< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

95/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: أدلة القائلین ببطلان العول

مسأله ای که می خواهیم مطرح کنیم این است: اگر میزان در مشکل عول این است که دو فرضی بر یک فرضی مقدم بشود، بنت هم دو فرضی است، واحد ثلث است، اما انثان و ما فوقهما ثلثان استیی، اخت نیز چنین است، یعنی اگر واحد باشد نصف است و اگر بیش از واحد باشد ثلثان است، و حال آنکه شما بر بنت وارد نمی‌کنید و هکذا بر اخت هم وارد نمی‌کنید، حتی کلاله ابی نیز چنین است، یعنی کلاله ابی نیز اگر واحد باشد، نصف است و اگر اکثر باشد ثلثان است،‌چرا شما هر سه را نادیده گرفته‌اید و حال آنکه بنت هم دارای دو فرض است، اخت نیز دارای دو فرض می‌باشد، کلاله ابی هم با کلاله امی فرق ندارد؟

جواب

جوابش این است که در دو مرحله فرق دارند، کلاله امی یک طرف،‌آن سه تای دیگر هم یک طرف، یعنی کلاله ابی، بنت و اخت،‌کلاله امی همیشه فرض بر است، یعنی در تمام حالالت فرض بر است، فرض کنید که میت وارث دیگر هم دارد، کلاله ابی هم دارد، او (کلاله امی) ثلث یا سدس خودش را می‌برد، یعنی اگر تنها باشد، ثلث را می‌برد و اگر جمع باشد سدس را می‌برد، هیچ وقت محروم از فرض نیست، سواء کان واحداً أو کثیراً، سواء کان که وارث دیگر باشد یا نباشد، در هر صورت این آدم ثلث یا ثلثان خودش را می‌برد، اگر وارث دیگر نداشته باشد، باز ثلث و یا ثلثان خودش می‌برد، بقیه را ردّاً می‌برد، بنابراین،‌ جناب کلاله امی این ویژگی را دارد که هیچگاه از فرض بری بیرون نمی‌آید، همیشه فرض بر است، تنها باشد، ثلث می‌برد، جمع باشد سدس را می‌برد، وارث دیگر باشد همین را می‌برد،‌وارث دیگر نباشد، همه را می‌برد، اما ثلث و سدسش را فرضاً می‌برد، بقیه رداً می‌برد، اگر کسی فوت کرد که فقط برادر و خواهر امی دارد، فرض شان را می‌برند، بقیه را ردّاً می‌برند، پس هیچگاه از فرض بری بیرون نمی‌آیند.

اما بر خلاف بنت و اخت، چطور؟ بنت و اخت را ملاحظه کنید، اگر بنت تنهاست، نصف را می‌برد، و اگر بنت دوتاست، ثلثان است،‌ اما اگر بنت و بنتان برادر داشته باشند، فرض بر نیستند، بلکه: « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ»[1] ، آن دوتا همیشه فرض برند، اگر هم از فرض شان زیادی آمد، رداً می‌برند، اما فرض را همیشه می‌برند، اما بر خلاف بنت و اخت، چون بنت و اخت اگر تنها باشند، نصف و یا ثلثان است، اما اگر برادر داشته باشند، «يوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ» ، فرض بر نیستند ولذا نقص بر اینها (بنت و اخت) وارد می‌شود،‌ اما بر آنها (کلاله امی) نقص وارد نمی‌شود. چرا؟ چون آنها همیشه فرض بر هستند، ولی اینها در یک صورت فرض بر هستند و آن زمانی است که یا اخت باشد یا اختان، اما اگر یک برادری داشته باشند، هرگز اخت یا اختان نمی‌توانند فرض بر باشند بلکه جمع المال هستند و داخل می‌شوند تحت « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ».

حاصل فرق اول این شد که کلاله امی همیشه فرض بر هست و همیشه بر اسب فرض سوار است، یعنی هیچگاه از اسب فرض پیاده نمی‌شود، خواه تک باشد یا جفت، وارث دیگر باشد یا وارث دیگر نباشد، اما بر خلاف بنت و اخت، آنها فقط در یک صورت فرض بر هستند و آن صورتی است که وارث دیگر مانند اخ و برادر نداشته باشد، اما اگر اخ و برادر داشته باشد، فرض بر نیست، یعنی از اسب فرض پیاده می‌شود و داخل می‌شود تحت قانون: « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ»، عین این مطلب را باید در کلاله ابی هم پیاده کنید، کلاله ابی هم نصف و ثلثان هستند، اما اگر خواهر داشته باشند، چگونه می‌برند؟ « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ». از اسب فرض پیاده شدند.

بنابراین؛ فرق اول که ما می‌گذاریم، عبارت است از: فرض بری مطلقاً و فرض بری گاهی، کلاله امی مطلقاً فرض بر است، اما بنت و اخت و حتی کلاله ابی (علی فرض) فرض بر هستند، و آن زمانی است که دختر تنها باشد و برادر نداشته باشد، خواهر برادر نداشته باشد، کلاله ابی هم خواهر نداشته باشد و الا اگر خواهر داشته باشد، « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ»، این فرق اول بود.

فرق دومی که باز کلاله امی با آنها دارد این است که کلاله امی همیشه برنده است، اصلاً بازنده نیست، اگر وارث دیگر باشد ثلث و سدس را می‌برد، اما اگر وارث دیگر نباشد، علاوه براینکه فرضش را می‌برد، باقی مانده را هم ردّاً می‌برد، معلوم می‌شود که اسلام علاقه به این دارد، چون هیچ وقت بازنده نیست، اما بیاییم بنت و اخت را حساب کنیم، گاهی از اوقات کثیراً بازنده‌ هستند، چطور؟ مثل بنت واحد که پنج برادر دارد، به این بنت یک عشر، یعنی یک دهم می‌رسد، اما کلاله امی هیچ وقت کم نمی‌آورد، یا ثلث و ثلثان را می‌برد، یا بیشتر، اما بنت و بنتان، گاهی از اوقات خیلی کم می‌برند، زیرا همین بنتی که اگر تنها باشد، یعنی برادر نداشته باشد، نصف را می‌برد، اما اگر پنج برادر هم داشته باشد، سهمیه‌اش خیلی کم می‌شود، یعنی یک دهم را می‌برد، زیرا « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ»، پس معلوم می‌شود که این طرف زیاد عنایت نیست، بر خلاف کلاله امی که اصلاً بازنده نیست، چون فرضش را می‌برد یا بیش از فرضش می‌برد، یعنی بقیه را هم ردّاً می‌برد، اما بنت اگر تنها باشد، سهم بالای می‌برد که نصف باشد، اما اگر در کنار خود، پنج برادر هم داشته باشد، سهمیه‌اش خیلی پایین می‌آید.

این بود فرق دوم که علامتش بازندگی و برندگی می‌باشد، همیشه کلاله امی برنده هستند، یعنی هیچگاه کم نمی‌آورند، بر خلاف بنت و اخت که گاهی برنده‌اند و آن در صورتی است که تنها باشند و گاهی هم بازنده می‌باشند و آن وقتی است که در کنارش پنج برادر هم باشد، خصوصاً اگر برادران زیاد باشند، خیلی به این بنت و بنتان کم می‌رسد، گاهی یک عشر و گاهی یک بیستم. معلوم می‌شود که شرع مقدس به آن طرف عنایت دارد و به این طرف عنایت ندارد، هکذا کلاله ابی، اگر تنها باشد، نصف یا ثلثان را می‌برد، اما اگر در کنار خود خواهری هم داشته باشد، مسلّماً نصیب آنها کمتر خواهد بود.

و لأجل هذین الفرقین که از اولی علامت گذاری کردیم اسب فرض که کلاله امی همیشه بر آن سوار است،‌ اما بنت و اخت همیشه سوار نیست، فرق دوم این بود که کلاله امی همیشه برنده است و هیچگاه کم نمی‌آورد، اما بنت و بنتان و کلاله ابی گاهی برنده هستند،‌ اما اگر در کنار بنت و اخت برادری یا برادرانی باشد یا خواهری در کنار کلاله ابی باشد، مسلّماً از آن فرض کمتر خواهد برد، از این مطلب می‌فهمیم که اسلام به آن طرف عنایت دارد فلذا نباید بر آن طرف نقص وارد بشود، ولی نسبت به این طرف عنایتش کم است ، از این رو، گاهی نقص بر این طرف وارد می‌کند.

خلاصه از اینکه این طرف دارای دو مزیت است، معلوم می‌شود که شرع مقدس نسبت به این طرف عنایت دارد، اما آن طرف (بنت و اخت و کلاله ابی) فاقد دو مزیت است،‌معلوم می‌شود که عنایت ندارد.

البته این چیزی بود که ما از عبارت چهار خطی جواهر استفاده کردیم، منتها تشریح و توضیحش مال من است.

ما الفرق بین البنت و کلالة الأمّ؟

بقی الکلام فی عدّ البنت و البنات و الأخت و الأخوات، ممّن یدخل علیهم النقص دون الأخت و الأخ من الأمّ، مع أنّ الطوائف الثلاث علی و تیرة واحدة.

فللبنت الثلثان و النصف – اگر دوتا باشند، ثلثان است و اگر یکی باشند،‌نصف است- و للأخت الثلثان و النصف – اگر دوتا باشند، ثلثان و اگر یکی باشد، نصف -، و لکلالة الأمّ: الثلث و السدس، فما هو الفارق بین الطائفة الثالثة و الأولیین؟

یتّضح الجواب ببیان أمر: و هو دخول الأخ فی کلالة الأمّ، لا یخرجها عن کونها وارثة بالفرض، فالواحد منها سواء أکان ذکراً أم أنثی، له السدس، و غیر الواحد سواء أکان ذکراً أم أنثی، أو ذکراً و أنثی، لهم الثلث یقتسمون بالمناصفة.

وهذا بخلاف الطائفتین الأولیین، فللبنت و الأخت الواحدتین، النصف، و لأزید من الواحد، الثلثان، و لو انضمّ إلیهما الأخ فللذکر مثل حظّ الأنثیین فی الطائفتین، أی لا یرثن بالفرض بل بالقرابة.

و علی ذلک، فکلالة الأمّ مطلقاً وارثة بالفرض لا ترث إلّا به (أی بالفرض)، بخلاف البنت و أزید أو الأخت و أزید، فربّما یرثن بالقرابة (کی؟ وقتی که برادر داشته باشند، بله اگر برادر نداشته باشند فرضی هستند، اما اگر برادر داشته باشند، فرض ندارند ولذا ما گفتیم که کلاله امی دو فرضی هستند، اما کلاله ابی، حتی بنت هم یک فرضی است. ) و ذلک فیما إذا انضمّ إلیهنّ الأخ.

إذا عرفت ما ذکرناه، فنقول:

إنّ کلالة الأمّ، ترث بالفرض مطلقاً کان معهم ذکر أو لا، تفرّدت من الطبقة بالإرث أو لا، فلو لم یکن وارث سواها و کانت واحدة ترث السدس، و إن کانت غیر واحدة ترث الثلث فرضاً و الباقی ردّاً، و لا ینقص حظّهم فی صورة من الصور لو لم یزد عند الرّد، و هذا آیة (نشانه) عدم ورود النقص عند التزاحم.

و بالجملة لا نری فیهم أیّ إزالة من الفرض فی حال من الحالات إلّا إلی فرض آخر، و لا ورود نقص علیهم عند تطوّر الأحوال، و هذا بخلاف البنت و الأخت، فلو دخل فیهم الأخ، یتغیّر الفرض من النصف أو الثلثین إلی مجموع ما ترک بعد دفع سهام الآخرین کالوالدین أو کلالة الأمّ، ثمّ یقتسمون بالتثلیث و تنقص حظوظ البنت أو البنات أو الأخت و الأخوات عن النصف و الثلثین بکثیر، و هذا آیة (نشانه) جواز دخول النقص علیهم عند التزاحم.

و بعبارة أخری: أنّ کلالة الأمّ ترث دائماً بالفرض حتّی فیما إذا تفرّدت، و أمّا الطائفتان الأولیتان فإنّما ترثان بالفرض تارة کما إذا لم یکن بینهم أخ، و أخری بالقرابة فقط کما إذا انضمّ الأخ إلیهنّ، و أیضاً کلالة الأمّ لا یرد علیها النقص و لا ینقص حظّهم عن الثلث و السدس، بخلاف الأخیرتین فینقص حظّهما عن النصف و الثلثین.

و لعلّه إلی ما ذکرنا من التوضیح، یشیر صاحب الجواهر بقوله: دون من یتقرّب بالأمّ الذی لا یرث إلّا بفرض، بخلاف غیره فإنّه یرث به تارة و بالقرابة أخری کالبنت و البنتین اللتین ینقص إذا اجتمعن مع البنین عن النصف أو الثلثین بنصّ الآیة، لأنّ للذکر حینئذ مثل حظّ الأنثیین»[2] .

و قال العاملی: و یدخل النقص علی البنت و البنات، لأنّهنّ إذا اجتمعن مع البنین ربّما نقص عن العشر أو نصفه لنصّ آلآیة « لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيينِ» و کذا الحال فی الإخوة و الأخوات من قبل الأب أو من قبلهما»[3] .

و قال المحقق: یکون النقص داخلاً علی الأب أو البنت أو البنتین، أو من یتقرّب بالأب و الأمّ أو بالأب من الأخت و الأخوات دون من یتقرّب بالأمّ»[4] .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo