< فهرست دروس

درس خارج  اصول حضرت آیت الله سبحانی

88/07/07

بسم الله الرحمن الرحیم

حاصل کلام اهل سنت اين است که اگر امت بر چيزی اتفاق نظر پيدا کرد معصوم است و حکم آن حکم قطعی است و به بيان ديگر شارع مقدس امت را مشرع قرار داده است و حکم آن حکم الهی است. آيه اول مورد استناد آنها آيه 115 سوره مبارکه نساء است.
وَ مَنْ يُشاقِقِ الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ ما تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدى‌ وَ يَتَّبِعْ غَيْرَ سَبيلِ الْمُؤْمِنينَ نُوَلِّهِ ما تَوَلَّى وَ نُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصيراً.

ما تولی يعنی بتی که ولايت آن را پذيرفته است. ضد من يشاقق الرسول می شود من يحب الرسول و ضد من يتبع غير سبيل المومنين هم می شود من يتبع سبيل المومنين و اين هم يعنی تبعيت از قول و فعل امت که معصوم هستند.

 يلاحظ عليه:

اولا مدعا را درست کرديد بعد به سراغ دليل آن در قرآن رفته­ايد، و اين راه درست نيست، ابتدا بايد دليل پيدا کرد و از دليل به مدعا رسيد. البته اين اشکال اصلی نيست.

اشکال عمده در پيدا کردن سبيل المومنين و غير سبيل المومنين است. آنها که کافر بودند با پيامبر دشمنی و محاربه می­کردند و سبيل تهمت و سم­پاشی عليه پيامبر که سبيل غير المومنين بود را می رفتند و ضد آن محبت به رسول و انفاق در سبيل پيامبر و دفاع از پيامبر بود و اين چه ربطی به اجماع و اتفاق امت دارد؟ پس راه کافران را پيدا می کنيم و به مصداق تعرف الاشياء باضدادها، راه مؤمنان را که ضد آن است می يابيم. در اينجا سبيل المومنين همان کار روزمره مومنان است نه افکارهم و اعمالهم. جواب قانع کننده اصوليون همين است که گفته شد.

اشکال دوم اين است که اگر در اين آيه سبيل المومنين حجت است به اين دليل است که پيامبر در ميان آنهاست و اگر معصوم در ميان مردم نباشد چگونه می­توان از حجيت آن سخن گفت. در حقيقت در اينجا سبيل الرسول است نه سبيل المومنين. جوابهای ديگری هم در تفاسيری مانند مجمع و الميزان هست.

آيه ديگر صدر آيه زير است:

وَ كَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَكُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ يَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهيداً وَ ما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتي‌ كُنْتَ عَلَيْها إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلى‌ عَقِبَيْهِ وَ إِنْ كانَتْ لَكَبيرَةً إِلاَّ عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ ( بقره، 143)

در باره کذلک مفسران بحثهای زيادی کرده­اند و به نتيجه­ای هم نرسيده­اند. عده­ای گفته­اند به قرار دادن کعبه به عنوان قبله بر می گردد که درست نيست چون فاصله بين دو آيه خيلی زياد است. کذلک جنبه ادبی دارد که خودتان مطالعه کنيد.

وسط يعنی مختار و برگزيده. اوسط القوم يعنی خيارهم. ابوطالب به هنگام خطبه عقد خديجه کلمه اوسط را برای پيامبر به کار می برد. وسط بودن اگر به معنای مختار و برگزيده بودن باشد لازمه آن عصمت امت است. زيرا لازمه قبول شهادت راستگوئی و پرهيز از خطاست.

رازی چندين جا بر عصمت امت اصرار می کند از جمله اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولی الامر منکم، اولی الامر را به معنای امت می گيرد. او برداشت زيبائی از آيه دارد و می گويد چون آيه اولو الامر را کنار خدا و رسول گذاشته است، اولو الامر بايد معصوم باشد و هم بايد کسی باشد که اطاعت او واجب باشد. بايد آيه را درست خواند. در اين آيه مشهود عليه کجاست؟ اگر همه امت را شاهد بگيريم وحدت شاهد و مشهود لازم می آيد، لذا امام صادق عليه السلام آن را به معنی شاهد بودن برخی گرفته است. کسی که شاهد باشد اين شهادت ظاهری نيست، بلکه شهادت باطنی است پس بايد چشم برزخی داشته باشد. امام صادق عليه السلام می فرمايد که شهادت برخی از اين مردم بر يک دسته سبزی پذيرفته نيست، چگونه می تواند همه اعضای امت شاهد باشند. حال اين سؤال مطرح است اگر جمع قليل است چطور می تواند بر همه مردم اطلاق شود، در پاسخ می گوييم اين موضوع در قرآن فراوان است که حکم بعض را به همه نسبت می دهد:

وَ إِذْ قالَ مُوسى‌ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ جَعَلَ فيكُمْ أَنْبِياءَ وَ جَعَلَكُمْ مُلُوكاً وَ آتاكُمْ ما لَمْ يُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمينَ ( مائده،20 )

پادشاه آنها داود و سليمان است ولی پادشاهی به همه نسبت داده شده و اکنون هم همينطور است. تمام اين وقتی است که وسط به معنای افضل و خيار باشد. و اما اگر وسط را به معنای واسطه باشد و حد وسط که اصلا ارتباط به بحث ما ندارد. يعنی امت اسلام امت وسط بين يهود و نصارای است که يهود تفريط می کنند و انبياء را می کشند و نصاری پيامبر را خدا می دانند يا يهود منکبين علی الدنيا هستند و نصارای عصر رسول دير نشينند. اين تفسير عبده در المنار است. پس به هر حال نمی توان امت را امت معصوم قرار داد.

و اما ملاک حجيت اجماع نزد شيعه حداکثر کشف از حکم الله است حال يا از طريق نقل يا از طريق عقل. عقل همان قاعده لطف است.

مرحوم بروجردی راه نقل را حدس می ناميد با اين توضيح که وقتی مثلا صد مجتهد حرفی بزنند احتمال خطای آنها بسيار کم است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo