< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

87/10/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 تبخش اول تفصيل آخوند را که حذف کرديم، اين بود که اين دو ( عام و مفهوم ) گاه هر دو در يک کلام واحد هستند يا در دو کلام مرتبط يا در دو کلام منفصل و غيرمرتبط. اين بحث خيلی هم مهم نيست. اولی مانند اکرم العلماء إن أحسنوا دومی مانند آية نبأ که مفهوم در صدر است ولی عام در ذيل: أن تصيبوا قوماً بجهاله. و سومی مانند اين که عام در کلام امام باقر عليه السلام و مفهوم در سخن امام صادق عليه السلام باشد. و در هر کدام از اين سه حالت، گاه هر دو وضعی هستند و گاه هر دو اطلاقی و گاه مختلفند، يعنی عام وضعی و مفهوم اطلاقی و گاه عام اطلاقی و مفهوم وضعی. که اين می شود دوازده قسم. آخوند می فرمايد:

·        اگر هر دو اطلاقی شدند اصلا سالبه به انتقاء موضوع است. ( مقدمات الحکمه سه مقدمه داشت: در مقام بيان بودن، نبودن قدر متيقن، نبودن قرينه بر خلاف. ) در اينجا نه عام می ماند و نه خاص. دلالت اطلاق معلق بر نبود قرينه است و هر کدام از اينها قرينه بر عدم انعقاد عام در طرف ديگر است.

·        اگر هر دو وضعی شدند، ديگر قرينه بر خلاف نيستند، زيرا دلالت معلق بر نبود قرينه نيست، هر چند حجيت آن متوقف بر عدم قرينه است. ظهور از بين نمی رود ولی حجيت از بين می رود. در اين حالت هم به هيج کدام نمی توان عمل کرد.

·        و اگر مفهوم بالاطلاق و عام بالوضع بود، عام مفهوم را ملغی می کند زيرا دلالت عام اقوی است.

·        و سرانجام اگر مفهوم وضعی باشد و عام اطلاقی که محل نزاع اصلی آن جاست، مفهوم می تواند مقدم بر عام باشد.

اشکال اين حرف آخوند اين بود که بحث ما صغروی نيست کبروی است. بحث شما درست است ولی در صورت اطلاقی بودن عام يا مفهوم ما اصلاً موضوع نداريم.

تفصيلی ديگر از محقق نائينی وجود دارد که اگر نسبت بين مفهوم و عام، عام و خاص مطلق باشد، مفهوم عام را تخصيص می زند، ولی اگر من وجه باشد، نمی تواند چون ترجيح بلامرحج است. بايد گفت اصلا بحث ما در همان شق اول است و لذا اين تفصيل وجهی ندارد.

مرحوم بروجردی قائل به مقدم بودن مفهوم بر عام بود. زيرا به اعتقاد ايشان نسبت مفهوم به عام مانند نسبت مقيد به مطلق است و تعارض در اينجا به اختلاف مطلق و مقيد برمی گردد و هميشه مقيد بر مطلق مقدم است. ايشان مثالی می زدند که روايت الماء اذا بلغ قدر کرا لم ينجسه شیء که صحيحة زراره است وقتی با روايت مرسلة معتبر ( خلق الله الماء طهورا لاينجسه شیء )مقايسه شود، می بينيم که موضوع در مفهوم يعنی صحيحه مقيد است و دو قيد آن مائيت و کريت است. ولی موضوع در عام بسيط است. خلق الله الماء طهورا لاينجسه شیء و مقيد بر مطلق مقدم داشته می شود. يلاحظ عليه هميشه اين درست نيست. بله در مثال ايشان درست است ولی گاه نسبت عام و مفهوم را نمی توان به مطلق و مقيد برگرداند، مگر به زور آن را درست می شود. مثلا اگر مولی فرمود: اکرم العلماء و سپس فرمود اکرم فساقهم إذا احسنوا در فرض عدم احسان مفهوم آن اين خواهد بود که اکرام فاسقان از علماء واجب نيست، و اين مفهوم با آن عام در عالم فاسق تعارض پيدا خواهد کرد که اگر عام مقدم داشته شود اکرام عالم فاسق واجب خواهد شد و اگر مفهوم مقدم داشته شود واجب نخواهد شد و اين ربطی به مطلق و مقيد ندارد مگر با تکلف و مشقت.

تطبيقات

( در قرن 14 با ابتکار مصريها پايان هر درسی تمريناتی گنجانده می شود. اين کار از متون قواعد عربی شروع شد و اکنون در بيشتر شاخه ها رواج پيدا کرده است. و اين چيز خوبی است. )

تمرين اول آيه نبأ است:

يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى‌ ما فَعَلْتُمْ نادِمينَ (حجرات،6)

صدر آيه مفهوم دارد، خواه مفهوم وصف باشد و خواه شرط و ذيل آيه که جهالت به معنای ندانستن است شامل فاسق و عادل هر دو می شود، يعنی عام است. در اينجا شيخ انصاری عام را مقدم بر مفهوم می داند به دليل قوت دلالت آن زيرا قبح اصابت به موردی دون مورد آخر اختصاص ندارد، ولی مرحوم نائينی صدر را ـ مفهوم را ـ حاکم بر ذيل آيه يعنی عام می داند زيرا خبر عدل بعد از حجت شدن از اصابت قومی به جهالت بيرون می آيد و قضية مشتمل بر مفهوم بر عموم تعليل حاکم می شود.

ما نه کلام شيخ را می پسنديم و نه کلام محقق را. هر دو بزرگوار بحثشان مبتنی بر تفسير جهالت به ندانستن يا عدم العلم است. اگر به قرآن مراجعه می کردند می ديدند که جهالت به معنی نادانی ( ضد حکمت ) است نه ندانستن، نادانی ضد حکمت است، اگر چنين شد، نگوييد مفهوم بر عام مقدم است بلکه اصلا عامی در کار نيست، زيرا عمل به قول ثقه امری بر خلاف حکمت نيست. عام در جائی است که جهالت را ندانستن بگيريم.

نکتة ديگر در کلام محقق نائينی اين است که ايشان می گويد عام بر مفهوم حاکم است ولی حکومت در جائی است که حاکم لسان تفسيری نسبت به محکوم داشته باشد و لازمة آن اين است که هر دو لفظی باشد و مفهوم فاقد لسان است پس چگونه می تواند حاکم بر تعليل عام باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo