< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله سبحانی

89/01/21

بسم الله الرحمن الرحیم

المسألة الرابعة و العشرون

«إذا لم یدرک الإمام إلّا فی الرکوع،‌ الخ.»

مرحوم سید در این مسئله‌ی بیست و چهارم، عباراتش خیلی مفصل است، در حالی که مطالب به این تفصیلی که ایشان بیان کرده است نیست.

مرحوم سید در این مسئله سه فرع را مطرح می‌کند.

فرع اول

فرع اول این است که اگر کسی بخواهد امام را در رکوع در ک کند، آیا باید تکبیر‌ه‌ای امام را درک کند و سپس به رکوع بروود کما اینکه قلیلی از اصحاب ما این را گفته‌اند حتی شیخ در نهایه همین راگفته است، اگر بخواهید امام را درک کنید،‌باید، موقعی که امام تکبیر متصل به رکوع را می‌گوید، شما نیز به او اقتدا کنید تا تکبیره‌ای امام را در حال جماعت درک کنید، یا اینکه درک تکبیر «امام» لازم نیست او را درک کنید، بلکه درک امام در رکوع هم کافی در جماعت است، مثلاً امام تکبیره را گفته و در رکوع رفته و من در رکوع به او اقتدا می‌کنم، آیا درک یک رکعت از رکعت اول ماموم، حتماً باید تکبیره‌ی امام را هم درک کنم، یعنی موقعی که امام می‌گوید «الله اکبر» من هم اقتدا کرده باشم؟ قلیلی از علمای ما می‌گویند که درک رکعت اول،‌با درک تکبیر رکوع امام است.

اما اکثریت علما می‌گویند که درک تکبیره لازم نیست،‌ همین که انسان امام را در حال رکوع درک کند کافی است. حتی درک امام با تسبیحه هم لازم نیست، فرض کنید امام در حالی که ذکر رکوع را تمام کرده و دارد نفس می‌کشد، من امام را در رکوع درک کردم ولو تسبیحه را هم درک نکردم. هر چند برخی از روایات می‌گوید باید تسبیحه‌ی امام را درک کند،‌ولی آن روایات حمل بر استحباب شده است.

پس فرع اول است که: ما ذا یحقق إدراک الإمام فی الرکعة،‌هل یشترط درک الإمام مع تکبیرة‌الرکوع أو یکفی درک الإمام فی الرکوع و ان لم یدرک التسبیحة؟

فرع دوم

فرع دوم این است که در بقیه رکعات چه باید کرد،‌این حکم رکعت اولی بود،‌ بقیه رکعات را چه کار کنیم،‌ فرض کنید که امام را در رکعت اولی درک کردیم، در رکعت دوم و سوم هم حتماً باید امام را در رکوع درک کنیم؟

جوابش این است که در رکعت دوم،‌درک امام در رکعت دوم لازم نیست، فرض کنید که من دعای دست و قنوت را طولانی کردم، امام به رکوع رفت و تا دعای قنوت من تمام شد، امام سر از رکوع برداشت و من به رکوع امام نرسیدم و در سجود به امام ملحق می‌شوم، فلذا در رکعت دوم،‌درک امام در رکوع لازم نیست حتی اگر در سجده هم امام را درک کنم کافی است، همین اندازه که در حال قیام با امام همراه بودیم، دیگر لازم نیست که حتماً در کوع نیز همراه او باشیم،‌البته مؤکداً انسان باید درک کند،‌ منتها اگر در بعضی از مواقع اگر احیاناً‌ درک هم نکرد، این مقدار تخلف در افعال ضرر به جماعت نمی‌زند.

فرع سوم

فرع سوم این است که من امام را در رکعت اول در حال قیام و در حال خواندن قرائت درک کردم، آیا در اینجا من باید امام را حتماً‌ در کوع درک کنم یا نه؟

ما از مجموع این عبارات مفصل مرحوم سید، سه تا فرع را استخراج کردیم:

الأول:‌ هل یکفی إدراک الإمام فی الرکوع أو لا یتحقق إلّا بادراک تکبیرة الرکوع للإمام؟

و الأول هو المشهور أو الآشهر، قال الشیخ فی الخلاف: من لحق الإمام و قد رکع وجب علیه أن یکبّر تکبیرة الإحرام ثم یکبر تکبیرة الرکوع فإن لم یتمکن اقتصر علی تکبیرة الإحرام.

و قال الشافعی : لا بد من التکبیرتین علی کل حال فی الفرائض- هم باید تکبیر امام را درک کنیم و هم تکبیر خود مان را- ثم استدل الشیخ علی مختاره بالإجماع.

و قال المحقق: تدرک الصلاة جماعة بإدراک الرکوع و بإدراک الإمام راکعاً علی الأشبه – یعنی اشبه بالحق، هر موقع گفتند «علی الأشبة» یعنی اشبه علی الحق أو لأشبه علی أصول المذهب -

و قال فی التذکرة : یدرک المأموم الرکعة بإدراکها من أولها جماعة و بإدراک تکبیرة الرکوع أیضاً لأنّه أدرک معظم الرکعة، و القراءة لیست رکناً و هل یدرکها بإدراک الإمام راکعاً؟ الوجه ذلک، خلافاً للشیخ – شیخ این حرف را در نهایه گفته است- و قد مضی البحث فی ذلک فی باب الجمعة.

و قد وصف صاحب الجواهر هذا القول بالأشهر و قال: الأشهر بل لا أجد فیه خلافاً بین المتأخرین کما اعترف به فی الذکری و الریاض فنسبا فیهما إلی المتأخرین من الأصحاب نفی الخلاف عنه مطلقاً .

و ذهب الشیخ فی النهایة إلی أنّ الإدراک بإدراک تکبیرة الرکوع ، قال: و من لحق تکبیرة الرکوع (للإمام) فقد أدرک تلک الرکعة فمن لم یلحقها فقد فاتت. و تبعه القاضی – مراد عبد العزیز بن براج، نماینده مرحوم سید مرتضی در سوریه بود - فی المهذب قال: «و من أدرک تکبیرة الرکوع فقد أدرک تلک الرکعة و إن لم یدرکها فقد فاتته و نسبه فی الجواهر إلی المفید، و لم نعثر علیه فی المنقنعة ، بل لم یعقد فصلاً خاصاً بصلاة الجماعة.

تا اینجا اقوال را بیان کردیم و ضمناً معلوم شد آن قولی که می‌گوید هردو را درک کند، قول عامه است، و قال الشافی:‌ لا بدّ من التکبیرتین، یعنی هم باید تکبیره‌ی امام را درک کند و هم خودش برای رکوع تکبیر بگوید.

و یدل علی القول الأول روایات صحاح:

١. صحیحة سلیمان بن خالد عن أبی عبد الله علیه السلام أنّه قال فی الرجل إذا أدرک الإمام و هو راکع و کبّر الرّجل، و هو مقیم صلبه- یعنی در حال متصل به رکوع است- ثمّ رکع قبل أن یرفع الإمام رأسه فقد أدرک الرکعة.

٢. صحیحة الحلبی عن أبی عبد الله علیه السلام أنّه قال: «إذا أدرکت الإمام و قد رکع فکبرت و رکعت قبل أن یرفع الإمام رأسه فقد أدرکت الرکعة، و ان رفع رأسه قبل أن ترکع فقد فاتتک الرکعة.»

٣. صحیحة أبی أسامة- زید الشحام- أنّه سأل أبا عبد الله عن رجل انتهی إلی الإمام و هو راکع قال: «إذا کبر و أقام صلبه ثم رکع فقد أدرک».

٤. و خبر معاویة بن میسرة عن أبی عبد الله انه قال: «إذا جاء الرجل مبادراً و الإمام راکع أجزأته تکبیرة واحدة لدخوله فی الصلاة و الرکوع.»

٥. و خبر معاویة بن شریح، عن أبیه عن أبی عبد الله مثله.

٦. کتب محمد بن عبد الله بن جعفر الحمیری إلی صاحب الزمان یسأله عن الرجل یلحق الإمام و هو راکع فیرکع معه فیحتسب بتلک الرکعة فان بعض أصحابنا قال:« إن لم یسمع تکبیرة الرکوع فلیس له أن یعتدتلک الرکعة فأجاب إذا لحق مع الإمام من تسبیح الرکوع تسبیحة واحدة اعتدّ بتلک الرکعة، و إن لم یسمع تکبیرة الرکوع».

معلوم می‌شود که این مسئله در غیبت کبری محل بحث بوده، یعنی گروهی از فقها می‌گفتند که تنها رکوع کافی نیست، حتماً باید تکبیر رکوع امام را هم درک کند.

گروه دیگر می‌گفتند صرف اینکه امام را در رکوع درک کند کافی است.

و یدل الخبر علی ان المسألة فی عصر الإمام کان مختلفاً فیها، و آنّ بعض أصحابنا قالوا: بالقول الآخر.

٧. صحیحة محمد بن قیس، عن أبی جعفر فی حدیث «ان أمیر المؤمنین کان یقول انّ أول صلاة أحدکم، الرکوع.»

٨. صحیحة عبد الرحمن بن أبی عبد الله قال: سمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول:« إذا دخلت المسجد و الإمام راکع فظننت إن مشیت إلیه رفع رأسه قبل أن تدرکه فکبّر و ارکع فإذا رفع رأسه فاسجد مکانک و إذا قام فألحق فی الصف، فإذا جلس – اگر امام تشهد کرد،‌جلو نرو، وقتی تشهد تمام شد و امام بلند شد،‌ کم کم جلو بیا و خودت را به صف برسان- فإجلس مکانک فإذا قام فألحق بالصف» یعنی اگر کسی وارد مسجد شد و دید که امام در حال رکوع است و بین امام او، ده متر فاصله است، تا بیاید به امام برسد،‌او سر از رکوع برخواهد داشت، در همان جا اقتدا می‌کند و با امام رکوع و سجود می‌کند، وقتی که امام بلند شد، او کم کم جلو می‌آید و خودش را به صف نزدیک می‌کند

٩. خبر مروک بن عبید عن بعض أصحابه عن أبی جعفر قال: قلت له : «إنّی إمام مسجد الحیّ – کلمه‌ی «حیّ» به معنای محله است، أحیاء،یعنی محلات،‌ معلم هنگامی که درس تعطیل می‌شود به شاگردنش می‌گوید: قوموا فاذهبوا إلی أحیائکم، یعنی هر کدام تان به محله‌های خودتان بروید- فأرکع بهم فأسمع خفقان نعالهم- سرو صدای کفش‌های مردم را می‌شنوم که کم کم به سوی مسجد می‌آیند و من هم در حال رکوع هستم،‌آیا می‌توانم رکوعم را طول بدهم تا آنان جماعت را درک کنند؟ حضرت می‌فرماید: بله!- و أنا راکع فقال: اصبر رکوعک و مثل رکوعک – رکوعت را دو برابر کن - فان انقطع و إلّا فانتصب قائماً».

و هذه الروایات المتضافرة مع عمل المشهور بها حجة ، لا یمکن العدول عنها.

در مقابل این روایات،‌چهار روایت دیگر داریم که می‌گویند درک امام در رکوع کاف نیست بلکه باید تکبیره‌ی رکوع را هم درک کنی، به نظر من اینها فقط یک روایت هستند نه چهار روایت،‌چون همه‌ی اینها منتهی می‌شوند به محمد بن مسلم، طرق چهارتاست،‌اما واقع یکی است، یعنی یک نفر از امام علیه السلام نقل می‌کند که همان محمد بن مسلم باشد.

نعم هنا روایة واحدة عن محمد بن مسلم رویت بطرق أربع و إلیک بعض ما فی هذه الطرق، روی عن أبی جعفر قال:« إذا أدرکت التکبیرة قبل أن یرکع الإمام فقد أدرکت الصلاة». ناچاریم که این روایت را حمل بر فضیلت و استحباب کنیم.

و هذه الروایة بما انّها روایة واحدة لا تقاوم ما تضافر علی خلافها، و قد عرفت آن خبر الإحتجاج دل علی وجود الخلاف بین الأصحاب ، و ان الإمام صدق القول المشهور، و علی ذلک یمکن حمل روایة محمد بن مسلم علی الأولویة أی أولویة التأخیر للرکعة اللاحقة.

بقیت هنا روایة واحدة و هی صحیحة الحلبی قال: سألت أبا عبد الله : عمن لم یدرک الخطبة یوم الجمعة؟ قال: یصلّی رکعتین فإن فاتته الصلاة فلم یدرکها فلیصلّ أربعاً، و قال إذا أدرکت الإمام قبل أن یرکع الرکعة الأخیرة فقد أدرکت الصلاة ، و إن أنت أدرکته بعد ما رکع، فهی الظهر أربع. این روایت می‌گوید اگر تکبیر امام را درک نکردی،‌نماز جمعه‌ی شما منقلب می‌شود به ظهر. پس معلوم می‌ شود که درک امام در رکوع کافی نیست،‌بلکه حتماً‌ در سجود هم درک کند.

ممکن است بگوییم این روایات راجع به نماز جمعه است فلذا می‌شود گفت که این ویژگی مال نماز جمعه است نه مال همه‌ی نماز ها.

در هر حال این روایت مال نماز جمعه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo