< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

88/03/13

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در حجیت ظواهر است و به این مطلب رسیدیم که بعضی از اخباریون قائل هستند که ظواهر کتاب الله حجت نیست مگر اینکه امام آن را تفسیر کند که در این صورت همان تفسیر امام حجت است نه قرآن.

گفتیم که ما با هشت دلیل استدلال می کنیم که کتاب الله برای ما حجت است (البته بعد از فحص از مخصص و مقید و قرائن)

به دلیل چهارم رسیده بودیم که عبارت بود از روایات ارجاعیة (روایات تعلیمیة) و گفتیم در این روایات امام از مقام فرد معصومی که قولش حجت است سخن نمی گوید بلکه در مقام معلمی است که آموزگار خود را به نحوه ی استدلال از قرآن رهنمون می شود. از این رو این روایات دلالت دارد که قرآن حجت است. غایة ما فی الباب معلمی باید وجود داشته باشد تا این نکات را از قرآن در بیاورد. این معلم گاه معصوم است و گاه غیر او.

حدیث دیگر: عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ رِبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَثَرْتُ فَانْقَطَعَ ظُفُرِي (ناخنم قطع شد) فَجَعَلْتُ عَلَى إِصْبَعِي مَرَارَةً (کیسه ی صفرا را روی آن گذاشتم و بستم) فَكَيْفَ أَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ قَالَ يُعْرَفُ هَذَا وَ أَشْبَاهُهُ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ. امْسَحْ عَلَيْهِ (کافی، ج 3 ص 33 ح 4)

در این حدیث امام با تمسک با ما جعل علیکم تمسک می کند و حکم می کند که روی همان پارچه مسح کند.

مورد دیگر: در مورد نماز مسافر در قرآن می خوانیم: (وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا) (نساء / 101)

علماء شیعه می گوید که مسافر باید نماز را قصر بخواند ولی علماء اهل سنت می گویند که قصر، سنت (رخصت) است نه فرض (عزیمت).

جناب زرارة و محمد بن مسلم به شبهه افتادند زیرا خداوند می فرماید: فلیس علیکم جناح یعنی بر شما اشکالی نیست که نماز را قصر بخوانید. خدمت امام آمدند و سؤال کردند و امام فرمود: قبول دارید که سعی در حج فریضه است نه رخصت؟ آنها گفتند: آری آنگاه حضرت فرمود همین عبارت لا جناح در مورد طواف هم آمده است آنجا که خداوند می فرماید: (إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَيْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاكِرٌ عَليم‌) (بقرة / 158)

متن روایت چنین است: سأل زرارة و محمد بن مسلم أبا جعفر، عن وجوب القصر على المسافر مع أنّه سبحانه يقول: وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاة) و لم يقل «افعلوا » فأجاب:« إنّ وزان الآية، وزان قوله سبحانه: فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَفَلاجُناحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِما مع أنّ الطواف بهما واجب) (الوسائل: الجزء 5، الباب 22 من أبواب صلاة المسافر، الحديث 2.)

این جواب از حضرت جوابی نقضی بوده است.

ما مضافا بر این جوابی حلی می دهیم و آن اینکه شان نزول آیه ی طواف بر سعی و عمره این است که پیامبر شرط کرده بود که اگر بخواهیم سعی کنیم باید بت ها را از آن محل خارج کنیم و این کار را هم کردند. یکی از اصحاب پیامبر سعیش به تاخیر افتاد و هنگام سعی دید که قریش بت ها را در صفا و مروه نصب کرده اند آمد و از رسول خدا پرسید و این آیه نازل شد که معنایش این است که حال که مشرکین بت ها را نصب کرده اند برای او مشکلی ایجاد نمی کند. از این رو (فلا جناح) در مقام دفع توهم حذر است یعنی آن صحابی تصور می کرد که سعی با وجود بت ها حرام است و آیه ی قرآن در مقام دفع آن حذر نازل شده است یعنی مشکل و حرمتی وجود ندارد. با این بیان آیه در مقام  ذکر این نکته نیست که سعی فی حد نفسه عزیمت است یا رخصت.

و اما توضیح ما در مورد آیه ی قصر نماز در سفر. مسلمانان تصور می کردند که کم خواندن نماز در سفر یک نوع کم گذاشتن در مورد نماز است و آیه ی مزبور در بیان این است که بیان کند توهم مذکور اشتباه است از این رو این آیه هم در مقام دفع توهم حذر است و در مقام بیان این امر نیست که قصر فی حد نفسه رخصت است یا عزیمت.

شاهد کلام ما مسئله ی روزه است: پیامبر در ماه مبارک رمضان از مدینه برای جهاد بیرون رفته بود و به نقطه ای رسید آب طلب کرد و بعد از نوشیدن فرمود: همان خدائی که روزه را بر من واجب کرده است به من دستور داده است که در سفر روزه نگیرم. بعضی از اصحاب همچنان روزه گرفتند و گفتند افضل الاعمال احمزها و اینکه جهاد با زبان روزه بهتر است. در بخاری آمده است که پیامبر آنها را عصاة نامید.

از این رو این در ذهن مسلمانان بود که قصر کردن نماز (همانند شکستن روزه در سفر) نوعی کم گذاشتن است و قصر نکردن بهتر است و آیه ی مزبور این حذر را برطرف کرده است.

روایت بعد: در زمان ابی بکر مرد مسلمانی شراب خورد. می خواستند او را حد بزنند گفت من به تازگی اسلام آورده ام و هنوز نمی دانستم که شراب حرام است. مسلمان ها متحیر شدند که عذرش را بپذیرند یا نه. سراغ علی بن ابی طالب رفتند. حضرت فرمود: او را به درب خانه های مهاجرین و انصار ببرید و ببینید کسی تا به حال آیه ی تحریم خمر را بر تو خوانده است یا نه. آیه چنین است: (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَيْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (مائده / 90) ایشان نیز چنین کردند و اهل او گفتند که ما این آیه را بر او نخواندیم حضرت فرمود او را رها کنید که معذور است.

این نشان می دهد که ظاهر قرآن حجت است که اگر کسی از مهاجرین و انصار آیه مزبور را بر او خوانده بود بر آن فرد حجت بود. و اگر ظواهر قرآن حجت نبود این دستور امیر مؤمنان لغو می بود.

متن روایت چنین است: روى عبد اللّه بن بكير، عن أبي عبد اللّه ـ عليه السَّلام ـ انّه شرب رجل الخمر على عهد أبي بكر، و ادّعى انّه حديث العهد بالإسلام و لو علم انّه حرام اجتنبها ـ فانتهى الأمر إلى الإمام أمير المؤمنين عليه السَّلام ـ فقال: «ابعثوا معه من يدور به على مجالس المهاجرين والأنصار، من كان تلا عليه آية التحريم فليشهد عليه» ففعلوا ذلك به، فلم يشهد عليه أحد انّه قرأ عليه آية التحريم فخُلّـي سبيله .) الوسائل: الجزء 18، الباب 10 من أبواب حدّالمسكر، الحديث 1.)

حدیث دیگر: (سأل زرارة ومحمد بن مسلم أبا جعفر ـ عليه السَّلام ـ ،عن رجل صلّى في السفر أربعاً أيعيد أم لا؟ قال: «إن كان قرئت عليه آية التقصير وفسرت أعاد أربعاً، وإن لم يكن قُرئت عليه و لم يعلمها فلا إعادة عليه) (الوسائل: الجزء 5، الباب 17 من أبواب صلاة المسافر، الحديث 4.)

این حدیث هم دلالتش مانند حدیث قبل است یعنی ظاهر آیه ی قصر بر فرد حجت است.

سؤال: در حدیث مزبور آمده است که (إن كان قرئت عليه آية التقصير و فسرت) مراد از (فسرت) چیست؟ جواب این است که به او بگویند که لا جناح در مقام رخصت نیست بلکه حتما باید قصر بخواند.

احتمال دیگر این است که در آیه ی مبارکه آمده است که کسانی قصر کنند که خوف دارند زیرا آیه چنین است: (وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِي الْأَرْضِ فَلَيْسَ عَلَيْكُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ يَفْتِنَكُمُ الَّذينَ كَفَرُوا إِنَّ الْكافِرينَ كانُوا لَكُمْ عَدُوًّا مُبيناً) (نساء / 101) و تفسیر آیه یعنی به او بگویند که مورد مخصص نیست یعنی چه خوف باشد و یا نه باید قصر کرد هرچند مورد آیه فقط خوف است و در حدیث دیگری آمده است که همین سؤال را خلیفه ی ثانی از پیامبر کرد و پیامبر فرمود این قصر هدیه ای از جانب خداوند به من است (و باید در همه جا قصر کرد)

دلیل خامس: روایات باب التعادل و الترجیح.

در این باب روایات متعددی است که در مقام تعارض بین دو روایت می فرماید که آنها را بر قرآن عرضه کنید اگر موافق بود اخذ کنید و الا کنار بگذارید. واضح است که اگر ظواهر قرآن حجت نباشد چگونه می تواند خود معیار شناخت حدیث صحیح از غیر آن باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo