< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله سبحانی

97/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: فقه القرآن

همانطور که توجه دارید تا کنون آیاتی را که مربوط به طهارت و صلات بود، مورد بحث و بررسی قرار دادیم و از آنها فارغ شدیم، اینک وارد آیاتی می‌شویم که در باره صوم وارد شده‌اند، و ضمناً باید دانست همه این آیاتی که می‌خوانیم، مبدأ استنباط‌ هستند، یعنی فقیه می‌تواند از آنها احکام شرعیه را استنباط کند.

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»[1]

اي افرادي که ايمان آورده‌ايد! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کساني که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهيزکار شويد.

معنای مفردات آیه صوم

قبل از آنکه آیه را تفسیر کنیم، باید مفردات آیه را معنی کنیم، زیرا مفردات مقدم بر تفسیر است.

معنای لغوی صیام

کلمه «صیام» در لغت یک معنی دارد و در‌ اصطلاح متشرعه معنای دیگر، «صیام» در لغت به معنای امساک است، مثلا، اگرکسی (زید) تصمیم بگیرد که حرف نزند، به او می‌گویند:« زید صام، یا تصمیم گرفته که غذا نخورد، به او می‌گویند:« زید صام»، هر نوع امساک را صیام می‌گویند، حتی در قرآن کریم نیز کلمه صیام در باره کسی (که تصمیم گرفته حرف نزد) به کار رفته، مثلاً هنگامی که به جناب مریم گفتند این بچه را از کجا آوردی؟ خدا به او دستور می‌دهد که اگر کسی با تو صحبت نمود، بگو من نذر کرده‌ام که سخن نگویم «فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيوْمَ إِنْسِيا»[2]

لفظ «صوم» را در ترک کلام به کار برده، خلاصه کلمه صوم در لغت به هر نوع امساک به کار رفته، فرض کنید که تصمیم گرفته‌ایم که با مردم فلان بلد و شهر معامله نکنیم، این یکنوع صوم و امساک است.

صوم در اصطلاح متشرعه

اما کلمه «صوم» در اصطلاح متشرعه و روایات و برخی از آیات به معنای امساک مخصوص است، یعنی امساک از خوردنی‌ها و نوشیدنی‌هاست، حتی بعضی از چیز‌ها تعبداً اضافه شده است، مثلاً کذب «علی الله و رسوله» هم اضافه شده‌، ولی این یکنوع تعبد است، نه اینکه امساکِ از کذب «علی الله و رسوله» هم در حقیقت و مفهوم صوم داخل باشد، بلکه حقیقت صوم همان امساک «عن الشرب و الأکل » است، منتها تعبداً بعضی از چیز‌ها را اضافه کرده‌اند که از آن جمله، امساکِ از کذب «علی الله و رسوله» است.

ولی مراد در آیه شریفه:« كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ» معنای لغوی نیست، بلکه مراد معنای متشرعه است.

‌ حال باید ببینیم که مراد از: « كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» چه کسانی هستند؟ قدر متیقن این است که مراد یهود و نصاری هستند، البته ممکن است غیر یهود و نصاری را هم بگیرد، منتها قدر متیقن از این جمله ( كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ) یهود و نصاری هستند و نشان می‌دهد که در آئین آنها نیز مسلّماً یک چنین چیزی بوده، بعد می‌فرماید:

« لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، کلمه «تَتَّقُونَ» ‌ از وقایه گرفته شده است، من معتقدم که« تقوا» امر عدمی نیست، یعنی «تقوا» گناه نکردن (که امر عدم است) نیست، بلکه تقوا امر وجودی است،‌« تقوا» یعنی «سپر»، تقوا از وقایه است،‌عرب به سپر می‌گویند:« وقایه»، و هکذا عرب به زره نیز وقایه می‌گویند،‌« لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» یعنی سپری بین خود و آتش جهنم ایجاد کنید، بر خلاف آنچه که منبر‌های و مفسرین می‌ گویند تقوا، یعنی پرهیز کردن از گناه، و حال آنکه این (پرهیز از گناه) نتیجه تقوا است، تقوا عبارت است از:« أخذ الوقایه»یعنی ‌سپر ایجاد کردن و سپر اتخاذ نمودن است.

ما تا اینجا لغت را معنی کردیم، یعنی لفظ «صیام» را معنی کردم، «عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» را معنی نمودیم، کلمه کلمه «تَتَّقُونَ» را هم معنی کردیم.

التفسیر

چرا قرآن می‌فرماید «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا» وحال آنکه ما معتقدیم که کفار نیز مکلف به احکام شرعیه‌ هستند ولذا باید بفرماید:« یا ایها الناس کتب علیکم الصیام»، اما می‌فرماید: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا»، مگر امامیه معتقد نیستند که:« الکفّار مکلّفون بالفروع کما أنّهم مکلّفون بالأصول؟

جواب این سوال معلوم و روشن است و آن اینکه خدا می‌خواهد در اینجا تکالیف صوم را بیان کند، کسانی که زیر بار این تکالیف می‌روند، فقط‌ مؤمنین هستند، یعنی ‌غیر مؤمنین زیر بار این تکالیف نمی‌روند، آیه مبارکه می‌خواهد وجه صیام و شرائط صیام را بیان کند، کسانی زیر بار این تکالیف می‌روند، ‌مؤمنین هستند ولذا می‌گوید: «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ ».

علت به کار رفتن کلمه «كُتِبَ » در آیه چیست؟

ممکن است کسی بپرسد که چرا خدواند در این آیه شریفه، کلمه «كُتِبَ » را به کار برده است؟

پاسخ

پاسخش این است که «‌کتابت» نشانه الزام بیشتراست، علاوه بر این، کتابت ماندنی است، یعنی می‌ماند، ولی لفظ این گونه نیست، بلکه پا در هواست، اینکه قرآن می‌فرماید:« كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ » معنایش این است که این حکم، حکم الزامی است، یعنی ابداً عوض شدنی نیست، «کتابت» دلالتش بر وجوب بیشتر از لفظ است، ولذا در معاملات می‌فرماید:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا تَدَاينْتُمْ بِدَينٍ إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ»[3]

«علی أیّ حال» این جمله خبریه به معنای انشاء است، « كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ » أی فلیصوموا، گاهی انسان می‌خواهد پسرش را دعوت به نماز کند، اگر بگوید: پسرم،‌ نماز بخوان، این چندان مهم نیست، گاهی می‌گوید پسرم نماز می‌خواند، یعنی خبر از وقوع می‌دهد، این بیشتر بچه را تعلیم می‌ کند که نماز بخواند ولذا می‌گویند جمله خبریه در مقام انشاء آکد فی الوجوب، الجملة الخبریة بنیّة الوجوب آکد فی الوجوب،« كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ » بهتر از این است که بگوید:‌« فصموا».

اما جمله: « كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» مربوط است به نصاری و یهود، هم عهد قدیم است و هم عهد جدید، درعهد قدیم خیلی روشن است که جناب موسی روزه گرفته است، در آنجا از زبان حضرت موسی آمده که گفت:« أقمت فی الجبل أربعین نهاراً و أربعین لیلة لا آکل خبزاً و لا أشرب ماءً» ‌ حضرت موسی برای گرفتن تورات روزه می‌گیرد، اینکه می‌گوید نمی‌خوردم، ‌یعنی روز نمی‌خوردم، نه اینکه شب هم نمی‌خوردم، ایشان (حضرت موسی) می‌فرماید: روز نه غذا می‌خوردم و نه آب می‌نوشیدم، از این کلام ایشان معلوم می‌شود که صیام در آن شریعت بوده.

اما شریعت غیر موسی، صاحب تفسیر «المنار» می‌گوید هُنُود هم الآن روزه می‌گیرند، ‌اما مسیحی‌ها برای خود عید فوس دارند، آنها ‌در عید فوس چند روزی را روزه می‌گیرند.

بنابراین، پیغمبر اکرم (ص) که درس نخوانده و مکتب نرفته، از کجا فهمیده که در تورات، انجیل و شرائع پیشین روزه بوده، معلوم می‌شود که این وحی الهی بوده، بهترین معجزه آنحضرت همین قرآن است که می‌فرماید:

«يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» کلی هم می‌گوید.

پرسش

چرا خلاق متعال می‌فرماید:« كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» ، چه نیازی بر این تذکر است؟

پاسخ

پاسخش این است که آیه صوم و روزه در سال دوم هجرت بر پیغمبر اکرم (ص) نازل شد که مصادف با تابستان بود، یعنی در آن تابستان گرم به مردم امر شد که روزه بگیرید و این امر برای آنان گران تمام می‌شد ولذا برای اینکه گران تمام نشود و کار را آسان کند، می‌فرماید: مسلمانان، این چیز مهمی نیست، امت‌های پیشین نیز چنین روزه‌ای داشته‌اند، یعنی خیال نکنید که فقط اختصاص به شما دارد، بلکه در امم سابق نیز یک چنین روزه‌ای بوده است.

هدف از صیام

حال باید ببینیم که هدف و غایت از صیام چیست؟ روزه سپر است بین انسان و آتش جهنم و باید انسان خود را مجهز به این سپر بکند «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»، جرائم در ماه رمضان خیلی کاهش پیدا می‌کند، و گاهی به حد صفر می‌رسد (مانند شبهای قدر).

التفسیر

خاطب سبحانه المؤمنین بقوله:« يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا» و أمّا ما هی الغایة من الخطاب؟ فهی کما یقول:« كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ» أی فرض علیکم الإمساک عمّا تُنازع إلیه النفس، من طعام و شراب و نکاح و غیر ذلک، و قوله:« كُتِبَ » جملة خبریة أرید بها الإنشاء، کقول القائل: و لدی یصلّی،‌ ثمّ أخبر سبحانه عن تشریع الصوم علی أهل الملل السابقة أیضاً، و قال:« كَمَا» أی مثل ما « كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ» من الیهود و النصاری، ووجه الشبه هو أصل الکتابة لا الخصوصیات، و أمّا الغایة فیشیر إلیها بقوله:«لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» عن المعاصی، إذ مَن قَدَرَ علی ترک الشهوات المحلّلة من الطعام و الشراب و النساء و غیر ذلک، فیکون أکثر استعداداً علی ترک المحرّمات، خصوصاً أنّ الصائم یترک المحلّلات طلباً لرضاه سبحانه و تقرّباً إلیه، و هو فی هذه الحالة قلّما یفکّر بالحرام، و قد دلّت الاحصاءات الّتی تُصدِرُها مراکز الشُرطة عن انخفاض عدد الجرائم فی أیّام شهر رمضان المبارک، بل ربّما تصل فی لیالی القدر إلی حدّ الصفر، فکأنّ الصائم بصومه یرفع مقامه عن حدّ البهیمة إلی حدّ الملائکة، فیکون معصوماً نسبیّاً، و لذلک عرّف الصوم بأنّه:« جنّة من النّار»[4] و قال الإمام علی (ع) عن رسول الله (ص) أنّه سئل عن طریق مواجهة الشیطان، قَالَ الصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ الصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْمُوَازَرَةُ عَلَى الْعَمَلِ الصَّالِحِ يَقْطَعُ دَابِرَهُ وَ الِاسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَه‌»[5]

بقیه هنا أمران:

1: ما هو الوجه لذکر أنّ الصّوم کان مفروضاً علی من سبق من الأمّم من أهل الکتاب أیضاً؟

2: بیان ما یدلّ علی وجود الصوم فی التوراة و الإنجیل؟

أمّا الأوّل: فلعلّه: لمّا کان الصوم خصوصاً فی الجزیرة العربیة فی فصل الصیف أمراً شاقّاً، جاء البیان القرآنی یذکر بما یُسهِّلُ الأمر علی المسلمین من أنّ‌ فرض الصوم لیس أمراً‌ بدعیاً، بل الله سبحانه کتبه علی من سبق من أهل الملل، و لعلّه إلی ما ذکر یشیر السیّد الطباطبائی بقوله:« هدایة ذهن المخاطب إلی تشریع صوم رمضان بإرفاق و ملائمة بذکر ما یرتفع معه الاستیحاش و الاضطراب و یحصل به تطیّب النفس، بأنّه أمر سبق فرضه علی غیرکم»[6]

ویؤید ما ذکره أنّه سبحانه یفرض وجوب الصوم بأمور مخففة، فتارة یقول: «أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» ثمّ یذکر بأنّ المریض و المسافر لا یصومان و إنّما یقضیان، و أنّ المطیق یکتفی بالفدیة، ‌کل ذلک لأجل أن یقع الصیام موقع القبول و لا یتلقاه المکلّف بأنّه أمر حرجیّ.

و أمّا الثانی: فالظاهر وجود الصیام حتّی بین الوثنیین، یقول صاحب المنار: « إنّ الصوم مشروع فی جمیع الملل حتّی الوثنیة فهو المعروف عند قدماء المصریین فی أیّام و ثنیتهم ... إلی أن قال: و لا یزال وثنیون، و الهنود و غیرهم یصومون إلی الآن»[7]

و إنّما الکلام فی صوم الیهود و النصاری، أمّا الیهود فقد جاء فی التوراة أنّ موسی علیه السلام صام أربعین یوماً، و إلیک النص:« أقمت فی الجبل أربعین نهاراً و أربعین لیلة لا أحل خبزاً و لا أشرب ماءً»[8]

و قال مؤلّف قاموس الکتاب المقدس:« الیهود کانوا یصومون غالباً حینما تتاح لهم الفرصة للإعراب عن عجزهم و تواضعهم أمام الله لیعترفوا بذنوبهم عن طریق الصوم و التوبة و لیحصلوا علی رضاء حضرة القدس الإلهی»[9]

و أمّا النصاری، فالمسیح علیه السلام صام أربعین یوماً، فقد جاء فی إنجیل متی: ثم أصعد یسوغ إلی البریة من الروح لیهرب من إبلیس فبعد ما صام أربعین نهاراً و أربعین لیلة جاء أخیراً»[10]

و یظهر من بعض الآیات فی قصّة زکریا و مریم أنّهما کانا یصومان عن الکلام مع الصیام عن الطعام و الشراب و النساء»[11] .

الإفطار عظیمة علی المریض و المسافر

«أَيامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يطِيقُونَهُ فِدْيةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ»[12]

بحث در این است که آیا افطار عزیمت است یا رخصت؟ در اینجاست که ما با اهل سنت اختلاف داریم ولذا باید این آیه را با دقت مطالعه و بررسی کنیم. قرآن کریم در این آیه می‌فرماید: « أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» و سپس می‌فرماید: فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيامٍ أُخَرَ» اهل سنت می‌گویند افطار برای مسافر و مریض رخصت است نه عزیمت، یعنی عزیمت نیست.

ولی ائمه اهل بیت (علیهم السلام) می‌ گویند افطار عزیمت است نه رخصت.

مفردات آیه

« أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» منصوب به فعل مقدر است، أی: أن تصوموا « أَيامًا مَعْدُودَاتٍ» بعداً‌ می‌فرماید:« فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ» چرا می‌گوید: « أَوْ عَلَى سَفَرٍ»؟ در اولی می‌گوید:« مَرِيضًا» ، اما در دومی می‌گوید:« أَوْ عَلَى سَفَرٍ» چرا می‌گوید: « أَوْ عَلَى سَفَرٍ»؟

چون اگر می‌فرمود: « فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ مسافراً» مردم فکر می‌کردند کسی که تازه از خانه‌اش حرکت کرده و راه افتاده که به سفر برود، این آدم مسافر است و لذا می‌تواند افطار کند و برای اینکه مردم چنین فکری را نکنند، فرمود: « أَوْ عَلَى سَفَرٍ» باید در حال سفر باشد، یعنی از شهر خودش بیرون برود.

بعداً می‌فرماید: « فَمَنْ تَطَوَّعَ» معمولاً‌ در ترجمه‌های قرآن می‌گویند « فَمَنْ تَطَوَّعَ» یعنی کسی که اطاعت کند و حال آنکه « فَمَنْ تَطَوَّعَ» به معنای اطاعت نیست، «فَمَنْ تَطَوَّعَ» ‌یعنی کسی که بیش از واجب را انجام می‌دهد.

 


[1] سوره بقره، ‌ آیه183.
[2] سوره مریم، ‌آیه26.
[3] سوره بقره، ‌آیه283.
[8] التوراة، سفر التثنیة، الفصل9، الفقرة9.
[9] قاموس الکتاب المقدس، ص228.
[10] إنجیل متی، ‌الأصحاح4، الفقرة1 و2.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo