< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد سیدجواد شبیری

98/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: آیه‌ی چهارم سوره‌ی طلاق /عده‌ی زنی که رحمش را خارج کرده اند /اقوال فقها در عده

خلاصهی مباحث گذشته:

بحث در مفاد آیه‌ی چهارم سوره‌ی طلاق بود.

﴿وَ اللاَّئي‌ يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي‌ لَمْ يَحِضْنَ﴾[1]

این آیه یاس شخصی را برای انتفاء عده کافی نمی داند و رسیدن به سن یاس نوعی را برای انتفاء عده لازم می داند و در صورت شک در رسیدن به سن یاس نوعی، عده‌ی سه ماهه را بر زن ثابت می کند.

 

معنایی که بیان شد در بعضی کلمات عامه هم آمده است.

1تفسیر طبری ذیل آیه‌ی چهارم سوره‌ی طلاق

در تفسیر طبری به نقل از زهری معنایی برای آیه بیان شده است که مطابق معنای مختار است:

«حدثنا ابن عبد الأعلى، قال: ثنا ابن ثور، عن معمر، عن الزهري‌ إِنِ ارْتَبْتُمْ‌ الطلاق قال: في كبرها أن يكون ذلك من الكبر، فإنها تعتد حين ترتاب ثلاثة أشهر»[2]

جایی که زن سنش زیاد است و نمی داند انقطاع حیضش به خاطر کبر سن می باشد یا به جهت دیگری است، باید عده‌ی سه ماهه نگه دارد.

اکثر علما و مفسرین عامه إِنِ ارْتَبْتُمْ را به معنای ان شککتم گرفته اند.[3]

طبری روایتی را هم از ابی بن کعب نقل می کند:

حدثنا أبو كريب و أبو السائب، قالا: ثنا ابن إدريس، قال: أخبرنا مطرف، عن عمرو بن سالم، قال: قال أبي بن كعب: يا رسول الله‌ إن عددا من عدد النساء لم تذكر في الكتاب الصغار و الكبار، و أولات الأحمال الطلاق، فأنزل الله:﴿ وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ وَ أُولاتُ الْأَحْمالِ أَجَلُهُنَّ أَنْ يَضَعْنَ حَمْلَهُنَ‌﴾[4] [5]

ظاهرا فرض این است که افراد به خاطر شک در مورد احکام صغار، کبار و اولات الاحمال سوال کرده اند.

در این صورت نباید «ان» به کار می رفت؛ زیرا «ان» شرط را به مستقبل می برد و حال آن که این جا شک بالفعل محقق است یعنی در گذشته بوده است و همچنین تردیدی نیست که شرط بیان شود.

اگر به جای «ان»، «اذ» بود، ممکن بود این مطلب را بپذیریم.

در تفسیر ابن ابی زمنین چنین آمده است: « قَالَ محمدٌ: سَأَلُوا فَقَالُوا: قد عرفنَا عدَّة الَّتِي تحيض، فَمَا عدَّة الَّتِي لَا تحيض؟ فَقيل: إِن ارتبتم أَي: إِذا ارتبتم، فعدتهن ثَلَاثَة أشهر»[6]

محمد همان ابن ابی زمنین، مولف کتاب است.

أَي: إِذا ارتبتم به نظر می رسد تحریف باشد و صحیح آن «اذ» باشد؛ زیرا «اذا» هم مربوط به مستقبل می باشد.

در احکام القرآن ابن عربی چنین آمده است:

الْمَسْأَلَةُ الْأُولَى قَوْله تَعَالَى: ﴿وَاللائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسَائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ﴾[الطلاق: 4]: وَهَذِهِ آيَةٌ مُشْكِلَةٌ، وَاخْتَلَفَ أَصْحَابُنَا فِي تَأْوِيلِهَا عَلَى ثَلَاثَةِ أَقْوَالٍ:

الْأَوَّلُ أَنَّ مَعْنَاهَا إذَا ارْتَبْتُمْ. وَحُرُوفُ الْمَعَانِي يُبْدَلُ بَعْضُهَا مِنْ بَعْضٍ، وَاَلَّذِينَ قَالُوا هَذَا اخْتَلَفُوا فِي الْوَجْهِ الَّذِي رَجَعَتْ فِيهِ إنْ بِمَعْنَى إذَا، فَمِنْهُمْ مَنْ قَالَ: إنَّ ذَلِكَ رَاجِعٌ إلَى مَا رُوِيَ أَنَّ «أُبَيَّ بْنَ كَعْبٍ قَالَ لِلنَّبِيِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ -: يَا رَسُولَ اللَّهِ؛ إنَّ اللَّهَ قَدْ بَيَّنَ لَنَا عِدَّةَ الْحَائِضِ بِالْأَقْرَاءِ فَمَا حُكْمُ الْآيِسَةِ وَالصَّغِيرَةِ؟ فَأَنْزَلَ اللَّهُ الْآيَةَ»[7]

در این عبارت هم «اذا» محرّف «اذ» می باشد.

ابن عاشور در التحریر و التنویر چنین می فر ماید:

فَجَعَلُوا حَرْفَ إِنِ بِمَعْنَى إِذْ وَأَنَّ الِارْتِيَابَ وَقَعَ فِي حُكْمِ الْعِدَّةِ قَبْلَ نُزُولِ الْآيَةِ، أَيْ إِذِ ارْتَبْتُمْ فِي حُكْمِ ذَلِكَ فَبَيَّنَّاهُ بِهَذِهِ الْآيَةِ[8]

بعضی از عامه «ان» را به معنای خودش گرفته اند و گفته اند که شرط مفهوم ندارد، به این معنا که اگر ارتیاب هم نباشد، حکم همین است.

در این صورت بیان شرط لغو خواهد بود.

در نتیجه تفاسیری که عامه در توضیح این آیه بیان می کنند، خلاف ظاهر آیه می باشد. در پذیرش روایت ابی بن کعب هم در میان خود عامه اختلاف وجود دارد. ابن عربی در احکام القرآن این روایت را صحیح نمی داند: «وَأَمَّا حَدِيثُ أُبَيٍّ فَغَيْرُ صَحِيحٍ»[9]

2معنای ذیل آیه‌ی چهارم سوره‌ی طلاق (وَ اللاَّئي‌ لَمْ يَحِضْنَ)

﴿وَ اللاَّئي‌ يَئِسْنَ مِنَ الْمَحيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ وَ اللاَّئي‌ لَمْ يَحِضْنَ﴾[10]

2.1کلام شیخ طوسی در تبیان

«ثم بين كيفية العدد باختلاف احوال النساء، فقال‌﴿وَ اللَّائِي يَئِسْنَ مِنَ الْمَحِيضِ مِنْ نِسائِكُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ﴾ يعني ان اليائسة من المحيض إذا كانت ترتاب بنفسها و لا تدري أرتفع حيضها لكبر او عارض‌﴿فَعِدَّتُهُنَّ ثَلاثَةُ أَشْهُرٍ﴾ و هي التي قلنا اولا أن مثلها تحيض، لأنها لو كانت في سنّ من لا تحيض لم يكن لريبتها معنى. و قال الزهري و عكرمة و قتادة﴿إِنِ ارْتَبْتُمْ﴾ فلم تدروا: للكبر او لدم الاستحاضة، فالعدة ثلاثة أشهر. و قال قوم: ان ارتبتم فلم تدروا الحكم في ذلك فعدتهن ثلاثة أشهر.

و قوله‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ تقديره و اللائي لم يحضن إن ارتبتم فعدتهن ثلاثة أشهر، و حذف لدلالة الكلام الأول عليه و الكلام فيها كالكلام في اليائسة.» [11]

به نظر می رسد و قوله‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ تقديره و اللائي لم يحضن إن ارتبتم فعدتهن ثلاثة أشهر ادامه‌ی مطلب قبل باشد که فرمود: و قال قوم: ان ارتبتم ...

یعنی آن قوم در ‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾، «ان ارتبتم» در تقدیر گرفته اند و این توضیح، نظر خود شیخ طوسی نمی باشد.

عامه ‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ را مربوط به صغار ( اعم از بالغ و غیر بالغ) گرفته اند؛ یعنی دختری که هنوز حیض ندیده است اگر طلاق داده شود، عده‌ی سه ماهه بر او واجب است.

با توجه به نکاتی، ‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ ناظر به دختر غیر بالغ نیست، بلکه مربوط به دختر بالغی است که هنوز حیض ندیده است.

ابتدای آیه می فرماید: زنانی که یاس شخصی دارند اما شک در رسیدن به سن یاس نوعی دارند، باید سه ماه عده نگه دارند.

‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ یعنی زنانی که حیض ندیده اند و گویا مسلم است که مماثلات این زنان حیض می بینند و عدم تحیّض مخصوص به این زنان است. اطلاق مقامی ‌﴿وَ اللَّائِي لَمْ يَحِضْنَ﴾ اقتضا می کند که این زنان در سن زنانی باشند که حیض می بینند. نیامدن قید إِنِ ارْتَبْتُمْ به خاطر عدم وجود شک می باشد.

روایاتی هم که الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ دارند، تفسیر آیه‌ی شریفه می باشند:

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام ثَلَاثٌ‌ يَتَزَوَّجْنَ‌ عَلَى‌ كُلِّ حَالٍ الَّتِي لَمْ تَحِضْ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قَالَ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا أَتَى لَهَا أَقَلُّ مِنْ تِسْعِ سِنِينَ وَ الَّتِي لَمْ يُدْخَلْ بِهَا وَ الَّتِي قَدْ يَئِسَتْ مِنَ الْمَحِيضِ وَ مِثْلُهَا لَا تَحِيضُ قُلْتُ وَ مَا حَدُّهَا قَالَ إِذَا كَانَ لَهَا خَمْسُونَ سَنَةً.[12]

البته آیه بیان گر زنی است که عده دارد و مماثل او حیض می بیند و روایت بیان گر زنی است که عده ندارد و مماثل او حیض نمی بیند.

از آیه‌ی چهارم سوره‌ی طلاق استفاده می شود، عده بر زنی واجب است که مماثل های او حیض ببینند گر چه خودش حیض نبیند. در نتیجه زنی که سنش بین نه سال و پنجاه سال ( در زن قرشی شصت سال) باشد اگر حیض نبیند، عده‌ی سه ماهه بر او واجب است. اطلاق آیه اقتضا می کند زنی که رحمش را خارج کرده اند، اگر در این سن باشد، عده‌ی سه ماهه بر او واجب باشد.

شارع حکم را دائر مدار تحیض و عدم تحیض شخصی قرار نداده است، بلکه ملاک را تحیض و عدم تحیض نوعی دانسته است؛ یعنی سنی که نوع زنان حیض می بینند. بنابراین حتی اگر شمول اطلاقات و عمومات را نسبت به مصادیق جدید تابع تناسبات حکم و موضوع بدانیم ( چنان که آیت الله والد قائلند)، تناسبات حکم و موضوع اقتضا می کند، حکم شامل زنی که رحمش را خارج کرده اند، شود.

3مساله‌ی ششم تکمله‌ی عروه

مسألة 6: عدة الطلاق و الفسخ بأحد أسبابه في الحرة‌

و إن كانت تحت عبد ثلاثة قروء و هي الأطهار على الأقوى إذا كانت ممن تحيض، و ثلاثة أشهر إذا كانت لا تحيض و هي في سن من تحيض إما لعدم بلوغها الحد المتعارف أو لانقطاع حيضها لمرض أو حمل أو رضاع، و كذا إذا كان زمان طهرها ثلاثة أشهر أو أزيد و كانت مستقيمة الحيض و إن كانت غير مستقيمة الحيض فعدتها أسبق الأمرين من الأقراء أو الأشهر و في الأمة و إن كانت تحت حرّ طهران أو خمسة و أربعون يوما على الأقوى، و ذهب بعض من قال بالأطهار في الحرة إلى أنّها في الأمة حيضتان لعدم ما يدل على كونها بالأطهار من الأخبار فيها فيبقى ما يدل على أنّها حيضتان بلا معارض، و فيه أنّ المستفاد من الأخبار أنّه لا فرق بين الحرة و الأمة إلّا في مقدار العدة حيث أنّه في الأمة على النصف من الحرة إلّا أنّه لمّا لم يعلم نصف القرء إلّا بعد انتهائه جعل طهورين، ففي صحيح زرارة عن أبي جعفر علیه السلام «سألته عن حر تحته أمة أو عبد تحته حرة كم طلاقها و كم عدتها فقال علیه السلام السنة في النساء في الطلاق فإن كانت حرة فطلاقها ثلاث و عدتها ثلاثة أقرؤ و إن كان حرّ تحته أمة فطلاقها تطليقتان و عدتها قرءان فإنّه كالصريح في اتحادهما في المراد من القرء.[13]

إما لعدم بلوغها الحد المتعارف... توضیح إذا كانت ممن تحيض می باشد.

لعدم بلوغها الحد المتعارف خصوصیتی ندارد و یکی از مثال ها می باشد، ممکن است زنی به سن 20 سال برسد و حیض نبیند.

جعل طهورين یا جَعل ( الشارع) الطهرین می باشد و یا جُعل الطهران است.

 


[3] مرحوم سید مرتضی هم به همین معنا گرفته است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo