< فهرست دروس

درس خارج  فقه حضرت آیت الله سبحانی

88/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما در مباحث شرکت تمام شد،‌ یعنی هم شرکت های که در کتاب‌های فقهی ما مطرح شده‌اند و هم شرکت‌های جدید را بحث کردیم. الآن وارد بحث بیمه می‌شویم که آنهم در واقع خودش یکنوع شرکت محسوب می‌شود.

به بیان دیگر  مسئله‌ی بیمه خودش یکنوع تناسبی با شرکت دارد،عرب به بیمه می‌گویند:«التأمین»،  این مسئله‌ی سابقه‌ی بسیار دراز و طولانی دارد نه اینکه در این چند صد سال اخیر پیدا شده باشد، بلکه بشر در هر زمان یکنوع بیمه برای خودش درست کرده است.

علت پیدایش بیمه

همیشه این احساس در انسان بوده است که زندگی او توأم با مصائب و گرفتاری‌های  گوناگون است و او  به تنهائی قادر به رفع آن گرفتاریها و مصائب نیست و لذا در هر زمان به یک چیزی پناه برده تا مقداری از بار گرفتاریها را کم کند و کاهش بدهد، از این رو سراغ بعضی از چیز‌ها رفته که در حقیقت بیمه‌ی آن زمان به حساب می‌آمده است و ما آنها را به تدریج بیان خواهیم کرد:

1-  ضمان الجریرة أو الولاء

آنچه از تاریخ به دست می‌آید، اولین گامی که بشر برای تشکیل بیمه(به معنای اعم)  برداشته است تا بتواند گره مشکلات خودش را توسط دیگران کم کند، مسئله‌ی ضمان جریرة و یا ضمان ولاء‌است، ضمان جریره این است که انسان  می‌بیند که در طول زندگی گرفتار یک سلسله مشکلاتی می‌شود و یا در فلان نزاع و کشمکش اجتماعی ممکن است  شخصی را از روی خطا و اشتباه بکشد و یا زخمی کند، و از طرف دیگر احساس می‌کند که به تنهائی نمی‌تواند از عهده‌ی خسارت و ضمان چنین چیز‌های بر‌آید و لذا با  کسی پیمان می‌بندد و می‌گوید اگر من بر کسی خسارت و ضرری وارد کردم، تو خسارت مرا به عهده بگیر و بپرداز، و اگر تو  به شخصی خسارت وارد نمودی، من خسارت شما را می‌دهم، و نتیجه‌اش این است که هر کدام می‌توانیم  از همدیگر ‌ارث ببریم، به این می‌گویند: «ضمان الجریرة یا ضمان الولاء»،‌این قبل از اسلام هم بوده است و خودش یکنوع بیمه محسوب می‌شود. بیمه یعنی استمداد از  دیگران برای کم کردن خسارت و کم کردن مصائب. این در عهد جاهلیت بود و اسلام هم  آن را  با یکنوع تصرفی امضا کرده، تصرفش این است که در زمان جاهیت اگر یکی از این دو نفر می‌مرد، دیگری مستقیماً از او ارث می‌برد، و اسلام این را در مرحله‌ی بعد قرار داد، و فرمود وقتی این آدم می‌تواند از او ارث ببرد که اقوام نسبی و حسبی نباشند. پس اسلام نیز ضمان جریره را تصویب  کرده است، منتها آن را در مرحله‌ی بعد قرار داده، یعنی زمانی که اقوام نسبی و حسبی نباشند اینها می‌توانند از همدیگر ارث ببرند، این اولین قدمی بود که بشر برای تشکیل بیمه قرار داد.

2- ضمان العاقلة

‌ قدم دومی که بشر برای تشکیل بیمه برداشته ، ضمان عاقله بوده است، ضمان عاقله خودش یکنوع بیمه به حساب می‌آمده است. ضمان عاقله این است که اگر کسی عمداً دیگری را کشت و یا به او جنایت وارد کرد، خودش ضامن است. اما اگر این کار را از روی خطا و اشتباه انجام داد، یعنی از روی خطا و اشتباه شخصی را کشت و یا جنایتی به او  وارد نمود، در قتل و یا جنایت  خطا و اشتباه ضمانش به عهده‌ی عاقله است، عاقله هم عبارت است از : عمو، عمو زاده‌ و حتی برادر‌ها و برادر زاده‌ ها را هم  شامل است.

اشکال: یکی از اشکالاتی که به ضمان عاقله می‌گیرند این است که با اینکه قرآن می‌فرماید:«و لا تزر وازرة وزر أخری» چگونه اسلام ضمان را جریره را امضا کرده، این چه معنا دارد که یکی جنایت کند، دیگری خسارتش را بپردازد؟

جواب: جوابش این است که :«من علیه الغرم فله الغنم» عمو و عمو زداه‌ها از وارثین محسوب می‌شوند و چون وارث هستند،‌ قهراً باید خسارت و ضرری که متوجه اوشده، به عهده بگیرند. علاوه بر این، زندگی  در آن زمان، زندگی قبیله‌ا‌ی و عشیره‌ای بوده است و هر کدام به دیگری وابسته بوده‌اند، بخاطر همین وابستگی، اسلام آن را امضا کرده و الآن هم به قوت خود باقی است. البته عشیره بودن علت محدث بوده نه علت مبقیه. به بیان دیگر عشیره بودن حکمت حکم است نه علت حکم، تا کسی بگوید الآن که زندگی عشیره‌ای از بین رفته، این حکم چه معنا دارد.

عمده این است که در اینجا یکنوع تبادل است، به این معنا که اگر یک روزی خسارت طرف را می‌پردازند، روز دیگر هم  از او ارث می‌برند و وارث او هستند.

 علاوه براین، خسارت را یک نفر نمی‌پردازد، بلکه عمو، عمو زاده و ...،‌ با همدیگر جمع می‌شوند و با کمک یکدیگر دیه و خسارت را می‌پردازند و در واقع دیه بین دهها نفر پخش می‌شود نه اینکه به گردن یک نفر بیفتد. در مورد صبی هم آمده است که :«عمد الصبی خطأ و یحمله العاقلة».

3- تعاون العشائری

 یکی از چیز‌های که در آن زمان رواج داشته، این بوده که اگر فردی از فلان عشیره، فرد دیگری را از عشیره‌ی دیگر به قتل می‌رسانید و یا به او جنایت وارد می‌کرد، عشیره‌ی جانی جمع می‌شدند و دیه‌ی مجنی علیه را به عهده می‌گرفتند و او را از قصاص نجات می‌دادند.

4- ضمان الدرک

 یکی از ضمان‌ها ضمان درک است، این هم در میان مردم بوده و اسلام هم آن را امضا کرده، ضمان درک خودش یکنوع بیمه بوده است.

مثال: کسی خانه و یا اتومبیل خودش را  به دیگری می‌فروشد، مشتری یک نوع نگرانی و اضطراب خاطر  دارد  و پیش خودش فکر می‌کند که شاید این خانه و یا این اتومبیل مال بایع نباشد، بلکه او را غصب کرده باشد و اگر روزی صاحبش پیدا شد چه کسی خسارت مرا به عهده خواهد گرفت، یک نفر ضامن می‌شود و می‌گوید اگر این خانه و یا اتومبیل مال دیگری بیرون شد، من ضامن پول شما هستم. ضمان درک هم یکنوع بیمه بوده که در میان  مردم بوده و اسلام هم آن را امضا کرده است.

خلاصه بشر با آن امیّت سابق و درس نخواندگیی که داشته، در فکر این بوده است که اگر روزی خسارتی متوجه او شد، چگونه و به چه و سیله‌ی بار این خسارت را از روی دوش خود کم کند، فلذا از این راه ‌ها و طرق خواسته مقداری از نگرانی خود را رفع کند. ریشه بیمه در میان مردم بوده،‌منتها غربی‌ها آن را تکمیل کرده‌اند و به صورت قانون منظم در آورده‌اند، ‌نه اینکه غربی‌ها پدید آورنده‌ی آن باشند.

انتشار التأمین

ولی در اواخر قرن دهم و  اوائل قرن یازدهم هجری اولین بار یک بیمه‌ی بحری و دریائی تشکیل شد، چون اجناس را برتانیا می‌بردند به بحر ابیض (دریای مدیترانه)، گاهی دزدان و سارقان دریائی می‌آمدند و اموال کشتی‌ها را غارت می‌کردند، و این امر یکنوع نگرانی برای صاحبان کالا ایجاد کرده بود،در همین زمان بود که اداره‌ی به نام اداره‌ی بیمه تشکیل شد و گفت من حاضرم که تمام محموله‌ی شما را بیمه کنم، اما به شرط اینکه دو در صد از قیمت محموله را به ما بدهید، تاجر ‌ها  هم حاضر شدند، چون در برابر این همه کالا، دو درصد یا کمتر و بیشتر چیزی نیست و از طرف دیگر  به نفع بیمه گر هم  است و  شخص بیمه گر هم از آن  سود می‌برد، زیرا همه‌ی کشتی‌ها مورد سرقت واقع نمی‌شوند و یا غرق نمی‌شوند.

پس اولین بار بیمه در اواخر قرن دهم و اوائل قرن یازدهم روی اجناس تجارتی تشکیل شد، اما خود کشتی و یا بحاره (خدمه‌ی کشتی) بیمه نبودند، در مرور زمان مسئله‌ی بیمه گسترش پیدا کرد و حتی  برّی را هم گرفت، و باز در طی زمان از بیمه‌ی برّی هم تجاوز کرد و خیلی از چیز‌ها را زیر پوشش بیمه بردند، چون این کار هم برای بیمه گزار دارای فایده بود و هم برای بیمه گر سود آور، و همین امر سبب گسترش بیمه شد و بیمه‌های مختلفی پدید آمد مانند:

1- بمیه‌ی دزدی و سرقت، یعنی شخص خانه‌ی خود را در مقابل سرقت بیمه می‌کند که اگر روزی اجناسش به سرقت رفت، اداره‌ی بیمه خسارت آن را بپردازد. البته با شرائطی که دارند.

2- خسارت‌های کشاورزی، یعنی اگر زراعت شخص دچار آفت سماوی و غیر سماوی شد، اداره‌ی بیمه آن را به عهده بگیرد.

3- بیمه‌ی مواشی(گاو، گوسفند، شتر و ...،)، یعنی مواشی  را هم زیر پوشش بیمه بردند.

4- بیمه‌ی اصابت و جراحت، یعنی اگر شخص از روی حیوانی یا از جای دیگری افتاد و زخمی شد، بیمه گر باید خسارت آن را بپردازد. او هم در مقابل باید ماهیان چیزی به اداره‌ی بیمه بدهد

5- بیمه‌ی عمر،

6- بیمه‌ی اسباب نقلیه از قبیل کشتی، ماشین و ...؛

7- بیمه در مقابل جنگ، یعنی اگر جنگی میان دو کشور صورت گرفت، طرف هر خسارتی که در جنگ می‌بیند، باید بیمه گر آن را جبران کند.

8- مسئولیت پزشک و جراح،‌ یعنی اگر کسی زیر عمل طبیب مرد و یا زخمی شد،‌ اداره‌ی بیمه باید دیه‌ی آن شخص را بپردازد.       

انتشار التأمین

 قد ذکر الدکتور عبد  الرزاق أحمد السنهوری تاریخ انتشار  التأمین (بیمه)  علی وجه  الإجمال، و نحن نذکره باختصار .

یقول : «ظهرت  الحاجة إلی التأمین أول ما ظهرت  فی  أوربا فی أواخر القرون الوسطی، فبدأ التأمین البحری فی الإنتشار منذ أواخر القرن الرابع عشر مع انتشار التجارة البحریة بین  مدن إیطالیا و البلاد الواقعة فی حوض البحر الأبیض المتوسط. و  کان التأمین آنذاک مقصوراً علی البضائع (شکر و امثالک) التی تنقلها السفن ولم یمتد إلی التأمین علی حیاة البحارة  و  الرکاب. فالتأمین البحری کان أول أنواع التأمین فی الظهور ، و أعقبه بعد مدة طویلة التأمین البرّی، إذ بدأ ظهور هذا التأمین فی انجلترا فی خلال القرن السابع  عشر،  و أول صورة ظهرت منه کانت صورة التأمین من  الحریق (آتش سوزی) و انتشر التأمین من الحریق فی خلال القرن الثامن عشر فی کثیر من البلاد، خاصة فی أمانیا و فرنسا و  الولایات المتحدة الأمریکیة.

ثم ظهرت صور جدیدة للتأمین أهمها: التأمین من المسؤولیة و کان التأمین من الحریق قبل ذلک یشمل التأمین من مسؤولیة المستأجر عن الحریق، و مسؤولیة الجار عن الحریق، و کذلک ظهر – بانتشار الصناعة والآلات المیکانیکیة و تعرض العمال لمخاطرها (بیمه‌ی کارگر) - التأمین حوادث العمل.

أما التأمین علی الحیاة (بیمه‌ی عمر) فقد تأخر فی الظهور إلی اقتراب القرن التاسع عشر.

و ظهرت صور جدیدة للتأمین فی غضون (در لابلای قرن بیستم)  القرن العشرین، و  إلیک رؤوسها:

١. التأمین  من السرقة. 

٢. التأمین من تلف المزروعات و الآلات المیکانیکیة.

٣. التأمین  من موت المواشی.

٤. تأمین  العمال من إصابات  العمل.

٥.  تأمین العمال من المرض و  العجز  و  الشیخوخة.

٦. التأمین  من حوادث السیارات.

٧. التأمین من أخطار  الحروب.

٨.التأمین من حوادث النقل  الجوی و البحری.

٩. التأمین  من المسؤولیة عن مزوالة المهنة( مسؤولیة الطبیب و الجراح)

( اگر شخص زیر نظر طبیب و زیر عمل و جرای مرد و یا نقص عضو پیدا کرد،‌ اداره‌ی بیمه آن را به عهده می‌گیرد. چرا؟ چون طبیب  از اول تمام اعمالی را که انجام می‌دهد و مبلغی که از کار‌هایش می‌گیرد، چند در صدش را به اداره‌ی بیمه می‌دهد تا خسارت‌های او را به عهده بگیرد.)

١٠. التأمین من استهلاک  السندات

 (اگر سند مالکیت کسی گم شد،‌ یکنوع بیمه‌ برای این امور در نظر گرفته شده است) ، و تأمین  الدین.» الوسیط للسنهور:7/1096-1097.

 ( شخص از کسی طلب دارد و او نمی‌دهد، چک را در دادگاه می‌گذار، اداره‌ی بیمه آن را می‌پردازد. چرا؟ چون در مقابل چک‌های که او می‌دهد، اداره‌ی بیمه چند در صدی را می‌گیرد،  مثلاً اگر از صد‌تا چک، دوتایش وصول نشد، اداره‌ی بیمه آن را می‌پردازد)  

«و کلما اتسع نطاق المسؤولیة  و  اشتدت  الحاجة إلی التأمین ظهرت  صور متنوعة من  التأمینات الاجتماعیة .  کلّ ذلک لأجل أن التأمین یقلل ضرر الإنسان حیث یمتلک رصیدا (دل گرمی و سند برای آینده دارد که در آینده مال التجاری من غرق شد، لا اقل دست من به یک جای بند باشد)ً  لمستقبله و مستقبل أسرته (یا اگر انسان مرد، لا اقل زن و بچه‌اش یک چیزی داشته باشند، فیندفع إلی السباحة فی تیار الحیاة بعزم قوی و همة عالیة و  هو مرتاح النفس  مطمئن البال».

ما تا اینجا تاریچه‌ی تامین را بیان  کردیم، ممکن است کسی بپرسد که این گونه مسائل چه ارتباطی به فقیه دارد.

جوابش این است که فقیه باید ریشه‌ی مسئله را در بیاورد و این کار در فتوا دادن نقش دارد.

اصطلاحات

 لازم است انسان در باب بیمه چند اصطلاح را همیشه در ذهن خودش بسپارد، تا در موقع به کار بردن با معنای آن آشنا باشد:

الف) المؤمّن، عرب‌ها به اداره‌ی بیمه و بیمه گر، می‌گویند:«المؤمّن» - به کسر و تشدید میم-  یعنی بیمه چی، بیمه گر.

ب) المؤمّن له – به فتح و تشدید میم -  بیمه شده، یعنی بیمه گزار. البته اگر کلمه‌ی«المستأمن» را به کار ببریم بهتر است، چون مختصر تر و گویا تر است. اما اصطلاح ادبی و علمیش همان «المؤمّن له» است.

ج) حق التأمین،‌ وجه و مبلغی را که بیمه گزار و مستأمن به اداره‌ی بیمه می‌دهد، به آن می‌گویند:‌ «حق التأمین».

د) المؤمّن علیه – به فتح و تشدید میم- یعنی موضوع التأمین، یعنی به جای کلمه‌ی «المؤمّن علیه» – به فتح و تشدید میم-  می‌توانیم بگوییم:‌ «موضوع التأمین». این چهار اصطلاح را همیشه در نظر داشته باشید.   

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo