< فهرست دروس

درس خارج فقه حضرت آیت الله سبحانی

89/02/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم نماز استداره‌ای جماعة

همان گونه که بیان شد، نماز بر دور کعبه در زمان عبد الملک بن مروان رسمیت پیدا کرد‌،چون امام در بخش اعلای مسجد (مقام ابراهیم) می‌ایستاد، پشت سرش هم جمعیت به بالای مسجد صف می‌کشیدند، آن طرف کعبه‌ تقریباً همه‌اش خالی می‌ماند، مگر به مقدار طواف. فرماندار عبد الملک آمد و گفت مسئله را استداره‌ای بکنید، یعنی امام در همان بخش مقام ابراهیم بایستد، بقیه در اطراف صف بکشند و به صورت استداره‌ای نماز بخوانند، فلذا این مسئله از آن زمان در کتاب‌های فقهی معنون است که آیا صلات استداره‌ای به صورت جماعت صحیح است یا نه؟

أوّل من تعرض للمسألة من الأصحاب

از علمای ما اولین کسی که به این مسئله توجه کرده، مرحوم ابن جنید است، بعداً این مسئله را در کلمات علامه دیدم.

اشکالاتی که بر نماز استداره‌ای وارد شده است

نماز استداره‌ای به صورت جماعت سه اشکال دارد و ما باید این سه اشکال را حل کنیم.

الإشکال الأول: أقربیة المأموم إلی الکعبة عن الإمام

اولین اشکال این است که گاهی فاصله‌ی امام نسبت به کعبه بیشتر می‌شود،‌ ولی فاصله‌ی ماموم کمتر می‌شود (اگر بنا باشد که قرب و بعد را به کعبه بسنجیم).

کعبه‌ی معظمه‌ به صورت مستطیل است نه مربع، چون مستطیل است، قانون کلی این است کسانی که روبروی ضلع بایستند،‌فاصله‌ی شان بیشتر است.

اگر یک به دور کعبه یک دایره‌ای بکشیم، کسانی که روی خطی بایستند که روی ضلع کعبه هستند،‌دور تر هستند.

اما کسانی که روبروی زاویه هستند،‌ آنان نزدیکترند به کعبه.

پس اگر بنا باشد که ما قرب و بعد را با کعبه بسنجیم و امام اگر در مقام ابراهیم بایستد که مقابل یک ضلع است،امام گاهی دورتر است به کعبه، در حالی که ماموم نزدیکتر است. چرا؟ فرض کنید کعبه مرکز دایره است، یک دایره‌ی بزرگی بکشیم که هم کعبه را در دل خود جای بدهد و هم بیرون کعبه را تا برسد به مقام ابراهیم، و بنا هم باشد که همه‌ی افراد روی این خط بایستند، امام چهار انگشت جلوتر، ماموم چهار انگشت عقب تر. اما همگی روی این دایره نماز بایستند، امام که مقابل ضلع است،‌فاصله‌اش به کعبه بیشتر است،‌اما مامومی که در مقابل زاویه است، فاصله‌ی شان نسبت به کعبه کمتر است،و این قانون مستطیل بودن کعبه است.

بنابراین، همیشه مستطیل، اگر یک نفر مقابل ضلع بایستد که فاصله‌اش دو متر است، اما آنکس که در مقابل زاویه بایستد، همیشه فاصله‌اش از کسی که مقابل ضلع است کمتر می‌باشد،‌چون زاویه برآمدگی دارد،‌این طرف نزدیکتر است به کعبه تا کسانی که در مقابل ضلع ایستاده‌اند.

پس اگر ما صلات استداره‌ای داشته باشیم و دایره‌ای را بکشیم، به شرط اینکه امام در مقابل ابراهیم یا در مقابل یکی از این اضلاع اربعه بایستد و مردم هم دایره واز صف بکشند، مردم دو قسم خواهند شد، یک قسم فاصله‌ی شان با کعبه،‌همان فاصله‌ی امام است با کعبه،‌ اما کسانی که کج می‌شوند و مقابل زاویه می‌ایستند، فاصله‌ی آنان با کعبه کمتر از فاصله‌ی امام است با کعبه، و بنا شد که همیشه امام اقرب باشد و ماموم ابعد، و حال آنکه در اینجا عکس است، یعنی امام ابعد است و ماموم اقرب.

اما اگر بگوییم میزان کعبه نیست، بلکه میزان جای پای ماموم است،اگر جای پای ماموم عقب تر از جای پای امام باشد، ممکن است در بعضی از موارد اشکال کمتر باشد، به این معنا که اگر یک دایره بکشند، و امام روی دایره بایستد، ماموم پنج انگشت این طرف دایره بایستند،‌این کافی است و لو اینکه در بعضی از «اطراف» ماموم به کعبه نزدیکتر از امام باشد به کعبه. ولی میزان اقربیت و ابعدیت به کعبه نیست، بلکه میزان اقربیت و ابعدیت ماموم است به امام. امام روی خط دایره بایستد،‌ماموم یا مساوی باشند(بنابر مساوات) یا پنج انگشت عقب تر از امام باشد،‌ اگر این میزان باشد، صحیح است،‌خواه ماموم مقابل ضلع باشد یا مقابل زاویه. فلذا بستگی دارد که قرب و بعد را با چه بسنجیم. ما در مساجد خود، قرب و بعد را با امام و ماموم می‌سنجیدیم، به این معنا که امام باید جلوتر بایستد و ماموم عقب تر. اگر در کعبه هم میزان همین باشد، اگر روی دایره نماز بخوانند اشکالی ندارد، بله! اگر ماموم از خط دایره جلوتر برود، جماعتش باطل می‌شود.

اما اگر روی دایره باشند و لو چهار انگشت عقب تر،‌یا بنابراینکه مساوات هم کافی است، نماز شان درست است. چرا؟ میزان جایگاه امام است و ماموم،‌ پای امام با پای ماموم یا مساوی باشد یا کمی عقب تر، دیگر فرق نمی‌کند که نسبت به کعبه نزدیکتر باشند یا دورتر.

یظهر من کلمات غیر واحد من الأصحاب ان المشکلة هی اقربیة المأموم من الکعبه من الإمام إلیها فی بعض الموضع مثلاً إذا کان الإمام واقفاً فی مقام إبراهیم متوجهاً إلی الکعبه فالفاصل المکانی بینه و بین الکعبه حوالی 12 متراً تقریباً فیجب ان یکون هذا المقدار سائداً علی عامة المأمومین، أی یکون الفاصل المکانی بین کلّ مأموم و الکعبه بهذا المقدار إذا قلنا بکفایة التساوی أو أزید بقلیل إذا قلنا بوجوب التأخر مع أن ذلک غیر محقق فی جمیع الدائرة و ذلک أنّ الکعبة المشرفة مربعة مستطیلة فإذا رسمنا حولها دائرة موهومة یکون مرکزها وسط الکعبة فالخطوط الخارجة منها (دایرة) إلی الکعبة، لیست متساویة بل الخارج منها إلی الزوایا أقصر ممّا یخرج منها(دایرة) إلی الأضلاع طبعاً، لاقتراض کون الکعبه علی شکل مربع، فلو ابتدأنا برسم الدائرة من مقام إبراهیم و انتهینا بعد الرسم علی جمیع الجوانب إلیه، فالخط الخارج من مقام ابراهیم إلیها ابعد من الخطوط الخارجة من نفس الدائرة إلی الزوایا الأربع،‌فاذا فرضنا وقوف الإمام علی رأس الدائرة المارّة علی مقام إبراهیم و و قف المأموم علی نفس الخطّ لکن بحذاء أحدی الأربع یکون المأموم أقرب إلی الکعبة من الإمام، فلا محیص من ترسیم دائرة أخری حتّی یقف المأموم علیها (دایرة) علی نحو یکو الفاصل المکانی بینه و بین الکعبة کنفس الفاصل المکانی بین الإمام و بین الکعبة أو أزید.

پس یکی از اشکالات این است، البته در صورتی این اشکال وارد است که بگوییم میزان اقربیت و ابعدیت نسبت به کعبه است، بر خلاف جاهای دیگر که میزان اقربیت و ابعدیت ماموم و امام است. یعنی امام باید جلوتر از ماموم باشد.

و الإشکال هو الّذی رکزّ علیه لفیف من العلماء.

ثمّ إنّ هذا الإشکال مبنیّ علی جعل المیزان فی التأخّر و التساوی نفس الکعبة، و اما لو جعلنا المیزان فیها نفس الدائرة تصحّ‌ صلاة المأموم إذا وقف علی نفس الدائرة بناءً علی کفایة التساوی، أو وقف متأخّراً بقلیل إذا قلنا بأشتراط التأخر.

و اما المصنّف (صاحب عروة) فقد احتاط فقال برعایة کلا الأمرین: أعنی عدم تقدّم المأموم علی الإمام علی الإمام بحسب الدائرة، و عدم أقربیته مع ذلک إلی الکعبة.

یعنی هردو را باید رعایت کند،‌هم باید نزدیکتر به کعبه نباشد و هم دائره‌ای که کشیده‌اند،‌یا باید روی همان دایره بایستد یا کمی عقب تر.

الإشکال الثانی: مواجهة المأموم للإمام

مهم این اشکال دوم است، اصولاً امام پیش رو است و ماموم عقب او ایستاده و به دنبال او است، ابوهریره از پیغمبر اکرم نقل کرد که «إنّما جعل الإمام إماماً لیؤتّم به» امام را بخاطر این امام قرار داد شده که به او اقتدا کرده شود،و معنای اقتدا این است که مامومین پشت سر او باشند، اگر ما نماز دایرده‌ی را درست بدانیم،‌در یکجا ماموم روبروی امام واقع می‌شود، فرض کنید امام در آن ضلعی که درب کعبه واقع شده ایستاده، ماموم آن طرف ضلع ایستاده، قهراً روبروی هم هستند،‌ به گونه‌ای که اگر یک خط موهوم از ماموم کشیده بشود و از وسط کعبه بگذرد، کاملاً می‌خورد به صورت امام. البته کعبه حائل است، اما لولا الکعبه المأموم مواجه للإمام.

مشکل اصل نماز دایره‌ای، این مشکل دوم است نه آن مشکل اول. ما در اسلام این گونه امامت ندیدیم که ماموم مقابل و روبروی امام بایستد.

چند نفر از علما به این اشکال توجه کرده‌اند.

1: قال العلامة: «صلّی الإمام فی المسجد الحرام إلی ناحیة من نواحی الکعبة و استدار المأمومون حولها، صحّت صلاة من خلف الإمام خاصّة، سواء أکان بعد المأمومین فی الجهة الأخری عنها أکثر من بعد الإمام أو لا – فرق نمی‌کند که به کعبه نزدیکتر باشد یا دور تر، همین مقداری که پشت سر امام باشند،‌ کافی است، پشت سر در جایی است که همه در ضلع واحد باشند، اما کسانی که در ضلع دوم هستند، پشت سر نیستند تا چه رسد ضلع عقب تر،- خلافاً‌ للشافعی و أبی حنیفه.

لنا: ان موقف المأموم خلف الإمام أو إلی جانبه و إنّما إلی جانبه و إنّما یحصل إذا صلّوا فی جهة واحدة فصلاة من غایرها باطلة و لأنّهم وقفوا بین یدی الإمام –جلوی امام هستند - فتبطل صلاتهم» المنتهی: 6/257.

2: و لقد اشار صاحب المدارک إلی الإشکال الثانی و قال: «لم أقف فی ذلک علی روایة من طرف الأصحاب، و المسألة محل تردد و لا ریب أنّ الوقوف فی جهة الإمام أولی و أحوط » مدارک الأحکام:4/332.

الإشکال الثالث: وجود الحائل بین الإمام و المأموم.

اشکال سوم، اشکال حائل است،‌چون کعبه بین کسانی که در دو طرف کبعه ایستاده‌اند حائل است و حائل هم موجب بطلان است و در حائل بودن هم فرق بین کعبه و غیر کعبه نیست، یعنی خواه حائل کعبه باشد یا غیر کعبه،‌موجب بطلان نماز است. درست است که مشکل بعد در اینجا نیست،‌بلکه مشکل در اینجا مشکل حائل است. کعبه در وسط مانع از مشاهده و رؤیت است.

من شروط صحّة الجماعة أن لا یکون الإمام و المأموم حائل یمنع عن مشاهدته.

قال المحقق: لا تصح مع حائل بین الإمام و المأموم یمنع المشاهدة،‌و قال صاحب الجواهر: الظاهر أنّه اجماع – کما فی الذخیرة – بل هو کذلک فی صریح الخلاف و المنتهی و المدارک.

و یدلّ علیه صحیحة‌ زرارة عن الباقر علیه السلام:‌« و إن صلّی قوم بینهم و بین الإمام ما لا یتخطّی فلیس ذلک الإمام لهم بإمام، و أی صفّ کان أهله یصلّون بصلاة إمام بینه و بین الصف الّذی یتقدّمهم قدر ما لا یتخطّی فلیس تلک لهم بصلاة، فإن کان بینهم سترة أو جدار فلیست تلک لهم بصلاة،‌إلّا من کان من حیال الباب»

و لا شک أنّ الکعبة - فی الصلاة استدارة – تحول بین الإمام و المأموم إذا وقف المأموم فی النصف الثانی من الدائرة خصوصاً إذا وقف فی مقابل الضلع الّذی یواجهه الإمام.

جواب صاحب جواهر

صاحب جواهر از این اشکال جواب داده و می‌گوید حائل نیست،‌چون مامومین به همدیگر متصل هستند، ولی صاحب جواهر بین مسئله‌ی اتصال و بین مسئله‌ی حائل خلط کرده است

عبارت صاحب جواهر

ثمّ ان صاحب الجواهر اجاب عن الإشکال و قال: «إنّ الواقف فی ا لنصف الثانی من الدائرة فهو و ان کان لا یشاهد الإمام لأن الکعبة‌ المشرفة تحول بینهما إلّا أنّه یشاهد الإمام بوسائط» و سیوافیک الکلام فیه فانتظر.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo