< فهرست دروس

درس خارج اصول حضرت آیت الله سبحانی

88/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

مرور دوباره مباحث پايانی ديروز

قسمت پايانی بحث ديروز را تکرار می کنيم. اگر در عبارت الناس فی سعه مالم-يعلموا، سعه را به حالت اضافه در نظر بگيريم، و ما را هم موصوله در نظر بگيريم معنی اين می شود که الناس فی سعه الشیء الذی لايعلمون يعنی از ناحية چيزی که نمی دانيم در سعه هستيم و اين با احتياط و عقاب سازگار نيست، يعنی هيچ کدام ـ نه احتياط و نه عقاب ـ ديگر در کار نبايد باشد. در اين صورت اخبار احتياط با اين خبر حالت تعارض پيدا می‌کند. ولی اگر ما را مصدريه زمانيه بگيريم اين شبهه باقی می ماند که اخبار احتياط در اينجا معارض نباشد و ورود داشته باشد. در اين حالت ديگر اضافه نخواهد بود و معنی هم اين می‌شود که الناس فی سعه ( با تنوين ) مادامی که نمی دانند و اخبار احتياط به آن می‌گويد که شما لايعلمون نيستيد، بلکه يعلمون هستيد، ولی جواب را هم گفتيم که اينجا خبر احتياطی می‌تواند ناظر به حکم وقائی و برای پيشگيری باشد و بحث ما در ما لم‌يعلموا حکم واقعی است، يعنی در اين حالت هم باز ورود نيست و همان تعارض است.

حديث چهارم ـ حديث حل اول: کل شیء هو لک حلال حتی تعلم انه حرام بعينه

اين حديث حديث مسعده بن صدقه است. برای بررسی اين حديث، در مرحلة اول متن حديث را می‌خوانيم و سپس آن را از نظر سند و متن بررسی می‌کنيم:

40 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ [عَنْ أَبِيهِ‌] عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ هُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْلَمَ أَنَّهُ حَرَامٌ بِعَيْنِهِ فَتَدَعَهُ مِنْ قِبَلِ نَفْسِكَ وَ ذَلِكَ مِثْلُ الثَّوْبِ يَكُونُ قَدِ اشْتَرَيْتَهُ وَ هُوَ سَرِقَةٌ أَوِ الْمَمْلُوكِ عِنْدَكَ وَ لَعَلَّهُ‌ حُرٌّ قَدْ بَاعَ نَفْسَهُ أَوْ خُدِعَ فَبِيعَ أَوْ قُهِرَ أَوِ امْرَأَةٍ تَحْتَكَ وَ هِيَ أُخْتُكَ أَوْ رَضِيعَتُكَ وَ الْأَشْيَاءُ كُلُّهَا عَلَى هَذَا حَتَّى يَسْتَبِينَ لَكَ غَيْرُ ذَلِكَ أَوْ تَقُومَ بِهِ الْبَيِّنَة ( الكافي، ج‌5، ص: 313 ـ 314 )

غالبا علی بن ابراهيم از پدرش ابراهيم بن هاشم نقل می کند ولی در اينجا مستقيم از هارون بن مسلم نقل کرده است. اين روايت از ثلاثيات کلينی است و اين نوع احاديث قيمت دارد. همين روايت از ثنائيات علی بن ابراهيم قمی مدفون در قم به شمار می‌رود. فتدعه عطف بر تعلم و لذا منصوب است. در اين روايت حضرت ابتدا يک ضابطه را گفته و بعد چند مثال برای آن زده است. معادل امرأه تحتک در فارسی تعبير خوبی نيست، يکی از اساتيد اين تعبير را به جای آن به کار می‌برد: فإذا باهلیٌ تحتَه حنظليه ولی توجه داشته باشيد که تعابير در زبانهای مختلف فرق دارد و مثلاً تعبير بين يديک در عربی اگر عيناً ترجمه شود معنی درستی ندارد و معادل روبرو نيست.

بررسی سند حديث

اين متن حديث بود و اما سند علی بن ابراهيم از مشايخ ثقات است و محل بحث نيست. هارون بن مسلم از ياران امام نهم و دهم است و نجاشی می گويد ثقه است ولی می افزايد کان له مذهب فی الجبر و التشبيه. از گفتن کان معلوم می شود که اين فرد قبلاً از مجبره بوده و ديگر نيست. و اما مسعده را عامی و يا بتريه خوانده‌اند. به هر حال توثيق نشده ولی روايت دارای نشانه صدق است و تلوح علی المضمون علائم الصدق. متن روايت متنی است متقن و به قول امام از اتقان روايت گاه می‌توان پی به صدق روايت برد.

بررسی متن حديث

ما به هر حال فقط همين را داريم که: کل شیء حلال حتی تعرف انه حرام بعينه فتدعه. ولی عجيب است که شيخ اين روايت را در مسأله چهارم که ويژه شبهات موضوعيه است ( هر کدام از احکام برائت چهار مسأله دارد: فقدان نص، اجمال نص، تعارص نصين و شبهات موضوعيه ) آورده و آن هم تنها اولش را آورده است، کأنه صدر روايت روايت مستقلی است. ولی در اينجا همه را آورده است. و آخوند هم که اين روايت را آورده، آن را با کلمه‌ی بعينه آورده، ولی منبع آن را ذکر نکرده است.

مطلب ديگر اين است که بايد ديد کلمه‌ی بعينه تأکيد برای چيست؟ بعينه تأکيد برای ضمير غائب در إنّه است. مرحوم امام احتمال می داد که کلمه بعينه تأکيد برای تَعلَمُ باشد ولی بر اين رأی جازم نبودند. ولی به نظر من اين احتمال بعيد است و ظاهراً تأکيد همان ضمير است.

حال اگر اين طور باشد روايت از بحث ما اجنبی است. زيرا بحث ما در شبهات تحريميه حکميه است و اين روايت مربوط به شبهات موضوعيه است. چند شاهد داريم که روايت تنها ناظر به شبهات موضوعيه است:

شاهد اول: کلمه‌ی بعينه ـ کلمه‌ی بعينه که تأکيد ضمير در انه حرام بود جز در شبهات موضوعيه معنی ندارد. در شبهات بدويه هم که به کار می‌رود، مربوط به شبهات موضوعيه است. در شبهات حکميه بعينه و لا بعينه معنی ندارد. حکميه يا هست يا نيست.

شاهد دوم: مثالهای حضرت در متن حديث ـ مثالهای حضرت هم، همگی شبهات موضوعيه است. لباس و غلام و همسر هر سه مثال شبهه‌ی موضوعيه است. معلوم می شود آن کبری هم شبهه‌ی موضوع را می گويد. درست است که مورد مخصص نيست ولی وقتی مثال زياد است ديگر قرينه است بر مراد از کبری.

شاهد سوم: وجود کلمه‌ی بينه در آخر روايت ـ بينه به معنای دو شاهد است. عده-ای گفته‌اند به معنای لغوی است يعنی روشن شدن ولی به معنای دو شاهد است، زيرا اولاً در سخن پيامبر هست که البينه علی المدعی و اليمين علی من انکر ثانيا در حديث حل دوم که بعداً می‌خوانيم، حتی يجيئک شاهدان آمده:

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْكُوفِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي الْجُبُنِّ قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى يَجِيئَكَ شَاهِدَانِ يَشْهَدَانِ عِنْدَكَ أَنَّ فِيهِ مَيْتَةً

پس اين سه شاهد بود بر اين که اين حديث ناظر است به شبهات موضوعيه. در موضوعات دو شاهد لازم است ولی در احکام يک شاهد کافی است. اينجا معلوم است که مراد شبهات موضوعيه است.

شاهد چهارم: روايت ابی عبيده حذّاء ـ

122376 مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ مِنَّا يَشْتَرِي مِنَ السُّلْطَانِ مِنْ إِبِلِ الصَّدَقَةِ وَ غَنَمِ الصَّدَقَةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ أَنَّهُمْ يَأْخُذُونَ مِنْهُمْ أَكْثَرَ مِنَ الْحَقِّ الَّذِي يَجِبُ عَلَيْهِمْ قَالَ فَقَالَ مَا الْإِبِلُ إِلَّا مِثْلُ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ غَيْرِ ذَلِكَ لَا بَأْسَ بِهِ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَيْنِهِ‌ ( وسائل، ج 17، ص 220 )

ملقب بودن راوی به حذاء به اين معنی نيست که او تنها کفش‌فروش بود و کار علمی نمی‌کرد، در آن زمان شعل و کار مانع درس نبود. اين روايت عين همان حديث حل اول است. که همان ضابطه در آن ذکر شده است، ولی اين دو روايت، دو فرق با هم دارند:

فرق اول ـ مثالها در اين جا چيز ديگری است.

فرق دوم ـ فرق ديگر اين است که در اينجا " تعرف " است و در آنجا " تعلم " بود. پس حديث حل اول اجنبی از بحث ماست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo