< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

قواعد فقهیه

93/11/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:c
بحث ما در باره کسی است که:« لا یمرّ علی میقات و لا علی ما یحاذیه»‌ دراینجا چه کنیم؟
اهل سنت گفته‌اند از دو مرحله‌ای مکه احرام ببندد، دلیل شان این است که عمر بن خطاب در آنجا احرام بسته، یکی هم گفته‌اند روایات داریم که از دو مرحله‌ای به آن طرف کسی حق ندارد که بدون احرام عبور کند،‌ ما دلیل آنها را نقل کردیم.
ولی ما معتقدیم کسانی که وضع شان چنین است مانند غالب حجاج ایرانی و غالباً حجاج خارجی که یکسره به جده می‌آیند، یک موقع وقت دارند که به مدینه بروند،‌این قسمش جای بحث نیست، یا وقت دارند که به جحفه بروند، باز هم اشکال ندارد،‌ از جحفه احرام ببندند، ولی اگر برای هیچکدام وقت ندارد، از نظر ما از همان أدنی الحل (که اول حرم باشد) احرام ببندند، فعلاً در جدة بهترین راه همان حدیبیه است،‌حدیبیه دوتا راه دارد، یک راه جدید دارد و یک راه قدیم، راه جدیدش آسفالت تر است و بهتر از راه قدیم می‌باشد و در هردو راه حمام های فراوانی است که می‌توانند غسل کنند و احرام ببندند و بروند مکه و با ماشین ها سر باز بروند.
دلیل مسأله از نظر ما
دلایل من بر این مطلب سه چیز است:
اولاً؛ هر کس که می‌خواهد عمره مفرده بیاورد،خواه قارن باشند،‌یا مفرد باشد یا نائی باشد کسانی که بخواهند عمره مفرده بجای بیاورند، بالاتفاق میقات آنها أدنی الحل است، قارن و مفرد کسانی هستند که در داخل میقات‌اند نه بیرن میقات، اینها اگر بخواهند عمره بجای بیاورند، هیچکس نگفته‌ است که به عقب بر گردند و بیایند به میقات، بلکه از أدنی الحلّ احرام می‌ببندند، یا کسانی که در مکه هستند و حج تمتع هم انجام داده‌اند،‌اما فرصت دارند که یک عمره مفرده انجام بدهند، در «أدنی الحل» احرام می ببندند و به حج می‌روند.
بنابراین،‌«أدنی الحل» بالاتفاق میقات کسانی است که عمره مفرده بجای بیاورند یا حج تمتع،‌خود این نصف قرینه است که:« أدنی الحلّ» قابلیت میقات را دارد.
ثانیاً؛ کسانی که « نسی الإحرام» توی ماشین بوده‌اند و خواب رفته‌اند و از میقات عبور کرده‌اند، یک دفعه متوجه می‌شوند که احرام نبسته‌اند، نسی الإحرام، یا جاهل به حکم بوده، می گویند ناسی و جاهل لازم نیست که به عقب بر گردند و به میقات بروند، بلکه از همان أدنی الحل احرام می بندند، هم عمره اش درست است و هم حجّش، اتفاقاً این مسأله منصوص است، اولی متفق علیه است و دومی منصوص است، اولی مورد اتفاق است یعنی همه اتفاق دارند که عمره مفرده میقاتش أدنی الحل است، دومی یعنی کسی که نسی الإحرام و جاهل به حکم است، دیگر لازم نیست که ماشین را به عقب بر گرداند و دوباره بیاید به میقات و از میقات احرام بندد، بلکه می تواند از همان أدنی الحلّ احرام ببندد.
أنّها میقات من نسی الإحرام أو جهل بحکمه، فإنّه یحرم من أدنی الحلّ، فإن تعذّر فمن مکانه، ففی صحیحة
«عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ مَرَّ عَلَى الْوَقْتِ- میقات - الَّذِي يُحْرِمُ النَّاسُ مِنْهُ فَنَسِيَ أَوْ جَهِلَ فَلَمْ يُحْرِمْ حَتَّى أَتَى مَكَّةَ- فَخَافَ إِنْ رَجَعَ إِلَى الْوَقْتِ أَنْ يَفُوتَهُ الْحَجُّ فَقَالَ يَخْرُجُ مِنَ الْحَرَمِ وَ يُحْرِمُ وَ يُجْزِيهِ ذَلِكَ »[1].
از این روایت به عنوان مؤید استفاده می‌کنیم، یعنی اگر همه شواهد و قرائن را رویهم جمع کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که از أدنی الحل هم می‌شود احرام بست.
ثالثاً؛ صنف سوم کسانی هستند که جار الله هستند،‌یعنی کسی که به مکه آمده و دوسال در آنجا مقیم شده است، اهل سنت که خیلی علاقمند هستند از همان شرق اسلامی مانند افغانستان و بخاری به مکه می‌آمدند و در آنجا مقیم می‌شدند به آنها می‌گفتند: جار الله، روایت داریم اگر کسی دوسال در مکه بماند، چنین کسی حکم نائی را ندارد،‌ بلکه حکم اهل مکه را دارد،‌گر نائی باشد، ‌باید به میقات برود، ‌اما این آدم چون دوسال در مکه مانده فلذا حکم اهل مکه را دارد،‌اهل مکه چه می‌کنند؟ از خود مسجد الحرام احرام می‌بندند،‌اما اگر کمتر از دو سال به مکه بمانند، می‌توانند یا از یکی از مواقیت احرام ببندند یا از « أدنی الحل »،
أنّها میقات المقیم بمکه ما لم تمض علیه سنتان، فإنّه یخرج إلی أحد المواقیت إذا لزمه التّمتّع، و مع التعذّر إلی أدنی الحلّ.
ما این سه قرینه را جمع کردیم و از قرائن ثلاث نتیجه می‌گیریم، باید توجه داشت که ‌شکل حرم آن گونه که من دیدم لوزی است نه دائره‌ای، حضرت رسول ص هم هر استانی را در نظر گرفته و برای هر استانی یکدانه میقات معین کرده است،‌مثل حالا نبوده که استانها فراوان باشد، معلوم می‌شود که این مواقیت مال کسی است که از این استانها می‌آید و از آنجا عبور می کند، اما آنکس که از آنها عبور نکرده و مستقیماً و یکسره وارد جدّه شده، روایات ناظر به آنها نیست، این را ضمیمه کنید به این سه تا،‌عمره مفرده میقاتش أدنی الحل است، آنکس که دوسال کمتر در مکه بماند اگر نتواند به میقات برود،‌از أدنی الحل احرام ببندد، البته اگر دوسال در مکه بماند از خود مسجد الحرام احرام می‌بندد و حج اهل مکه،‌حج افراد است. آنکس که «نسی» یا جاهل به حکم است باید بر گردد و از أدنی الحل محرم بشود، با توجه به اینکه روایات ناظر به کسی است که عبور می‌کند،‌با این قرائن ما می‌توانیم بگوییم لازم نیست که این آدم به جحفه یا به مدینه و یا به سایر میقات ها برود،‌بلکه از همان أدنی المواقیت احرام ببندد، از حدیبیه احرام ببندد،‌ حج این آدم کافی است.
نکته
‌تمام شیعیان در طول تاریخ با ماشین های سر پوشیده نمی رفتند، بلکه با ماشین های مکشوفه و سرباز می‌رفتند، اصلاً شیعه سوار ماشین های سر پوشیده نمی‌شدند، ما هم در حدود شصت سال قبل با ماشین سر باز رفتیم و هم چنین بودند، یا ماشین شان اتوبوس بود یا با گاری می‌رفتند،‌ولی اخیراً فتوا سبک شده و خیلی ها اجازه می‌دهند که با ماشین های سر پوشیده بروند، ‌فتوای من این است که رفتن ماشین های سر پوشیده با شرط جایز است، یکی اینکه باران نیاید، دیگر اینکه جو،‌جو آرامی باشد و الا اگر هوا طوفانی باشد یا باران باشد، در این فرض اگر با ماشین سر پوشیده برود، حتماً باید این آدم قربانی بکشد.
اخیراً کسانی که می‌خواهند احتیاط کنند، با ماشین های سر باز می‌روند و اینها غالباً فرسوده‌اند، چون مال شصت سال یا هفتاد سال قبل است، حرکت با اینها خطرناک است، ما خود مان که اهل احتیاط بودیم، وقتی در سال سیصد و ده (310 قمری) به حج مشرف شدیم، ‌همگی با ماشین های سرباز رفتیم،‌اما توی راه فهمیدیم که ماشین فرسوده است فلذا چرخش به طور کلی درآمد، توسل کردیم و به لطف و حمد خدا در کنار جاده ایستاد و حال آنکه اگر چرخ در بیاید بعید است که بایستد، تمام اینها مال همین احتیاطات است، اما آن گونه که ما می‌گوییم، یعنی اگر این آدم که به جده آمده از از حدیبیه احرام ببندد و ‌جده هم تا حدیبیه چند کیلومتر بیشتر نیست، ماشین سرباز اشکالی ندارد چون راهی نیست که خطر داشته باشد، خطر مال چهار صد کیلومتر مکه و مدینه است.
غرض اینکه این فتوای ما برای آنجا کار گشاست، البته من نمی‌ گویم حتماً با ماشین های سر باز بروند، بلکه می‌گویم اگر با ماشین های سر پوشیده بروند، باید دو شرط را رعایت کنند، یکی اینکه جو،‌جو آرامی باشد و دیگر اینکه باران هم نیاید، اگر جو،‌جو آرامی نیست و یا باران می‌آید، باید ماشین بایستد و باران قطع بشود یا جو آرام بشود و سپس راه بیفتیم، تا گوسفند به گردن ما نیاید، بنابراین،‌این فتوا هم راه گشاست و هم آسان.
و یجب أن نذکر أنّ هناک مشکلة أُخری تتعلق بمسألة وجوب ترک التظلیل لیلاً کالنهار عند جماعة من الفقهاء، خصوصاً إذا کانت اللیلة مطیرة، أو ذات ریاح شدیدة، فقد ذکروا ترک التظلیل من تروک الإحرام، هذا من جانب و من جانب آخر أنّ السیارات المکشوفة غیر متوفرة (تعداد شان کم است) و المتوفرة لاستهلاکها، خطرة علی حیاة الحجاج، حینما یستقلّونها من المدینة إلی مکة. فإنّ رکوبها و إن کان یسهّل الأمر من جهة ترک التظلیل، لکن رکوبها لا یخلوا من خطر، کما جربناه بأُمّ أعیننا عام 1410 ه حینما تعطّل إطار السیارة التی کنّا نستقلّها و کان جانبا الطریق منخفضین (گود) کثیراً و السیارة تسیر بسرعة کبیرة، فأنجانا الله سبحانه من هذا الخطر بمنّه و قدرته.
و هذا بخلاف ما لو جاز لهم الإحرام من أدنی الحلّ، حیث إنّ المسافة بین الحدیبیة أو التنعیم و مکة قریبة جدّاً، فیمکن اتّخاذ سیارات مکشوفة تسیر هذه المسافة القصیرة.
و الأفضل حسب الظروف الحالیّة الإحرام من الحدیبیة لمن یصلها عبر أحد الطریقین القدیم أو الحدید، حیث تتوفر فیها الحمامات بوفرة لجمیع الحجاج نساءً و رجالاً، و هذا ما شاهدته بأُم عینی فی سفری الأخیر لأداء العمرة المفردة عام 1424ه.
دیدگاه آیة الله خوئی
مرحوم آیة الله خوئی در اینجا فتوایی دارد چهار مرحله‌ای و می‌فرماید آدمی که وارد جده می‌شود، باید یکی از چهار چیز را انجام بدهد، در درجه اول باید به یکی از مواقیت برود (مع الامکان)، یعنی یا به جحفه برود یا به مدینه، اما رفتن به طائف برای خارجی‌ها ممنوع است.
دوم این است که از طهران یا از هامبرک یا از بغداد و امثالش، نذر کند که:« لله علیّ» اگر من امشب نماز شب خواندم،‌فردا از طهران محرماً به حج بروم یا نذر کند،‌الإحرام قبل المیقات حرام است، مگر اینکه نذر کند.
ولی ما به ایشان عرض می‌کنیم این کار دوتا مشکل دارد،‌مشکل اول اصلاً چطور این آدم قصد احرام می‌کند،‌احرام یعنی چه؟ یعنی بر خود حرام می‌کند یعنی تصمیم می‌گیرد که بیست و چهار چیز از محرمات احرام را ترک کند و حال آنکه می‌داند هواپیما در دو قدمی اوست و سوار هواپیما می‌شود، یکی از آنها تظلیل است و این آدم سوار هواپیما می‌شود، اصلاً این مسأله خودش جای بحث است،‌آقایان این را راه حل قرار می‌دهند ولی باید جمع بکنند، تصمیم چیزی نیست که با زبان درست بشود، تصمیم یک امر تکوینی است، چطور این آدم در حالی که در دو قدمی هواپیماست و روز روشن است، محرم می‌شود و تصمیم می‌گیرد که بیست و چهار تا حرام را انجام ندهد، و حال آنکه می‌داند بعد از نیم ساعت سوار هواپیما می‌شود وروز روشن هم است؟!
‌بنابراین،‌این عمل خودش مشکل دارد، این مشکل را چگونه حل کنیم؟
علاوه بر این،‌ این عمل یک هزینه دیگر بر دوش انسان می‌گذارد و آن اینکه باید گوسفند بکشد، و این خلاف اقتصاد است، اگر از گوسفند بگذریم،‌مشکل را چگونه حل کنیم، ‌از آنطرف بگوید محرم می‌شوم که بیست و چهار عمل را انجام ندهم، از اینطر هم عملاً انجام می‌دهد.
پس اینکه ایشان فرمودند، به مدینه یا جحفه برود،‌این حرف خوبی است ولی برای همه امکان پذیر نیست، ثانیاً می‌گوید از بلد و شهر خودش محرم بشود بخاطر نذری که کرده است،‌یعنی نذر کرده که اگر موفق به نماز شب شدم از بلد و شهر خودم محرم بشوم، این خوب است، ولی قدیم الأیام با کجاوه می‌رفتند فلذا ممکن بود کجاوه سر باز درست کنند ولی الآن با هواپیما می‌روند، هواپیما نمی‌تواند سرباز باشد، از این روست که جمع کردن بین عمل و بین نیت مشکل است.
ثالثاً؛‌ ایشان می‌گوید به رابغ برود و از آنجا احرام ببندد چون رابغ محاذی میقات است، این حرف هم حرف درستی نیست چون کسی که تا رابغ برود چرا جحفه نرود چون بین رابغ و جحفه چند کیلومتر بیشتر فاصله نیست.
پیشنهاد چهارم ایشان این است که حالا که در جده است، در جده نذر کند که خدایا! اگر من دوتا صلوات فرستادم از جده محرم بشوم، از جده محرم بشود،‌بعداً وقتی که به تنعیم یا حدیبیه رسید تجدید احرام کند.
این پیشنهاد چهارم از ایشان بعید است. چرا؟ چون روایاتی که می‌گوید نذر کند و احرام ببندد، ‌مال قبل المیقات است، مثلاً در طهران است و کابل و بغداد است، نه مال کسی که از میقات عبور کرده، در حالی که جده قبل المیقات است و روایات نذر قبل المیقات است و این آدم داخل میقات شده، ما روایت نداریم بعد از آنکه از میقات عبور کرد، نذر کند از جدة و احرامش را از أدنی الحل انجام دهد، چون روایات نذر، قبل المیقات است و این آدم «دخل فی المیقات»
‌بنابراین،‌ما نتوانستیم فتوای ایشان ( آیة الله خوئی) را قبول کنیم.
الرابع: إذا لم یمکن المضی إلی أحد المواقیت و لم یحرم قبل ذلک بنذر، لزمه الإحرام من جدة بالنذر ثمّ یجدد إحرامه خارج الحرم قبل دخوله فیه»[2].
ما می‌گوییم: مورد روایاته -
1:« مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَيْسَ يَنْبَغِي أَنْ يُحْرَمَ دُونَ الْوَقْتِ الَّذِي وَقَّتَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص- إِلَّا أَنْ يُخَافَ فَوْتُ الشَّهْرِ فِي الْعُمْرَةِ»
2: «عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا إِبْرَاهِيمَ ع عَنِ الرَّجُلِ يَجِي‌ءُ مُعْتَمِراً يَنْوِي عُمْرَةَ رَجَبٍ فَيَدْخُلُ عَلَيْهِ الْهِلَالُ «2» قَبْلَ أَنْ يَبْلُغَ الْعَقِيقَ «3» فَيُحْرِمُ قَبْلَ الْوَقْتِ وَ يَجْعَلُهَا لِرَجَبٍ أَمْ يُؤَخِّرُ الْإِحْرَامَ إِلَى الْعَقِيقِ- وَ يَجْعَلُهَا لِشَعْبَانَ قَالَ يُحْرِمُ قَبْلَ الْوَقْتِ «4» لِرَجَبٍ- فَإِنَّ لِرَجَبٍ فَضْلًا وَ هُوَ الَّذِي نَوَى»[3]- هو نذر الإحرام قبل المیقات، ثمّ اجتیازه و المرور به، و أین هو من المفروض، و هو نذر الإحرام قبل الدخول فی الحرم ثمّ الدخول فیه محرماً، و قد ثبت فی محلّه أنّه لا یمکن تحلیل الحرام – تکلیفاً أو وصفاً – بالنذر و الیمین و العهد، و الإحرام قبل المیقات، أو بعده حرام تکلیفاً و باطل وضعاً، خرجت منه صورة واحدة، و هو نذره قبل المیقات ثمّ المرور به محرماً و الصور الأخری باقیة تحت المنع.
البته با نذر و یمین نمی‌شود حرام خدا را حلال کرد مگر در دو مورد، یکی احرام قبل المیقات و دیگری هم صوم در سفر، یعنی صوم مستحبی نه صوم ماه رمضان چون احرام قبل المقیات کالصلاه قبل الوقت است،‌همانطور که نماز قبل از وقت حرام است،‌احرام قبل از میقات هم حرام است، مگر اینکه کسی نذر کند و آنهم قبل المیقات باشد، زیرا ما بعد المیقات نذر نداریم.
پس تا اینجا معلوم شد هر چهار پشنهادی که آیة الله خوئی ارائه کردند مخدوش است و تنها راه همان است که ما ارائه دادیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo