< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/02/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده تعاون بر اثم و گناه
یکی از قواعده فقهیه‌ای که آقایان در مکاسب خوانده اند، قاعده «التعاون علی الإثم و العدوان» است، این قاعده علاوه براینکه مدرک قرآنی دارد، و لی از نظر محتوا قابل بحث است، تنها مدرکی که برای این قاعده می‌توان از کتاب الله آورد، آیه دوم از سوره مبارکه مائده است، در آن آیه خداوند چنین می‌فرماید:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلَا الْهَدْي وَلَا الْقَلَائِدَ وَلَا آمِّينَ الْبَيتَ الْحَرَامَ يبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ».[1]
اي کساني که ايمان آورده‌ايد! شعائر و حدود الهي (و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاي بي‌نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد خانه خدا براي به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودي او مي‌آيند! اما هنگامي که از احرام بيرون آمديد، صيدکردن براي شما مانعي ندارد. و خصومت با جمعيتي که شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) بازداشتند، نبايد شما را وادار به تعدي و تجاوز کند!و (همواره) در راه نيکي و پرهيزگاري با هم تعاون کنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدي همکاري ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد که مجازات خدا شديد است!
کلمه «لَا تُحِلُّوا» در این آیه فعل است و چند تا مفعول دارد:
شَعَائِرَ اللَّهِ.
الشَّهْرَ الْحَرَامَ.
الْهَدْي.
الْقَلَائِدَ.
آمِّينَ الْبَيتَ الْحَرَامَ.
خداوند برای ما در این آیه مبارکه چند محرم معرفی می کند:
اولاً؛ می‌فرماید شعائر الله را حلال نشمارید، مرحوم طبرسی برای شعائر الله ذکر کرده و معنای اول را پذیرفته،‌ ما نیز همان معنا را پذیرفتیم، شعائر الله، یعنی علامت دین خدا، ‌حدود الله‌، لَا تُحِلُّوا حدود الله، حدودی را که خدا معین کرده ا ست،‌ اینها را حلال نکنید و بهم نزنید، مثل اینکه واجب را ترک کنید و ‌حرام را هم انجام بدهید، این خودش بهم زدن حدود الله است « لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ»‌شعائر جمع شعیره است، «‌شعیرة» در لغت عرب به معنای علامت است، ولی در اینجا بعضی به صفا،‌مروه،‌منا و امثالش زده‌اند، ولی ظاهراً معنای عام دارد‌،‌» لَا تُحِلُّوا شَعَائِرَ اللَّهِ» ‌حدودی را که خدا معین کرده است،‌ با این حدود بازی نکنید،‌اینها را حلال نشمارید، ربا حرام است، زنا حرام است، سرقت حرام است،‌یا چیزهای دیگر واجب است، حج واجب است.
‌خلاصه حدود خدا را بهم نزند، ‌مرحوم طبرسی این معنا را انتخاب کرده است، البته معانی دیگر هم گفته‌اند، ‌مثلاً‌ گفته‌اند راجع به منی،‌عرفات، صفا و مروه است «وَلَا الشَّهْرَ الْحَرَامَ» شهر حرام را حلال نشمارید، جنگ در شهر حرام را حلال نشمارید، «وَلَا الْهَدْي وَلَا الْقَلَائِدَ » هدیه به معنای قربانی است، قربانی دو جور است:
الف؛ گاهی قلاده ندارد.
ب؛ گاهی قلاده دارد که مال حج قران است.
اینها را احترام بگذارید، اینها را سرقت نکنید و ندزدید، اینها در حقیقت مربوط به خداست« وَلَا آمِّينَ الْبَيتَ الْحَرَامَ» ‌آمین، أی القاصدین، کسانی که بیت حرام را قصد کرده‌اند، زائران خانه خدا را محترم بشمارید، ظاهراً مشرک ها را هم می‌گیرد، غیر مسلمان را هم می‌گیرد، یا ممکن است بگوییم تنها مسلمان ها را می‌گیرد.‌کدام آمِّينَ؟ در حالی که «يبْتَغُونَ فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا» اینها در این سفر یا تجارت می‌کنند، «فَضْلًا مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْوَانًا» چون زیارت خانه خدا هم زیارت بود و هم تجارت، خدا می‌فرماید اینها را سبک نشمارید، حدودی را که خدا معین کرده، قتال و خون ریزی را خدا در شهر حرام کرده، «هدی و قلائد» محترم است، و کسانی که قاصد (آمین، یعنی قاصد) خانه خدا هستند، اینها را محترم بشمارید «وَإِذَا حَلَلْتُمْ فَاصْطَادُوا»، مادامی که محرم هستید، شکار بر شما حرام است، هر موقع از احرام خارج شدید،‌شکار بر شما حلال است.
پرسش
«فَاصْطَادُوا» در اینجا امر است و امر هم برای وجوب است، پس باید شکار کردن واجب باشد؟
پاسخ
چون امر در اینجا در موقع توهم حظر است به معنای اباحه است نه وجوب. فرض کنید در موقعیتی قرار داریم که دشمن شهرها را بمباران می‌کند، رادیو اعلام می‌کند که در پناهگاه برید،‌ما هم رفتیم،‌بعداً می‌گوید از پناهکاه بیرون بیایید، این امر در مقام توهم حظر است، یعنی آزاد هستید هر کس دلش خواست از پناهگاه بیرون بیاید و هرکس هم نخواست بیرون نیاید:« وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ»،‌کلمه « شَنَآنُ» در لغت عرب به معنای بغضاء است، از اینکه مکی ها سبب شدند که شما به زیارت خانه خدا نروید، کی؟ در حدیبیه، پیغمبر اکرم با اصحابش تا حدیبیه آمد، کفار قریش جلوی حضرت را گرفتند و ایشان هم برگشت، بغض قریش در دل مسلمانان بود، حالا که خدا مسلمانان را مسلط بر مکه کرده، می‌فرماید مبادا آن بغضی که از قریش در دل دارید، سبب بشود که نسبت به ‌آنها اجحاف کنید:« وَلَا يجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ أَنْ تَعْتَدُوا»، درست است که آنها کار بد کردند، ولی این نباید سبب بشود که شما هم به آنها اعتدا کنید:« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ».
گفته‌اند یکی از محرمات تعاون بر اثم است و برای آن ده تا مثال زده‌اند:
1: شخص انگور خود را به کسی می‌فروشد که شراب می‌سازد، می‌گوید این تعاون بر اثم است.
2: جناب زید چوب خود را به بت پرست می‌فروشد که از آن صنم و بت بسازد، می‌گوید این حرام است. چرا؟‌ چون تعاون بر اثم است.
3: کشتی خود را برای حمل خمر اجاره می‌دهد.
4: خانه خود را برای شراب سازی اجاره می‌دهد.
5: ابریشم خود را به مردی می‌فروشد که می‌داند خودش می‌پوشد، می‌گویند همه اینها حرام است. چرا؟ چون تعاون بر اثم است
6: ظرف طلا و نقره خود را به کسی می‌فروشد که آن را به کار می‌گیرد و استعمال می‌کند نه اینکه فقط نگهداری کند
7: به مجمسه ساز دستور می‌دهد که برایش مجمسه افلاطون را بسازد، او مجسمه افلاطون را ساخت و این آدم هم در مقابل پول به او داد، ‌می‌گویند این حرام است. چرا؟ چون اجرت بر عمل محرم است.
8: روغن نجس خود را به اهل کتاب می‌فروشد، اهل کتاب روغن نجس را می‌خورد و حال آنکه این تعاون بر اثم است. چرا؟ لأنّ الکفار محکومون بالفروع کما أنهم محکومون علی الأصول.
9: فرض کنید من از کشورهای مختلف وارداتی دارم، اگر آنها را وارد کشور کنم، عشّار (گمرکچی) از من حق گمرک می‌گیرد، فتوای آقایان بود که گمرک حرام است، من که از خارج جنس وارد می‌کنم، عشّار از من گمرک می‌گیرد، این تعاون بر اثم است.
10: بیع البیت ممّن یعلم أنّه یشرب فیه الخمر
یعنی خانه را به کسی می‌فروشد که می‌داند در آن خمر شرب می‌کند.
علی ای حال با این قاعده،‌این ده مورد را حرام کرده‌اند.
حال باید ببینیم آیا واقعاً آیه این ده مورد می‌گیرد یا نمی‌گیرد؟
« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ».
اولین کسی که براین آیه استدلال کرده‌، محقق ایروانی (حاج میرزا علی)، ایشان حاشیه بر مکاسب شیخ دارد، حضرت امام به این حاشیه اهمیت می‌داد، یعنی به دو حاشیه اهمیت می‌داد، یکی حاشیه مرحوم سید، دیگری هم حاشیه مرحوم ایروانی.
اشکال اول محقق ایروانی
محقق ایروانی چند تا اشکال بر این استدلال دارد، اولاً می‌گوید سیاق استحباب است،« وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» این سیاق،‌سیاق استحباب است. چرا؟ به قرینه ما قبل، رفیقش هم کراهت است:
« وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ».
ما اگر بخواهیم حال رفیقی را بفهمیم، از رفیقش می‌فهمیم، در کتابت همین طور است‌، آیه دوم و فقره دوم به وسیله فقره اول و آیه اول توضیح می‌شود، ‌تعاون علی البر و التقوی مستحب است، مثلاً حسینه می‌سازد، کمک کنید، برای ایتام پول جمع می‌کند، کمک کردن مستحب است. پس این هم مکروه است.
یلاحظ علیه
ما کراراً در تفسیر گفتیم که:« السیاق حجة ما لم یدل دلیل علی خلافه» ما دامی که دلیل بر خلاف نباشد سیاق حجت است، ولی در اینجا دلیل بر خلاف داریم و آن عبارت است از: « وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» آیا این کراهت است؟ اصلاً، عرفاً نمی‌شود گفت که خدا می‌فرماید: تعاون بر اثم عدوان مکروه است، کلمه‌ اثم و عدوان،‌مناسبت حکم و موضوع، موضوع که اثم و عدوان است، بهترین دلیل است براینکه مراد از «تعاونوا»، تعاونی حرام است.
اشکال دوم محقق ایروانی
ایراد دومی که مرحوم ایروانی کرده است، این است که:« أنت خلطت» فعل مجرد را به باب مفاعله، ما یک «ضرب» داریم یک ضارب، «ضرب» ‌یعنی تنها زد، «ضارب» یعنی باهم زدند، قرآن نمی‌فرماید: عون، بلکه می‌فرماید تعاون،‌من اگر خانه‌ام را برای شراب سازی دادم، این عون است نه تعاون، تعاون این است که دونفر جمع بشوند و یکی را بکشند یا چند نفر کنار هم جمع بشوند و یک کار زشتی را انجام بدهند، ‌تعاون این است که نیروها رویهم بریزیم و کاری را انجام بدهیم، و الا اینکه من کشتی را برای حمل خمر می‌دهم، این تعاون نیست،‌این عون است.
بیان محقق اصفهانی
مرحوم شیخ اصفهانی می‌گوید من دو دو بار قرآن را خواندم تا ببینم که آیا در قرآن باب مفاعله همیشه دو طرفه است یا گاهی باب مفاعله یک طرفی است؟
قرآن می‌فرماید: باب مفاعله بر دو قسم است، گاهی یک طرف است و گاهی دو طرف، « أَسْكِنُوهُنَّ مِنْ حَيثُ سَكَنْتُمْ مِنْ وُجْدِكُمْ وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيقُوا عَلَيهِنَّ وَإِنْ كُنَّ أُولَاتِ حَمْلٍ فَأَنْفِقُوا عَلَيهِنَّ حَتَّى يضَعْنَ حَمْلَهُنَّ فَإِنْ أَرْضَعْنَ لَكُمْ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَأْتَمِرُوا بَينَكُمْ بِمَعْرُوفٍ وَإِنْ تَعَاسَرْتُمْ فَسَتُرْضِعُ لَهُ أُخْرَى».[2]
آنها [= زنان مطلقه‌] را هر جا خودتان سکونت داريد و در توانايي شماست سکونت دهيد؛ و به آنها زيان نرسانيد تا کار را بر آنان تنگ کنيد (و مجبور به ترک منزل شوند)؛ و اگر باردار باشند، نفقه آنها را بپردازيد تا وضع حمل کنند؛ و اگر براي شما (فرزند را) شير مي‌دهند، پاداش آنها را بپردازيد؛ و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شايسته انجام دهيد؛ و اگر به توافق نرسيديد، آن ديگري شيردادن آن بچه را بر عهده مي‌گيرد.
«وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيقُوا عَلَيهِنَّ ...،»
به شوهر می‌گوید بر این زن مطلقه یا زن مرضعه فشار نیاور،«لَا تُضَارُّوهُنَّ» از باب مفاعله است، ضارر یضارر اگر ادغام نشود، ادغام شد می‌شود : «وَلَا تُضَارُّوهُنَّ لِتُضَيقُوا عَلَيهِنَّ ...،» خطاب به شوهر است که به زن فشار نیاورد، یا زن مطلقه است یا مرضعه‌.
در آخر سوره مبارکه بقره می‌فرماید:« وَلَا يضَارَّ كَاتِبٌ وَلَا شَهِيدٌ».[3]
ولي هنگامي که خريد و فروش (نقدي) مي‌کنيد، شاهد بگيريد! و نبايد به نويسنده و شاهد، (به خاطر حقگويي،) زياني برسد (و تحت فشار قرار گيرند)!
در این دو آیه یک طرفه به کار رفته، بنابراین، تعاون دو جور است، گاهی با هم جمع می‌شویم برای ساختن یک مرکز فحشا و بد،‌ و گاهی من کمک می‌کنم و شما کار زشتی را انجام می‌دهید.
بیان استاد سبحانی
من یک جواب دیگر دادم و آن این است که یک آدم می‌خواست مرکز فحشا بسازد، ‌من هم او را کمک کردم، من هم می‌خواستم یک کار بدی بکنم، او هم به من کمک کرد، تعاون صدق می‌کند، لازم نیست که دو نفر جمع بشوند برای یک کار،‌زید می‌خواست یک مرکز فحشا بسازد، ظلم به یک نفر بکند، من هم به او کمک کردم، من هم می‌خواستم به یکی ظلم کنم، او مرا کمک کرد، می‌گویند این دو نفر همدیگر را کمک کردند، بنابراین، اشکال دومی که ایشان کردند، اشکال مهمی است،‌ولی جوابش هم روشن است.
معنای تعاون در لسان العرب
در لسان العرب این گونه می‌گوید: تعاونا، أعان بعض بعضاً».[4]
‌نمی‌گوید دوتای شان، یک طرفه است.
بیان طبرسی
طبرسی هم به صورت مفصل گرفته است و می‌گوید اعم است
أضف إلی ذلک أن المفسرین فسرو الآیة بصورة أعم.
قال الطبرسی: أمر الله عباده بأن یعین بعضهم بعضاً علی البر و التقوی، و هو العمل بما أمرهم الله تعالی به واتقاء ما نهاهم عنه، و نهاهم أن یعین بعضهم بعضاً علی الإثم، و هو ترک ما أمرهم به و ارتکاب ما نهاهم عنه من العدوان، و هو مجاوزة ما حد الله لعباده فی دینهم و فرض لهم فی أنفسهم.[5]
بنابر این، استدلال به این آیه با دو اشکال روبرو شد، اشکال اول سیاق آیه بود و ما جوابش را دادیم، اشکال دوم این بود که این تعاون است و دو طرفه.
ما در جواب گفتیم این گونه نیست، بلکه گاهی دو طرفه است و گاهی یک طرفه.
مرحوم آیة الله در آن زمان اصرار داشت که آیه تعاون را می‌گوید نه عون را، و حال آنکه از نظر ما اعم است.
اشکال محقق ثانی
اشکال سوم مال محقق ثانی (علی بن عبد العالی، متوفای940،)، ایشان می‌ فرماید اگر این استدلال با آیه درست باشد، باید اکثر معاملات مردم حرام باشد، سپس مثالهایی را در این زمینه بیان می‌کند:
1: بیع المطاعم والمشارب للکفّار فی نهار شهر رمضان مع علمهم بأکلهم فیه.
من نانوایی دارم، پشت ترازو هم ایستاده‌ام، ماه رمضان است و یک مسیحی از من نان می‌خرد، فروختن نان باید حرام باشد. چرا؟ چون تعاون بر اثم است، زیرا با نان من روزه خودش را می‌خورد، شما می‌گویید الکفار محکومون بالفروع کما أنّهم محکومون بالأصول.
بنابراین، ماه رمضان هر نوع معامله مطعمی برای آنها معاونت بر اثم است.
2: و بیعهم بساتین العنب منهم مع العلم العادی بجعل بعضه خمراً.
من یک باغ انگوری دارم، آن را به کسی می‌فروشم که می‌دانم خمر می‌سازد،‌این باید حرام باشد چون معاونت بر اثم است.
3: بیع القرطاس منهم مع العلم العادی بأنّه ما یتحذ کتب ضلال.
یک نفر کج اندیش است و می‌خواهد بر ضد اسلام و شیعه کتاب بنویسد و من هم کاغذ فروشم، کاغذم را به او می‌ فروشم با اینکه می‌دانم که کاغذ را در همین راه مصرف می کند، بنابراین، باید فروش قلم و قرطاس به او حرام باشد.
4: سقی الکافر لکونه إعانة علی الإثم بتنجس الماء بمباشرته إیاه فیحرم علیه شربه
فرض کنید آب نجسی در اختیار من است، کافر هم تشنه است، من آب نجس را به او می‌دهم، این باید حرام باشد. چرا؟ چون اعانت بر اثم است.
5: تمکین الزوجة الزوج إذا علمت بعدم اغتساله عن الجنابة
زنی در اختیار شوهر است، شوهر می‌گوید حتماً برای نزدیکی آماده باش، و حال آنکه زن می‌داند اگر نزدیکی کند،‌شوهر غسل نخواهد کرد. جنب می‌شود ولی غسل نخواهد کرد،‌ پس باید تمکین برای این زن حرام بشود.چرا؟ چون معاونت بر اثم است.
6: تجارةه التاجر و مسیر الحاج و الزوار و اعطاهم الضریبة المعیّنة للظلمة.
فرض کنید که من از کشور چین،‌جنس وارد می‌کنم، گمرکچی ضریبه می‌طلبد،‌ باید این تجارت من حرام باشد. چرا؟ چون اعانت بر اثم است.
7: إجارة الدواب و السفن و السیارات و الطیارات من المسافرین مع العلم إجمالاً بأن فیهم من یقصد فی رکوبه معصیة.
من کسانی را سوار ماشین، هواپیما و کشتی می‌کنم که می‌دانم برای کار حرام می‌روند، باید حرام باشد. چرا؟ چون معاونت بر اثم است.
8: عقد المجالس لتبلیغ الأحکام مع العلم بوقوع المعاصی فیها من الغیبة، و نظر کلّ من الرجال و النساء إلی من لا یجوز النظر إلیه.
باید منبر رفتن ما حرام باشد،‌کی؟ در مجلسی که یک طرف مرد است و طرف دیگر زن، و زن ها بر چهره واعظ نگاه می‌کنند، نگاه زن بر چهره مرد حرام است. نباید زن بر مرد نگاه کند مگر به صورت ضرورت.
چون اشکالات محقق ثانی قوی است،فلذا ما در جلسه آینده بر معاونت بر اثم، بر پنج جهت بحث خواهیم کرد،‌این پنج جهت مشکلات را حل خواهد کرد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo