< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

87/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

در بحث دیروز گفتیم که محقق خراسانی در فصل نهم یعنی هنگام شک و رجوع به اصول عملیه هنگامی که بحث نهی در عبادات را مطرح می کرد گفت که اصل فساد است زیرا با وجود نهی، امری وجود ندارد و در نتیجه عبادت روحی ندارد و قهرا باطل است.

این موجب شده است که محقق اصفهانی، نائینی و آیة الله حائری در اطراف کلام او مباحثی را مطرح کنند.

اما کلام محقق اصفهانی که از تلامیذ صاحب کفایه است: بحث را به سه قسم می کند و می گوید: در اینکه گفتید که اصل در عبادات منهیه اقتضاء فساد دارد حق این است که باید مسئله را به سه قسم تقسیم کرد:

ان کان الشک فی الصحة من جهة الامر ان کان الشک فی الصحة من جهة الملاک ان کان الشک فی الصحة من جهة تمشی قصد القربة.

اگر مورد اول باشد اصل فساد است و لا شک فیه زیرا با وجود نهی دیگر امری وجود ندارد زیرا محال است که شیء واحد با عنوان واحد هم متعلق امر باشد هم متعلق نهی.

اگر مورد دوم باشد که منشا شک این باشد که عبادت منهیه ملاک عبادت را دارد یا نه مثلا نماز منهیه معراج است یا نه در این موقع اصل صحت است زیرا یقین داریم صلاتی که مبتلا به ازاله است و فرد ازاله نکرد و نماز را خواند حتما تمازش ملاک را دارا است.

اگر مورد سوم باشد که آیا فرد در مورد عبادت منهیه می تواند قصد قربت کند. در این مورد اصلی وجود ندارد.

نقول:

در مورد اول هیچ مشکلی وجود ندارد و قهرا عبادت مزبور فاسد هست به همان دلیل که مطرح شد.

اما در مورد دوم که منشا شک در صحت در عبادت منهیه این باشد که در ملاک داشتن عبادت شک کنیم در اینجا می گوئیم که باید قائل به تفصیل شوید زیرا گاه شک در ملاک اینگونه است که مورد مبتلا به معارض شده است و نماز مبتلا به معارض ملاک دارد ولی معارض هم دارد. ولی گاه در ملاک عبادت منهی عنه شک می کنیم بدلیل اینکه که نهی به آن خورده است مثلا لا تصل متکففا و یا مانند لا تصل فی لبس خاتم الذهب که در این مورد یقین ندارم که نماز مزبور حاوی ملاک باشد و چه بسا که تکفف ملاک را از بین برده باشد.

بنابراین ما قائل به تفصیل می شویم که اگر نهی عبادت منهیه بخاطر این است که معارض دارد ملاک قطعا هست و در مورد دوم نه.

و اما مورد سوم که ایشان گفتند که اگر شک در صحت در عبادت منهی عنه بدلیل این باشد که آیا قصد قربت متمشی می شود یا نه؟ به این معنا که عمل مزبور مبغوض است و آیا میتوان در آن قصد قربت کرد. که ایشان گفتند که اصلی موجود نیست.

به نظر ما اصالة الاشتغال موجود است یعنی باید نماز را  غیر متکفف و یا بدون انگشتر طلا خواند. و نماز را باید از نو بخوانیم.

*   *   *

اما الکلام حول ما افاده المحقق النائینی: شک در اینکه عبادت منهیة فاسد است یا نه دو صورت دارد: گاه شبهه موضوعیة است و گاه حکمیة

اگر شبهه موضوعیه باشد اصل فساد است. مثلا من در سجده شک کردم که رکوع کردم یا نه. این عبادت مشکوک الصحة و الفساد است و قاعده‌ی اشتغال که حکم عقلی است می گوید باید نماز را دوباره بخوانم (البته به شرط اینکه قاعده‌ی لا تعاد را در نظر نگیریم). اگر شبهه حکمیة باشد مثلا آیا تکتف مبطل است یا نه؟ (زیرا ممکن است تکلف حرمت وضعی داشته باشد نه تکلیفی) مرجع شک به این است که آیا تکتف مانع است یا نه و شک به مانعیت بر می گردد. و این از باب اقل و اکثر ارتباطی است که غالبا در آن قائل به برائت می شوند.

یلاحظ علیه: اولا اینکه شبهه موضوعیه باشد استثناء منقطع است و اصلا در بحث ما وارد نیست زیرا بحث ما در جائی است که نهی باشد و در این مورد نهیی در کار نیست. بله مرجع در آن اگر قاعده‌ی لا تعاد را در نظر نگیریم اشتغال است.

و اما در شبهه‌ی حکمیة که گفتید شک به مانعیت بر می گردد و باید اصل عدم مانع را اجراء کنیم کلام صحیحی است ولی ارتباطی به بحث ما ندارد زیرا منشا شک در اینکه عبادت صحیح است یا نه از باب شک در مانعیت نیست بلکه منشا در این است آیا نهی موجود موجب فساد عمل می شود یا نه. شما حکم شک را بیان نکردید بلکه این شک را به نوع دیگری از شک بر گرداندید.

*   *   *

اما الکلام حول ما افاده المحقق الحائری: ایشان در درر می گوید: که بحث گاه لفظی است و گاه عقلی.

لفظی از این باب است که در شرع شارع فرموده است صل و سپس فرموده لا تدرج ید الیسری بالیمنی و شک در این است که آیا دلیل دوم صل را مقید کرده است یا نه؟ در این مورد اصل برائت است هرچند انجامش حرام است.

و بحث عقلی به این معنا است که این عمل با وجود اینکه مبغوض است مقرب هست یا نه؟ در این مورد می گوید اصلی وجود ندارد.

یلاحظ علیه: بر شق  اول شما همان اشکال که بر محقق نائینی مطرح کردیم بار می شود زیرا مشکل ما این است که اگر در این شک کردیم که عبادت منهیة فاسد هست یا نه چه باید بکنیم و آیا اصل در آن فساد است یا نه و شما این را برگراندید به این که آیا عدم التکفف برای صل قید هست یا نه  و در آن برائت هم جاری می شود.

و اما در شق دوم جواب همان است که به محقق اصفهانی گفتیم که با وجود این شک نمی دانیم که با وجود مبغوضیت می توان قصد قربت کرد یا نه؟ عقل می گوید که باید نماز را از اول خواند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo