< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

90/01/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ‌آيا قاضي مي‌تواند قبل از مرافعه دست سارق را قطع کند؟

بحث ما راجع به تطهیر مخرج بول بود. در تحریر آمده است که «يجب غسل مخرج البول بالماء».

سه بحث درباره این عبارت مطرح کردیم. در ادامه می‌فرمایند: «مرتين على الأحوط»؛[1]

فرع دوم: بررسی تعداد دفعات غسل مخرج بول

در اینجا بحث تعدّد غسل برای تطهیر مخرج بول مطرح شده که آیا یک بار غسل کافیست یا مرّتین لازم است. درباره این مسأله در میان فقهاء اختلاف وجود دارد که آیا مرّه کافیست یا تعدّد لازم است. منشأ این اختلاف هم ادلّه وارده در این باب است. مرحوم صدوق، محقّق کرکی، شهیدین که همه از بزرگان هستند، قائل به لزوم تعدّد و امثال صاحب سرائر که از قدما محسوب می‌شود و علامّه که از متأخّرین است، قائل به کفایت مرّه می‌باشند. امّا مطلب عمده، بررسی ادلّه وارده در این باب است که یک به یک آنها را مطرح می‌کنیم:

روایت اوّل: حدیث پنجم باب نهم از ابواب احکام خلوت می‌باشد که روایت «یونس بن یعقوب» بوده و سندش هم خوب و معتبر است: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الصَّفَّارِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) الْوُضُوءُ الَّذِي افْتَرَضَهُ اللَّهُ ‌عَلَى الْعِبَادِ- لِمَنْ جَاءَ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ بَالَ- قَالَ: يَغْسِلُ ذَكَرَهُ وَ يُذْهِبُ الْغَائِطَ- ثُمَّ يَتَوَضَّأُ مَرَّتَيْنِ مَرَّتَيْنِ».[2]

از این روایت خواسته‌اند کفایت مرّه در تطهیر مخرج بول را استفاده کنند. گفته‌اند ظاهر روایت در صدد بیان آن چیزی است که در استنجاء معتبر است و در عین حال روایت تقیید غسل مخرج بول به تعدّد را ترک کرده است؛ یعنی اوّلاً روایت در مقام بیان است و ثانیاً متعرّض بیان تعدّد نشده است. در حالی‌که اگر تعدّد غسل در تطهیر مخرج بول شرط بود، باید آن را ذکر می‌فرمود؛ ولی روایت تنها گفته: «یَغْسِلُ ذَكَرَهُ»؛ لذا این روایت ظهور در کفایت مرّه در غسل مخرج بول دارد. مضافاً این‌که در ذیل روایت، وضو را مقیّد به مرّتین می‌کند و این تقیید نشان می‌دهد که روایت از نظر مرّه یا تعدّد در صدد بیان است. حال آن‌که ما می‌دانیم که تعدّد و تکرار در وضو واجب نیست. لذا در این قسمت، فقهای ما دو دسته شده‌اند. یک دسته می‌گویند مرّه ثانیه که درباره وضو بیان شده مستحب است و دسته دیگر که قول مشهور هم همین است می‌گویند مرّه ثانیه مستحب نیست، بلکه فقط جایزاست. لکن آنچه برای ما در این‌جا مهم است این نکته می‌باشد که اگر چه ما می‌دانیم که وضوی ثانوی واجب نیست، ولی با این حال حضرت درباره وضو فرموده‌اند: «ثُمَّ يَتَوَضَّأُ مَرَّتَيْنِ مَرَّتَيْنِ» و این بیان باعث می‌شود که ما بگوییم حضرت در مقام بیان بوده‌اند و از این‌که درباره غسل مخرج بول فقط فرموده‌اند: «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ»، ظهور کفایت مرّه تقویت می‌شود؛ یعنی ذیل روایت، ظهور صدر روایت را تقویت می‌کند که ما بتوانیم به اطلاق صدر تمسّک کرده و بگوییم برای غسل مخرج بول، غسل مرّه کافیست. لذا در تحریر هم آمده است: «و إن كان الأقوى كفاية المرة في الرجل»که دلالت بر کفایت مرّه در نظر ایشان می‌کند.

امّا در این استدلال و تقریب خدشه شده است؛ گفته‌اند روایت فقط در صدد بیان آن چیزی است که در وضو معتبر است و در مقام بیان آنچه در استنجاء معتبر می‌باشد نیست. قرینه این مطلب هم سؤال سائل است: «الْوُضُوءُ الَّذِي افْتَرَضَهُ اللَّهُ ‌عَلَى الْعِبَادِ- لِمَنْ جَاءَ مِنَ الْغَائِطِ أَوْ بَالَ»؛ سؤال سائل درباره آن وضوئی است که شخص محدث می‌خواهد بگیرد. آن وضوئی که خداوند بر شخص محدث واجب کرده است؛ سائل می‌خواهد بپرسد آن وضوئی که خدا در آیه «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلاَةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَ أَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَ ‌أَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ»[3] واجب کرده، چگونه است. لذا نمی‌شود به اطلاق «يَغْسِلُ ذَكَرَهُ» تمسّک کرد. بنابراین آقایان می‌گویند کسانی که برای اثبات کفایت مرّه به این روایت استدلال کرده‌اند، دچار مغالطه شده‌اند؛ زیرا روایت در صدد بیان ما یعتبر فی الوضوء است و نه ما یعتبر فی الاستنجاء. پس نمی‌توان به اطلاق روایت استدلال کرد و کفایت مرّه را اثبات نمود.

امّا عدّه‌ای در مقام بیان جواب به این خدشه فرموده‌اند ما هم قبول داریم که سؤال راجع به وضو است و این نکته قابل انکار نیست، ولی حضرت خواسته‌اند تفصیلاً هر آنچه را که در وضو و در مقدّمات وضو معتبر است از قبیل غسل مخرج بول و موضع غائط بیان کنند. پس درست است که مصبّ سؤال راجع به وضو است، ولی حضرت خواسته‌اند تفضّلاً هر آنچه در وضو و مقدّمات آن شرط بوده است را بیان نمایند، اگر چه سائل راجع به مقدّمات سؤالی مطرح نکرده است.

ظاهر این جواب زیباست امّا تالی فاسد دارد و تالی باطل و فاسد آن این است که قائل شویم در صحّت وضو، استنجاء قبل از وضو شرط است، «حَفِظتَ ‌شیئاً و غابت‌ عنک ‌شیءٌ آخر»؛ لذا اگر چه بزرگانی از معاصرین در مقام پاسخ به خدشه فرموده‌اند حضرت تفضّلاً هر آنچه در وضو و مقدّمات وضو معتبر بوده را بیان کرده‌اند، امّا خود این پاسخ هم دارای تالی فاسد و مخدوش است؛ زیرا موجب این می‌شود که بگوییم یکی از مقدّمات وضو، استنجاء و غسل مخرج بول قبل از وضو است و این همان قولی است که اخیراً درباره آن بحث کردیم و روایات آن را مطرح کرده و گفتیم که استنجاء و غسل مخرج بول قبل از وضو معتبر نیست.

روایت دوم: صحیحه «جمیل‌بن‌درّاج» است که حدیث اوّل باب سی و یکم از ابواب احکام خلوت می‌باشد: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) قَالَ: إِذَا انْقَطَعَتْ ‌دِرَّةُ الْبَوْلِ فَصُبَّ الْمَاءَ».[4] و من مکرّر عرض کرده‌ام که سند شیخ به «حسین بن سعید» تمام است.

«دِرّه» در این روایت به معنای روانی است. استدلالی که به این روایت شده به این است که «صب الماء» اطلاق دارد و اطلاق آن اقتضاء می‌کند که مرّّّه در تطهیر مخرج بول، کافی باشد؛ یعنی همین که بول قطع شد، اگر یک بار آب بریزد، برای تطهیر آن کافی است. چون شکّی نیست که صب الماء به معنی ریختن آب است و ریختن آب هم بر یک مرتبه، صدق می‌کند و محقّق می‌شود؛ لذا تکرار در روایت نیامده است. پس همان مرّه کافیست.

امّا چه بسا روایت از این جهت اطلاق نداشته باشد؛ زیرا یکی از مباحث در تطهیر مخرج بول این است که آیا برای تطهیر مخرج بول استبراء هم معتبر است یا خیر؟ لذا چه بسا روایت در صدد بیان این نکته بوده که در تطهیر مخرج بول، استبراء معتبر نیست و چه بسا ظهور روایت هم در همین باشد که اگر بعد از انقطاع بول بخواهی تطهیر کنی، استبراء لازم نیست و صبّ ماء کافی است. لذا روایت هیچ ارتباطی به مسأله تعدّد و عدم تعدّد ندارد؛ یعنی اساساً در سدد بیان تعدّد یا مرّه نیست و فقط در مقام بیان این است که استبراء در تطهیر مخرج بول، مدخلیّت ندارد و این احتمال هم احتمالی عقلایی است. لذا نمی‌توان به اطلاق صب الماء تمسّک کرده و اثبات کفایت مرّه کنیم.

در باب بیست و ششم از ابواب احکام خلوت چند روایت وجود دارد که این روایات نظیر هم هستند که من آنها را می خوانم و بعد یکی از آنها را که اصل در این چند روایت است مورد بحث قرار می دهیم. روایت سوم: حدیث پنجم این باب است که مسند و موثّقه می‌باشد که البتّه من راجع به سند آن بحث دارم: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ ‌عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) قَالَ: سَأَلْتُهُ كَمْ يُجْزِي مِنَ الْمَاءِ فِي الِاسْتِنْجَاءِ مِنَ الْبَوْلِ- فَقَالَ مِثْلَا مَا عَلَى ‌الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ».[5]

سؤال سائل راجع به مقدار است و از این حیث متن روایت بسیار روشن و صریح است و دیگر استفاده از اطلاق روایت نیست که بگوییم متکلّم در مقام بیان نمی‌باشد. سائل از مقدار آب برای تطهیر مخرج بول سؤال می‌کند و حضرت هم می فرمایند: «مِثْلَا مَا عَلَى ‌الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ».

روایت چهارم: مرسله کلینی است که حدیث دوم این باب می‌باشد: «قَالَ الْكُلَيْنِيُّ وَ رُوِيَ أَنَّهُ يُجْزِي أَنْ يُغْسَلَ بِمِثْلِهِ مِنَ الْمَاءِ- إِذَا كَانَ عَلَى رَأْسِ الْحَشَفَةِ وَ غَيْرِهِ».[6]

روایت پنجم: آن هم مرسله و از خود «نشیط‌بن‌صالح» است که حدیث هفتم این باب می‌باشد: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ يَعْقُوبَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ‌عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام) قَالَ: يُجْزِي مِنَ الْبَوْلِ أَنْ يَغْسِلَهُ بِمِثْلِهِ».[7]

حدیث قبلی که از «نشیط» نقل کردیم، مسند بود و در سند آن آمده بود: «عَنْ مَرْوَكِ بْنِ ‌عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام)»؛ ولی این روایت مرسله است: «عَنْ مَرْوَكِ بْنِ عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا ‌عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه‌السّلام)» که کأنّه خود «نشیط» از امام نقل نمی‌کند.

این سه روایت، از نظر این‌که یک‌بار آب ریختن برای تطهیر مخرج بول کافیست، یکسان هستند؛ از نظر مرّه یکسانند؛ ولی بحث مقدار آب، یک بحث دیگری است که نباید آن را با مرّه و تکرار خلط کرده و علّت این‌که من این سه روایت را با هم آوردم هم همین است که هر سه از نظر دلالت بر مرّه یکسانند؛ ولی این‌که این یکبار، چقدر آب باشد، بحث دیگری است.

درباره این روایت آخر همین تقریبی که بنده عرض کردم، از طرف برخی از آقایان مطرح شده؛ چون متن روایت صراحت دارد و راجع به مقدار سؤال شده است.

بررسی معنی عبارت «مِثْلَا مَا عَلَى ‌الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ» در روایت سوم

البتّه راجع به متن روایت پنجم و پاسخی که حضرت داده‌اند، خدشه‌ای شده است. برخی گفته‌اند باید ببینیم این بیان حضرت: «مِثْلَا مَا عَلَى ‌الْحَشَفَةِ مِنَ الْبَلَلِ»، به چه معنی است. حضرت فرموده‌اند دو برابر بلل و رطوبتی که در مخرج بول است باید آب ریخته شود. درباره دو برابر دو تصویر می‌توان کرد: دو برابر یا به معنی دو دفعه است یا به معنی یک دفعه؛ با توجّه به این‌که از این روایت برای اثبات مرّه استفاده شده است، اگر بگوییم مثلاً به معنی دو بار و دو دفعه است، آیا صحیح است؟ خیر. چون معنایش این می‌شود که اگر در هر بار، به مقدار رطوبتی که در مخرج وجود دارد آب بریزیم کافی است. در حالی‌که در دفعه اوّل که به مقدار رطوبت در حشفه آب می‌ریزیم، این آب تطهیر نمی‌کند و بلکه به دلیل ملاقات با بول و رطوبت در حشفه تبدیل به ماء مضاف می‌شود. چون مقدار این آب و آن رطوبت یکسان است. لذا این مقدار آبی که در دفعه اوّل ریخته می‌شود، نه تنها باعث تطهیر نمی‌شود، بلکه منجِّس هم هست و کسی به ریختن یک قطره آب بر روی آن رطوبت، تطهیر نمی‌گوید؛ لذا «مثلا» که در این روایت آمده به معنای دو دفعه نیست و این روایت هم دلالت بر تعدّد نمی‌کند. بنابراین یک بار مطرح است و سائل چون درباره مقدار سؤال کرده است، حضرت هم مقدار را فرموده‌اند که دو برابر آب بریز، ولی در همان یک دفعه اگر دو برابر بریزی پاک است. لذا ظهور روایت در مرّه است و ظهور تمامی دارد.

امّا در سند این روایت هم خدشه‌ای شده است. عدّه‌ای در «هیثم‌بن‌ابی‌مسروق» خدشه کرده‌اند. البتّه «نجاشی» ایشان را توثیق نمی‌کند و ما هم قبول داریم. ولی «علّامه» راجع به اسناد روایات «من لا یحضر» می‌فرمایند: سند شیخ صدوق در «من لا یحضر» به «ابی فاخته» صحیح است که در سند شیخ صدوق به «ابی فاخته»، همین «هیثم» هم وجود دارد. لذا این‌که برخی از علما محکم گفته‌اند که سند این روایت ضعیف است را قبول نداریم. بقیّه افرادی هم که در این سند وجود دارند توثیق شده‌اند: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ عَنِ الْمُفِيدِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْهَيْثَمِ بْنِ أَبِي مَسْرُوقٍ النَّهْدِيِّ عَنْ مَرْوَكِ بْنِ ‌عُبَيْدٍ عَنْ نَشِيطِ بْنِ صَالِحٍ»؛ هم «مروک» توثیق دارد و هم «نشیط». البتّه ممکن است نتوانیم بپذیریم که «شیخ طوسی» مستقیماً این روایت را از «شیخ مفید» نقل کرده باشد. ولی علی ایّ حالٍ من قبول ندارم که به راحتی بتوان در سند این روایت خدشه کرد. ولی بر فرض هم که در سند این روایت خدشه شد، مهم این است که تقریباً همه فقهاء وقتی وارد بحث تطهیر مخرج بول می‌شوند به همین روایت استناد می‌کنند و این استناد علی‌رغم وجود روایات دیگر، برای ما حجّت است و کأنّه اصلاً در السنه فقهاء می‌چرخد که «مثلا ما علی الحشفه» و در تمام کتب فقهای ما هست و عمل اصحاب به این روایت برای ما کافی است و جابر ضعف سند روایت است. بنابراین این روایت از نظر سندی قابل خدشه نیست.

 


[1] تحرير الوسيلة؛ ج:‌1، ص: 18‌.
[2] وسائل الشيعة؛ ج: ‌1، ص: 316‌.
[3] المائدة، الآية: 6‌.
[4] وسائل الشيعة؛ ج:‌1، ص: 349‌.
[5] همان؛ ص: 344‌.
[6] همان؛ ص: 343.
[7] همان؛ ص:344.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo