< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

94/10/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شرائط رضاع

شرع مقدس در اینجا سه ملاک معین کرد و فرمود عدد باید پانزده بار باشد، زمان هم یوم و لیلة ، اثر هم انبات اللحم و شدّ العظم باشد، قاعدتاً باید این سه تا همراه باشند و حال آنکه ما می‌بینیم عدد با زمان همراه نیست، یعنی پانزده بار با یک شبانه روز همراه نیست، غالباً بچه‌ها در یک شبانه روز ده بار شیر می‌خورند و اگر احیاناً بعضی از آنها اکول باشند دوازده بار شیر می‌خورند، بنابراین، اگر زنی یک شبانه روز شیر داد، از نظر زمان نشر حرمت می‌کند اما از نظر عدد حرام نمی‌شود و نشر حرمت نمی‌ کند، اینها از هم جدا شدند و حال آنکه امارات باید با همدیگر همراه و همگون باشند، عدد عقب تر است، زمان جلوتر است، زمان در ده بار یا دوازده بار محقق می‌شود و حال آ‌نکه عدد زمان بیشتری می‌برد.

در صورت ناهماهنگی و عدم تطابق زمان با عدد، حکم شرعی چیست و چه باید کرد؟

صاحب جواهر می‌خواهد مسأله را درست کند ولذا می‌فرماید نوع بچه‌ها همراهند، زمان با پانزده بار در نوع بچه‌ها همراهند، حال چند بچه‌ دیگر که شاذن هستند و کمتر غذا می‌خورند مطرح نیست، می‌گوید نوع شان همراه است.

ولی این فرمایش صاحب جواهر صحیح نیست چون بچه هر سه ساعت شیر می‌خورد که در یک شبانه روز می‌شود هشت بار، البته زنانی هم هستد که بدون قید و شرط شیر می‌دهند فلذا ما چهار تای دیگر را هم اضافه می‌کنیم که جمعاً بشوند دوزاده بار، با این وجود ما چگونه بگوییم که هم زمان میزان است و هم عدد؟

صاحب جواهر می‌گوید که نوع بچه‌ها در اینجا مطرح است، ولی ما می‌بینیم که نوعش تخلف دارد.

نظریه شیخ انصاری و صاحب مسالک

شیخ انصاری و صاحب مسالک فرموده‌اند زمان مال جایی است که زن (دایه) نشمارد، ولی اگر بشمارد همان عدد میزان است، چون زنان غالباً حوصله شمارش را ندارند، شرع مقدس زمان را معین کرده، اساس و میزان عدد است، اگر موفق به شمردن شد، میزان همان عدد است، اما اگر موفق به شمردن نشد، مثل اینکه زن کم سواد است یا مشاغلش زیاد است به گونه ای که نمی‌تواند بشمارد، در اینجا شرع مقدس زمان را جایگزین عدد نموده.

ولی هردو جواب، جواب نادرست و نا صواب است، یعنی هم جواب صاحب جواهر صحیح نیست که می‌گوید در نوع بچه‌ها عدد با زمان همراهند و هم جواب شیخ انصاری و صاحب مسالک که می‌گویند زمان مال زنی است که عدد نداشته باشد، اما گر عدد داشته باشد، عدد مقدم بر زمان است، این هم یک جمع بلا شاهد است.

ما اینجا عدد را با زمان سنجیدیم، الآن می‌خواهیم عدد را با اثر بسنجیم، اختلاف اینها خیلی کم است، یعنی به ندرت یافت می‌شود که بچه شدّ عظم و انبات لحم بکند، در حالی که کمتر از پانزده بار باشد، بسیار نادر است که اثر پیدا بشود اما عدد پیدا نشود، بنابراین، مشکل عدد با زمان است نه با اثر، غالباً اثر عقب تر از زمان است.

علاوه براین، اثر یک ماده افتراقی دارد که عدد اصلاً در آنجا نیست، مثل اینکه زنی یکماه تمام یا دوماه تمام بچه را شیر می‌دهد، منتها روز در میان،‌ یعنی یک روز شیر می‌دهد و روز دیگر غذا یا چیز دیگر و این مسأله تا یکماه یا دوماه ادامه پیدا می‌کند،‌ در اینجا اثر است اما عدد مطرح نیست.

نکته قابل توجه

اینکه ما می‌گوییم زمان با عدد همراه نیست، در این جهت بین اقوال ثلاثه فرقی نیست، خواه بگوییم هردو اصیل‌ هستند و اصلاً اثر مؤثر نیست که قول اول همین را می‌گفت، یا بگوییم هر سه مؤثر است که قول دوم باشد، یا بگوییم موضوع و اصیل اثر است، عدد و زمان طریق‌ آن است، در این مسأله که انعکاس نیست فرقی بین اقوال ثلاثه نیست، ‌خواه زمان و عدد را اصیل بدانیم یا اثر را اصیل بدانیم و این دوتا را طریق برای آن، یا اینکه به هر سه اعتبار قائل بشویم، در همه این صور عدد باز زمان قابل جمع نیست، عدد همیشه دیر تر است، زمان همیشه جلوتر است.

بله! عدد با اثر مشکلی ندارد،‌چون غالباً اثر عقب تر از از عدد است نه جلوتر، علاوه براین،‌گفتیم اثر یک ماده افتراقی دارد که خواندیم و آن راجع به زنی بود که بچه را هم شیر می‌دهد و هم غذا می‌دهد، در اینجا اصلاً عدد مطرح نیست، مطرح فقط اثر است.

مشکلة عدم الانعکاس بین المدّة و کلّ من العدد و الأثر

إنّ ظاهر الموثّقة هو الاکتفاء بالمدّة فی نشر الحرمة و إن لم یبلغ العدد، و هو مشکل، ضرورة لغویّة التحدید بالعدد حینئذ – چون همیشه زمان، جلوتر از عدد است-، فالظاهر تحقق المدّة غالباً قبل تحقّق العدد، فإنّ الطفل حسب العادة لا یرضع فی الیوم و اللیلة أزید من عشر رضعات، أو إثنتی عشرة، کما هو ظاهر لمن لاحظ ولده الرضیع، أو استفسر عمن له ولد رضیع.

در اینجا دوتا جواب گفته‌اند، جواب اول جواب صاحب جواهر است، ایشان می‌گوید نوع بچه‌ها.

فما ذکره صاحب الجواهر معلّلاً الاکتفاء بالمدّة و إن لم یبلغ العدد بقوله:« یمکن أنی کون تحدید الشارع ملاحظاً فیه الوسط من الناس فإنّة کما اعترف به فی المسالک یأتی علی العدد تقریباً»[1] ، لا یخلو من نظر.

جواب دوم مال شیخ انصاری است، شیخ انصاری فرموده اگر شرع مقدس مدت را گفته، این از روی بیچارگی است، و الا میزان عدد است، چون زنانی هستند که حوصله شمارش را ندارند یا بی سواد هستند یا مشاغل زیاد دارند که حوصله شمارش را ندارند فلذا شرع مقدس مدت را آورده، و الا اگر شمارش کنند، مدت معتبر نیست.

و لأجل هذا الإشکال التجأ الشیخ و العلّامة فی التذکرة إلی أنّهما (إی الیوم و اللیلة أو الأثر) لمن لا یضبط العدد، و مقتضاه عدم اعتبارهما مع العلم بالنقص عن العدد.

بنابراین،‌اگر شبانه روز گذشت و هنوز به پانزده بار نرسیده، نشر حرمت نمی‌کند مگر اینکه زن نشمارد، بله! اگر نشمارد، در این صورت به مدت ا کتفا می‌کنیم.

و الحقّ أنّ‌عدم انعکاس علامتین (المدّة و العدد) معضلة تحتاج إلی تدبّر تامّ‌ للدفاع عنها، و أمّا عدم الانعکاس من جانب الأثر فغیر مضرّ، ضرورة ندرة اتفاق حصول الأثر المحسوس قبل العدد، فالقول بکون الأثر علامة مستقلة، لا یضرّ بکون العدد و المدّة علامتین. علی أنّ للأثر مادّة افتراق لا یزاحم و هی ما إذا تحقّق الأثر نتیجة رضاع لفترة طویلة تخلّلها رضاع من امرأة أخری، فإنّ الحقّ أنّة یحرم و إن کان بالنظر إلی العدد و المدّة غیر واجد لشرائطها.

إلی هنا تمّ نسبت عدد به مدت، اینک می‌خواهیم عدد را به اثر بسنجیم، غالباً عدد جلوتر است،‌اثر بعد است، آنچنان نیست که لغویت لازم بیاید، یعنی لغویت لازم نمی‌آید،‌چون عدد همیشه جلوتر است، عدد عقب است، ممکن است کسی بگوید دراینجا هم اشکال است، اگر عدد همیشه جلو است، اثر همیشه عقب است، پس اثر لغو می‌شود، جوابش ماده افتراق است، ‌ماده افتراق جایی است که زن بچه را هم غذا بدهد و هم شیر، در آنجا اثر مؤثر است در حالی که عدد مطرح نیست.

ههنا فروع

الأول: شرع مقدس فرموده روز و شب، حتماً این زن باید دقت کند که دم آفتاب شیر بدهد تا دم آفتاب دیگر، و حال آنکه این کار حرجی است، فلذا ما می‌گوییم یوم و لیله کنایه از بیست وچهار ساعت است نه اینکه زن حتماً‌ باید دقت کند، یعنی اول آفتاب شروع کند و تا دم آفتاب روز بعد هم تمام کند، این را نمی‌خواهد بگوید، یوم و لیله به معنای مدت است، گاهی قرآن کریم یوم و لیله را در مدت به کار برده است،‌مثلاً می‌فرماید: « سَخَّرَهَا عَلَيهِمْ سَبْعَ لَيالٍ وَثَمَانِيةَ أَيامٍ »[2]

این کنایه از یک شبانه روز است.

الأول: إنّ الیوم و اللیلة عنوانان مشیران إلی الظرف الخاصّ الّذی یرضع فیه الصبیّ، فلا یعتبر خصوص الیوم و الیلیة الحقیقین، بل یکفی الملّفق منهما و خاصّة مع ملاحظة ما نبّة علیه الشیخ الأعظم فی هذا المقام.

الثانی: لو أطعم الرضیع فی أثناء الیوم و اللیلة طعاماً آخر ، فالظاهر کونه مضرّاً بصدق رضاع یوم لیلة، لأنّ المتبادر کون غذائه فی ذاک الظرف هو اللبن الذی یرضعه.

گاهی از اوقات بچه در بین بیست و چهار ساعت یک آب مختصری می‌خواهد، آیا این مضر به رضاع است یا نه؟

به نظر می‌رسد که این مقدار مضر نباشد، چون این مقدار،‌ انبات لحم و شد عظم مؤثر نیست.

نعم لا یضرّ الغذاء القلیل غیر المؤثّر فی جوعه و عطشه.

الثالث: هل المعتبر فی الرضاع یوماً‌ ولیلة، رضاع نوع الأطفال الرضّع (جمع راضع)، أو المناط فیه حال شخص الطفل الرضیع؟ الظاهر هو الثانی، سواء کان شربه اللبن أکثر من المتعارف أو أقلّ منه، ‌لأنّ الحکم هنا تابع لموضوع نفسه.

آیا میزان نوع بچه‌هاست یا میزان بچه‌ای است که در دامن مادر است؟ ظاهراً میزان دومی است. چطور؟ چون حکم تابع موضوع است، موضوع فعلاً این بچه است، ممکن است این بچه بیش از متعارف شیر بخورد یا کمتر از متعارف، میزان این است که این بچه را بیست و چهار ساعت شیر بدهد، حالا بچه‌ای است که زیاد شیر می‌خورد و بچه‌ای هم است که شیر می‌خورد، میزان نوع بچه‌ها نیست، شرع مقدس نمی‌آید که کار را مشکل ‌کند و بگوید نوع بچه‌ها میزان است، نوع بچه‌ها فرق می‌کنند فلذا نمی‌ندانیم که نوع بچه ها مقدار می‌خورند.

الرابع:یشترط فی نشر الحرمة بالرضاع یوماً‌ ولیلة احتمال تأثیر اللبن فی شدّ العظم و إنبات اللحم، فلو فرض حصول العلم بعدم التأثیر فلا نشر، لأنّ المتبادر من شرطیة إنبات اللحم و شدّ‌ العظم، أنّ ملاک نشر التحریم تأثیر اللبن فی شدّ‌ العظم و نبات اللحم، غایة الأمر أنّ الزمان أو العدد طریقان إلیهما، فإذا علم التخلف فلا تحریم، نعم احتمال التأثیر کاف، لأنّ العلم بالأثر أمر مشکل.

اگر بچه‌ای دچار اسهال است، مثلاً بیست و چهار ساعت شیر خورد،اما نه در لحمش اثر گذاشت و نه در شدّ عظمش اثر نهاد، مسلّماً در اینجا نه عدد میزان است و نه مدت، بحث در جایی است که اثر گذار باشد. بله! اگر شک در اثر داشته باشیم، عدد برای ما کافی است چون عدد طریق است و ما به طریق عمل می‌کنیم اما اگر یقین داشته باشیم که اثر نگذاشته، مسلّماً در اینجا نشر حرمت نمی‌کند.

الشرط الثالث:‌کیفیة الرضاع

یشترط فی الرضاع الناشر للحرمة من حیث الکیفیة، ثلاثة أمور:

الأول: أن تکون الرضعة کاملة.

الثانی: أن تکون الرضعات متوالیة.

الثالث: أن یرضع من الثدی، فلا یکفی الوجور.

سه شرط دارد، شرط اول این است که از شیر سیر بشود، شرط دوم این است که بین رضاع اول و رضاع دوم در وسط چیزی نخورد،یعنی رضاع ها متوالی باشد، شرط سوم این است که از پستان بخورد، و الا اگر شیر مادر را در شیشه بکنند و از طریق شیشه یا چیز دیگر به بچه بخورانیم، کافی نیست و نشر حرمت نمی‌کند.

أمّا الأمر الأول: و هو اشتراط کمالیة‌الرضاع، فیدلّ علیه مرسلة بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَوَاهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: « الرَّضَاعُ الَّذِي يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ الدَّمَ هُوَ الَّذِي يَرْضِعُ حَتَّى يَتَضَلَّعَ وَ يَتَمَلَّى وَ يَنْتَهِيَ نَفْسُه»[3] ‌.

و خبر ابْنِ أَبِي يَعْفُورٍ قَالَ: « سَأَلْتُهُ عَمَّا يُحَرِّمُ مِنَ الرَّضَاعِ قَالَ إِذَا رَضَعَ حَتَّى يَمْتَلِئَ بَطْنُهُ فَإِنَّ ذَلِكَ يُنْبِتُ اللَّحْمَ وَ الدَّمَ وَ ذَلِكَ الَّذِي يُحَرِّم‌»[4] .

أیضاً روایة الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ جَعْفَرٍ ع قَالَ: « لَا يُحَرِّمُ مِنَ الرَّضَاعِ إِلَّا الْمَخْبُورَةُ أَوْ خَادِمٌ أَوْ ظِئْرٌ ثُمَّ يُرْضَعُ عَشْرَ رَضَعَاتٍ يَرْوَى الصَّبِيُّ وَ يَنَامُ»[5]

فإنّ ذیلها دالّ علی کون الرضعة کاملة تروی الصبیّ فینام، و التقیید بالنوم لمجرد الإشارة إلی شبع الولد من اللبن.

البته خوابیدن مطرح نیست، خوابیدن نشانه‌ سیر شدن است، بچه تا گرسنه است خوابش نمی‌برد، وقتی شکمش پر شد و سیر گردید، فوراً خوابش می‌برد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo