< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

87/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 سومين مطلب اين فصل يک مسألة کلامی به نام بَدا است که از مسائل شائکه است که اگر کسی به واقع آن دست يابد بلافاصله آن را تأييد می کند و اگر نرسد آن را مسأله ای کفرآلود می انگارد، پس مسأله ای دو لبه است. در سال 1358ش. در مجلس خبرگان قانون اساسی در کميسيون احوال شخصيه که من در آن عضو بودم، آقای عبدالعزيز از نمايندگان اهل سنت سيستان از مفهوم بدا سؤال کرد و سندی از قدماء در اين زمينه خواست و من کتاب اوائل المقالات و تصحيح الاعتقاد شيخ مفيد را از کتابخانة چهلستون امانت گرفتم و در اختيار ايشان قرار دادم و ايشان يک هفته کتاب را نزد خود نگاه داشت و بعد از آن گفت اگر منظور شما از بدا اين است، همه مسلمانان به آن معتقدند.

مفهوم لغوی بدا

نکتة اول مفهوم لغوی بداست. بدا در لغت الظهور بعد الخفاست: بدا له أی ظهر له بعد ما خفی. در قرآن هم همينطور است.

ثُمَّ بَدا لَهُمْ مِنْ بَعْدِ ما رَأَوُا الْآياتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حينٍ ( يوسف، 35 )

وقتی پاکی يوسف بر آنها آشکار شد، تصميم به زندانی کردن او گرفتند. و نيز آية ديگر:

وَ بَدا لَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ ( جاثيه، 33 )

واقعيات عمل روز جزا روشن و آشکار می شود.

نکتة ديگر احاطة خدای تعالی به کل امور قبل ان يخلق است. وجود خدا علم است و در آن جهل راه ندارد. خدا نه فقط گذشته و حال را می داند بلکه همة آن چه در آينده هم واقع می شود بر خدا مخفی نيست.

ما أَصابَ مِنْ مُصيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا في‌ أَنْفُسِكُمْ إِلاَّ في‌ كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسيرٌ ( حديد،22 )

لوح محفوظ مرتبة فعلی علم خداست. علم خدا يک مرتبة ذاتی و يک مرتبة فعلی دارد. چگونگی علم حضوری خداوند به آن چه هنوز آفريده نشده در کتب فلسفة اسلامی وجود دارد. امير المؤمنين در برخی خطبه ها علم خدا را تعريف می کند که حتی از ناله های حيوانات در جنگلها و حرکت ماهيان در درياها هم آگاه است. آيات قرآن هم در اين زمينه فراوان است و ما مجموعة آنها را درکتاب الهيات در قرآن گرد آورده ايم.

نکتة ديگر اين است که بحث بدا گاه در مقام ثبوت است و گاه در مقام اثبات. کفايه فقط مقام اثبات را بحث کرده است و حال آن که اساس بحث بدا در مقام ثبوت است.

بدا در مقام ثبوت

بدا در ثبوت يعنی خلاق متعال مقدراتش قابل تغيير و تبديل است، خلافاً لليهود که می گويند اگر خداوند چيزی را مقدر کرد ديگر قابل تغيير است. آنان که تقدير خدا را قابل تغيير نمی دانند قضا و قدر را خدای دوم قرار داده اند.

وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْديهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ يُنْفِقُ كَيْفَ يَشاءُ وَ لَيَزيدَنَّ كَثيراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْياناً وَ كُفْراً وَ أَلْقَيْنا بَيْنَهُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ كُلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْمُفْسِدينَ ( مائده،64 )

مفسران اين آيه را به انفاق برمی گردانند، اما آيه به انفاق مربوط هست ولی منحصر به آن نيست. بدا در ثبوت اين است که تغيير المصير ( سرنوشت ) بالاعمال الصالحه و بالاعمال الطالحه. بدا در ثبوت يعنی انسان معتقد نشود که من يک سرنوشت محتوم بيشتر ندارم بلکه بداند که می تواند سرنوشت خود را تغيير دهد و بکوشد که آن را هم تغيير دهد. و اين بر خلاف ضرب المثلی است که می گويد آب که از سر گذشت چه يک گز و چه صد گز. البته چيزهايی هست  که هيچ وقت قابل تغيير نيست مانند کل نفس ذائقه الموت يا الارض يرثها عبادی الصالحون. روايات مخالف بدا که در منابع اهل سنت هست و برخی از آنها در منابع ما هم هست، ريشة يهودی دارد. قرآن آياتی دارد که به صورت کلی تغيير سرنوشت انسان را بيان می کند و گاه به صورت جزئی. نمونه آياتی که بر تغيير سرنوشت انسان به صورت کلی دلالت دارد چنين است:

ذلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ يَكُ مُغَيِّراً نِعْمَةً أَنْعَمَها عَلى‌ قَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ أَنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ ( انفال، 53 )

لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ وَ إِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوْءاً فَلا مَرَدَّ لَهُ وَ ما لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ والٍ ( هود،11 )

وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‌ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ (انفال، 96)

و برخی آيات هم به صورت جزئی اين مطلب را بيان می کند.

وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى‌ قُوَّتِكُمْ وَ لا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمينَ ( هود، 52 )

آنها که به قضا و قدر خيلی اهميت می دهند متأثر از انديشه های يهود هستند.

فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ ـ لَلَبِثَ في‌ بَطْنِهِ إِلى‌ يَوْمِ يُبْعَثُونَ ـ فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقيمٌ ( صافات، 143 تا 145 )

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ ( نحل، 112 )

آيات در اين باره زياد است، سيوطی ( 911ق. )در الدر المنثور ذيل آية يمحو الله ما يشاء بيشتر اين آيات را ذکر کرده و روايات متعددی هم را هم در اين زمينه ذکر کرده است.

مرحوم کلينی هم فصلی را به ان الدعاء يردّ البلاء و  القضاء اختصاص داده است. در روايتی از امام صادق عليه السلام در بارة مفهوم يمحو الله مايشاء سؤال کردند و امام فرمودند اين از نتايج دعاست:

65-  شي، [تفسير العياشي‌] عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع سُئِلَ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ قَالَ إِنَّ ذَلِكَ الْكِتَابَ كِتَابٌ يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ فَمِنْ ذَلِكَ الَّذِي يَرُدُّ الدُّعَاءُ الْقَضَاءَ وَ ذَلِكَ الدُّعَاءُ مَكْتُوبٌ عَلَيْهِ الَّذِي يُرَدُّ بِهِ الْقَضَاءُ حَتَّى إِذَا صَارَ إِلَى أُمِّ الْكِتَابِ لَمْ يُغْنِ الدُّعَاءُ فِيهِ شَيْئاً

همة مسلمين به اين معنی از بدا معتقدند که عمل صالح سرنوشت را تغيير می دهد. اين معنای بدا در ثبوت است. ما در کتابی که با نام البداء فی الکتاب و السنه چاپ شده است، همة اين مباحث را به تفصيل آورده ايم..

بدا در مقام اثبات

و اما در بارة بدا در مقام اثبات سه نکته را بايد توضيح داد:

آيا امکان دارد نبی يا عارف خبری بگويد و واقع نشود؟

بر فرض مثبت بودن پاسخ سؤال قبلی، آيا اين تکذيب نبی است؟

معنی بدا لله چيست؟ با توجه به اين که لازمة بدا ظهور بعد از خفاست، اين معنی وقتی برای خدا به کار می رود، چه معنی دارد؟

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo