< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/07/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قاعده لا شک لکثیر الشک
باید توجه داشت که ما راجع به قاعده « لا شک لکثیر الشک» در ده مورد بحث داریم که تا کنون پنج مورد آن را خواندیم، اما پنج مورد دیگر باقی مانده است که باید بحث کنیم، پنج موردی که خواندیم عبارت بودند از:
1: مورد اول این بود که مراد از سهو ( در حدیث شریف) شک است، « لا سهو لمن یکثر سهوه» مراد شک است نه نسیان.
2: مراد از «کثیر الشک» این است که در سه نماز را پشت سر هم شک کند.
3: مراد از «عدم اعتنا » عزیمت است نه رخصت.
4: کثیر الظن، محلق به کثیر الشک نیست، بلکه وجودش کالعدم است.
5: مراد از کثرة الشک، کثرة الشکی است که ناشی از حالت درونی شخص باشد. به بیان دیگر کثیر الشک به کسی می‌گویند که شکش ناشی از حالت درونی و ضعف اعصاب باشد، یعنی اعصاب ضعیفی دارد به گونه ای که نمی تواند وضع خود را جمع کند، اما آدمی که روی یک عوارض خاصی مثل مرگ پدر، مادر و یا پسر گرفتار یک چنین حالتی شده است یا اینکه در اثر ضرر مالی (مانند ورشکستگی دچار چنین حالتی شده است، یکنوع حالت خارجی برایش رخ داده) بعید است که روایات این قسمت را بگیرد.این پنج مورد یا پنج فرع را در جلسه گذشته خواندیم، اما پنج فرع دیگر باقی مانده که در این جلسه می‌خوانیم:
فرع ششم
آدمی است که در نماز شک ندارد، ولی در وضو و غسل کثیر الشک است، مثلاً شک می کند که آیا مسح سر را کشیده یا نکشیده؟ آیا صورت را خوب شسته یا نه، یعنی در مقدمات نماز کثیر الشک است نه در خود نماز؟
من اینجا را دو صورت کردم:
الف؛ گاهی قبل از آنکه وارد نماز بشود شک می کند که آیا من سر را مسح کردم یا نکردم، یا موقع غسل کردن شک می کند.[1]، یعنی قبل از آنکه نماز بخواند شک می کند، ما ممکن است اینجا را الغای خصوصیت کنیم و بگوییم فرق نمی کند که در نماز باشد یا در مقدمات نماز، و ما به آن علت بچسبیم، کدام علت؟ « لَا تُعَوِّدُوا الْخَبِيثَ» یعنی خودت را به خبیث معتاد نکن.
ب؛ من در حال نماز هستم، مرتب شک می کنم که وضوی من درست بود یا درست نبود، اینجا احتیاج به الغای خصوصیت نداریم، زیرا شک در وضو به یک معنی شک در نماز است فلذا مشمول « لا شک لکثیر الشک» می‌شود.
بنابراین، اگر بخواهیم الغای خصوصیت کنیم، الغای خصوصیت در موردی است که قبل از نماز شک کند و الا اگر بعد از دخول در نماز نسبت به در وضو یا نسبت به غسل شک کند، چنین شکی به یک معنا شک در خود نماز است و دیگر احتیاجی به الغای خصوصیت نیست.
فرع هفتم
بعضی از فراد در رکوع شک می کند، یعنی هنگامی که در سجده است، شک می کند که رکوع کرده یا رکوع نکرده؟ در افعال شک می کند نه در رکعات، ولی بعضی ها کاملاً بر عکس اولی هستند، یعنی در رکعات شک می کنند نه در افعال، بعضی ها در هردو شک می کنند، فلذا حساب هر کدام از اینها جداست.
مثلاً اگر کسی در افعال کثیر الشک است نه در رکعات، پس در شک در رکعات کثیر الشک نیست و باید نسبت به ‌آن، مثل آدم های عادی رفتار کند.
یا اگر کسی در رکعات کثیر الشک است نه در افعال، چنانچه روزی در افعال شک کرد، باید نسبت به آن، مثل آدم های عادی عمل کند،‌و اگر چنانچه در هردو شاک است، آن یک مسأله دیگری است.
اینکه بعضی می گویند اگر من در افعال کثیر الشک باشم، می گویند فلانی در نماز کثیر الشک است، یعنی رکعات را هم ملحق می کنند، این از باب مسامحه است، ما نباید در اینجا مسامحه کنیم.
بلی! کسی که در افعال کثیر الشک است، عرف هم می گویند این آدم در نماز کثیر الشک است، یا اگر در رکعات کثیر الشک باشد، می گویند در نماز کثیر الشک است، یعنی بین افعال و رکعات فرقی قائل نمی شوند، ولی ما باید از نظر فقهی فرق قائل بشویم، یعنی اگر کسی در رکعات کثیر الشک است نه در افعال، چنانچه روزی در افعال شک کرد، باید مثل فرد عادی عمل کند و بالعکس.
فرع هشتم
انسانی در اصل نماز کثیر الشک است، یعنی هر روز شک می کند که نماز ظهر را خوانده یا نخوانده، نماز عصر را خوانده یا نخوانده، در اصل نماز شک می کند، آیا اینجا می توانیم بگوییم اعتنا نکند؟ نه خیر! یعنی نمی توانیم بگوییم اعتنا نکند، بلکه باید بگوییم اعتنا کند، تمام روایات ما ناظر به اثنای صلات بود، یعنی کسی که در اثنای صلات کثیر الشک است، اما اگر یک آدمی خارج از نماز شک می کند که من نماز خوانده یا نخوانده، این آدم باید نماز را بخواند،إذا کان الوقت باقیاً، چون تمام روایات ما ناظر به اینجا بود که در اثنای نماز شک کند نه خارج از نماز، آنهم شک کند بین الوجود و العدم.
خلاصه مطالب
کثرة الشک در نماز و غسل دو حالت دارد، اگر در خارج از نماز شک کند، ناچاریم که در آنجا الغای خصوصیت کنیم.
اما اگر در داخل نماز، شک در غسل خودش کند، این به یک معنا شک در خود نماز است، یعنی شک در مقدمات، به یک معنی شک در خود ذی المقدمه و خود نماز است.
مطلب دوم این بود که باید حساب افعال را از رکعات و هکذا حساب رکعات را از حساب افعال جدا کنیم و برای هر کدام پرونده جداگانه ای باز کنیم فلذا نمی توانیم بگوییم چون در افعال کثیر الشک است، رکعات را هم ملحق کنیم یا بالعکس.
مطلب سوم این بود کثیر الشک شامل کسی می شود که در اجزای نماز شک کند، اما اگر کسی در اصل آوردن شک کند، نمی توانیم بگوییم که به شک خودش اعتنا نکند، بلکه باید اعتنا بکند و نماز را بجای بیاورد، چون تمام روایات ما ناظر به اثنای صلات است (یسهو فی الصلاة،یعنی یسهو فی أثناء الصلاة).
فرع نهم
فرع نهم مال طلبه هاست، یعنی نماز خودش را با سنگریزه ها بشمارد، آیا جایز است آدمی که کثیر الشک است نماز خودش را با سنگریزه ها بشمارد، یعنی بجای عمل کردن به روایات شک، با سنگریزه ها بشمارد و بدنوسیله جلوی شک خودش را بگیرد یا با شماره سنج بشمارد، آیا جایز است که انسان این روایات را کنار بگذارد و بگوید من نماز واقعی می خوانم، با تسبیح بشمارد، از این طریق بفهمد که رکعت دوم است یا سوم و چهارم؟
اشکالی ندارد، اتفاقاً در این زمینه روایت هم داریم، اگر کسی واقعاً بخواهد به این اخبار عمل کنند و یک نماز واقعی بخواند، می تواند به این چیزها عمل کند:
روایت حبیب خثعمی
«عَنْ حَبِيبٍ الْخَثْعَمِيِّ قَالَ: شَكَوْتُ إِلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع كَثْرَةَ السَّهْوِ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ أَحْصِ صَلَاتَكَ بِالْحَصَى أَوْ قَالَ احْفَظْهَا بِالْحَصَى»[2]. حصی سنگریزه یا حجاره را می‌گویند.
روایت حبیب بن المعلی
«عَنْ حَبِيبِ بْنِ الْمُعَلَّى أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع فَقَالَ لَهُ إِنِّي رَجُلٌ كَثِيرُ السَّهْوِ فَمَا أَحْفَظُ صَلَاتِي إِلَّا بِخَاتَمِي أُحَوِّلُهُ مِنْ مَكَانٍ إِلَى مَكَانٍ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِه‌»[3].
من مردی کثیر الشک هستم و برای حفظ نماز از جا بجا کردن کردن انگشترم استفاده می‌کنم، حضرت فرمود اشکالی ندارد، چون ماحی صورت صلاتی نیست: «عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْهُ ع أَنَّهُ قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ يَعُدَّ الرَّجُلُ صَلَاتَهُ بِخَاتَمِهِ أَوْ بِحَصًى يَأْخُذُ بِيَدِهِ فَيَعُدُّ بِه»[4].
البته این ارشاد است، نه امر، فلذا انسان دوتا راه دارد، هم می تواند به این روایات عمل کند و هم می تواند به روایات کثیر الشک عمل نماید.
فرع دهم
فرع دهم از همه فروع قبلی، مهم تر است و آن اینکه اگر واقع و حقیقت برای کثیر الشک روشن شد، البته روشن شدن واقع هم دو جور است، گاهی واقع روشن می شود و اتفاقاً مطابق صحت است، مثلاً این آدم بین سه و چهار شک کرده، اعتنا نکرد و بنا را بر چهار گذاشت، اتفاقاً بعد از نماز یقین کرد که چهار بوده، اگر مطابق واقع در آمده، دیگر مشکلی ندارد.
«إنّما الکلام» اگر مطابق واقع نباشد. مثلاً این آدم بین چهار و پنج شک کرد و بنا را بر صحت گذاشت و گفت چهارم است و نماز را تمام کرد، بعداً اطلاع پیدا کرد که این رکعت، رکعت پنجم بوده، این بنا را بر چهار گذاشت روی کثیر الشک، ولی خلاف واقع در آمد.
گاهی در اجزای نماز شک می‌کند، یعنی در حال قیام است، شک می‌کند که آیا تشهد را خوانده یا نخوانده؟ گفت من کثیر الشک هستم فلذا به شک خودش اعتنا نکرد، ولی بعداً یقین پیدا کرد که تشهد را نخوانده، آیا قیام را بشکند یا نه؟
یا اینکه بعد از رکوع یادش آمد که تشهد را نخوانده.
و هکذا اگر انسانی است که وارد رکوع دیگر شده، دوتا سجده کرده، یقین پیدا کرد که رکوع نکرده، در این موارد چه باید کرد؟
در این موارد باید به ادله اولیه مراجعه کرد، اینجا جای کثیر الشک نیست، کثیر الشک کسی است که در شک خودش باقی بماند و برایش واقع روشن نشود، اما زمانی که واقع و حقیقت برایش روشن شد، آنجا باید طبق قواعد اولیه عمل کند، در همین مسأله‌ای که گفتم، یعنی شک کرد بین سه و چهار، ‌بنا را بر صحت گذاشت، بعداً فهمید که پنج رکعت بوده، نماز این آدم باطل است و باید از سر بخواند.
همچنین است حالات بعدی،‌ مثلاً در حال قیام است، فهمید که تشهد را نخوانده،‌در اینجا نمی‌توانیم بگوییم:« لا شک لکثیر الشک» چون شکش تبدیل به یقین شده و باید طبق یقین خودش عمل کند، یعنی قیام را بشکند و تشهد را بخواند.
حال اگر این مسأله بعد از دخول در رکوع پیش آمد، یعنی دخل فی الرکوع، یقین پیدا کرد که تشهد را نخوانده، مسلماً این آدم باید بعد از نماز قضا کند،‌چون محلش گذشته، یعنی محل تدارک گذشته، هم محل ذکری و هم سهوی، باید بعد از نماز قضا کند و اگر بعد از نماز بفهمد که رکوعی را زیاد کرده است، یا رکوعی را نقض کرده، بعد از سجدتین بفهمد که:« لم یرکع» نمازش باطل است. پس در این گونه موارد احادیث کثیر الشک جاری نمی‌شود، چون شکش تبدیل به یقین شده است.
الثانیة: لو کان المضی مخالفاً للواقع بأن اقتصی الواقع الاستئناف (مانند شک بین چهار و پنج) أو التدارک (مانند تشهد قبل از دخول در رکوع) فی الأثناء أو القضاء بعد الصلاة (مانند تشهد بعد از صلات)کالأمثلة التالیة:
1: لو شک بین الأربع و الخمیس ولم یلتفت لکثرة شکّه، ثم تبین عند التسلیم أنه صلی خمساً.
2: لو شک فی السجدة، قبل التشهد و القیام، فلم یلتفت لأنّه کثیر الشک ثمّ تبیّن له قبل الدخول فی رکوع الرکعة الأخری أنّه لم یسجد.
یعنی مادامی که محل باقی است.
3: أو أنّه شکّ فی الرکوع فلم یلتفت ثمّ تبیّن أنه لم یرکع قبل الدخول فی السجدة الثانیة.
چرا قید ثانیه را آوردم؟ چون دو سجده روی هم رفته رکن است نه یک سجد، یعنی یک سجده به تنهایی رکن نیست.
4: لو شکّ فی السجدة الثانیة أو التشهد قبل مضی محلهما، فلم یلتفت ثمّ تبیّن له بعد الدخول فی الرکوع أنّه لم یفعل المشکوک.
اینجا باید بعد از نماز قضا کند.
فالظاهر أنّ هذه الموارد خارجة عن الروایات فیعمل فیها بمقتضی القواعد.
أما الصورة الأولی: إذا تبین أنه صلی خمساً یعید الصلاة.
و أما الصورة الثانیة: إذا تبین أنه لم یسجد قبل الدخول فی رکوع الرکعة فیرجع فیسجد.
و أما الصورة الثالثة: فیرجع فیرکع. شک در رکوع است و هنوز دوتا سجده را بجا نیاورده، باید بر گردد و سجده کند (فیرجع فیرکع)
و أما الصورة الرابعة: فیقضی بعد الصلاة یقول الشیخ الأنصاری: کلّ هذه لأدلتها العامة السلیمة عن المعارض عدا ما یتوهم من إطلاق الحکم بالمضی مع کثرة الشک الشامل لصورة تبین الخلاف و هو فاسد، لأنّه تلک الإطلاقات فی مقام بیان حکم نفس الشک الکثیر من غیر کونها فی مقام بیان حکم ما لو تبین عدم الإتیان بالمشکوک فیه، فیجب الرجوع عند تبین الخلاف إلی الأدلة العامة.[5].
صورت چهارم این است که یادش آمد بر اینکه تشهد را نخوانده و محلش هم گذشته است، شیخ انصاری در اینجا معتقد است که باید قضا کند و می فرماید ادله ای که می گوید اجزاء منسیه را باید قضا کرد، اعم از آن است که کثیر الشک باشد یا غیر کثیر الشک، اگر کسی در تشهد دوم است و یادش آمد که تشهد اول را نخوانده، اینجا اجزای منسیه است و باید قضا کند، اما اینکه سجده سهو دارد یا ندارد؟ آن یک مسأله دیگری است. چرا؟ چون شرع مقدس که به شما گفت اعتنا نکن، چون شاک بودی، ولی الآن واقع برای شما روشن شد، ادله ای که می گوید باید اجزای منسیه را قضا کرد، اطلاقش اینجا را هم می گیرد.



[1] یکی از دوستان ما که به رحمت خدا رفته، ایشان موقعی که برای غسل کردن در خزینه می رفت، سرش را به ته خزینه می زد، بیرون می آمد، باز شک می کرد که آیا آب همه بدنش را گرفت یا نگرفت؟.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo