِلٍ وَ إِمَّا حَامِلٌ فَهُوَ يَسْتَبِينُ فِي ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَعَالَى قَدْ جَعَلَهُ وَقْتاً يَسْتَبِينُ فِيهِ الْحَمْلُ قَالَ قُلْتُ لَهُ فَإِنَّهَا ارْتَابَتْ قَالَ عِدَّتُهَا تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ارْتَابَتْ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَمْلُ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَتَزَوَّجُ قَالَ تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ارْتَابَتْ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ لَيْسَ عَلَيْهَا رِيبَةٌ تَزَوَّجُ.[46]

    5. حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ الْمَرْأَةُ الشَّابَّةُ الَّتِي تَحِيضُ مِثْلُهَا يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَيَرْتَفِعُ طَمْثُهَا كَمْ عِدَّتُهَا قَالَ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ عِدَّتُهَا تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتِ الْحَبَلَ بَعْدَ تِسْعَةِ أَشْهُرٍ قَالَ إِنَّمَا الْحَبَلُ تِسْعَةُ أَشْهُرٍ قُلْتُ تَزَوَّجُ قَالَ تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتْ بَعْدَ ثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ قَالَ لَا رِيبَةَ عَلَيْهَا تَزَوَّجُ إِنْ شَاءَتْ.[47]

    6. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ أَوْ أَبِي الْحَسَنِ علیهما السلام قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ طَلَّقَ امْرَأَتَهُ فَلَمَّا مَضَتْ ثَلَاثَةُ أَشْهُرٍ ادَّعَتْ حَبَلًا قَالَ يُنْتَظَرُ بِهَا تِسْعَةَ أَشْهُرٍ قَالَ قُلْتُ فَإِنَّهَا ادَّعَتْ بَعْدَ ذَلِكَ حَبَلًا قَالَ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ إِنَّمَا يَرْتَفِعُ الطَّمْثُ مِنْ ضَرْبَيْنِ إِمَّا حَبَلٍ بَيِّنٍ وَ إِمَّا فَسَادٍ مِنَ الطَّمْثِ وَ لَكِنَّهَا تَحْتَاطُ بِثَلَاثَةِ أَشْهُرٍ بَعْدُ وَ قَالَ أَيْضاً فِي الَّتِي كَانَتْ تَطْمَثُ ثُمَّ يَرْتَفِعُ طَمْثُهَا سَنَةً كَيْفَ تُطَلَّقُ قَالَ تُطَلَّقُ بِالشُّهُودِ فَقَالَ لِي بَعْضُ مَنْ قَالَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُطَلِّقَهَا وَ هِيَ لَا تَحِيضُ وَ قَدْ كَانَ يَطَؤُهَا اسْتَبْرَأَهَا بِأَنْ تَمَسَّكَ عَنْهَا ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ مِنَ الْوَقْتِ الَّذِي تَبِينُ فِيهِ الْمُطَلَّقَةُ الْمُسْتَقِيمَةُ الطَّمْثِ فَإِنْ ظَهَرَ بِهَا حَبَلٌ وَ إِلَّا طَلَّقَهَا تَطْلِيقَةً بِشَاهِدَيْنِ فَإِنْ تَرَكَهَا ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ فَقَدْ بَانَتْ بِوَاحِدَةٍ وَ إِذَا أَرَادَ أَنْ يُطَلِّقَهَا ثَلَاثَ تَطْلِيقَاتٍ تَرَكَهَا شَهْراً ثُمَّ رَاجَعَهَا ثُمَّ طَلَّقَهَا ثَانِيَةً ثُمَّ أَمْسَكَ عَنْهَا ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ يَسْتَبْرِئُهَا فَإِنْ ظَهَرَ بِهَا حَبَلٌ فَلَيْسَ لَهُ أَنْ يُطَلِّقَهَا إِلَّا وَاحِدَةً.[48]

    7. عَنْهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ أَبَانٍ عَنِ ابْنِ حَكِيمٍ عَنْ أَبِي إِبْرَاهِيمَ علیه السلام أَوْ أَبِيهِ علیه السلام أَنَّهُ قَالَ: فِي الْمُطَلَّقَةِ يُطَلِّقُهَا زَوْجُهَا فَتَقُولُ أَنَا حُبْلَى فَتَمْكُثُ سَنَةً قَالَ إِنْ جَاءَتْ بِهِ لِأَكْثَرَ مِنْ سَنَةٍ لَمْ تُصَدَّقْ وَ لَوْ بِسَاعَةٍ وَاحِدَةٍ.[49]

این هفت روایت احتمالا قطعاتی از یک یا دو روایت هستند.

 


[3] مجمع الرجال، قهپایی، ج5، ص201.
[28] مجموعة ورام، ج‌1، ص: 23.
[34] الأمالي( للصدوق)، ص: 76.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo