< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:تعبدی و توصلی

بحث در تعبدی و توصلی است و اینکه اگر مولی بگوید: اکرم الوالدین و ندانیم آیا این امر تعبدی است که باید بداعی امر آوریم یا توصلی چه باید بکنیم. تا قبل از شیخ انصاری قائل بودند اصل در اوامر توصلی است زیرا اگر اصل تعبدی بود مولی می بایست در متعلق امر گوشزد می کرد که باید این امر بداعی امر باشد.

از شیخ انصاری به بعد به اطلاق ده اشکال وارد شده است که گفتند مولی نمی تواند قصد امر را در متعلق اخذ کند. در جلسه ی قبل پنج اشکال را ذکر کرده ایم و اکنون دلیل ششم را نقل می کنیم دلیل ششم عبارت است از توقف الشیء علی نفسه

این دلیل همان دلیل پنجم است و فقط تعبیر آن فرق می کند (در دلیل پنجم گفتیم که عبارت بود از تقدم الشیء علی نفسه)

ما دیگر چهار دلیل باقی مانده را ذکر نمی کنیم و غالب آنها از باب خلط بین حمل اولی و حمل شایع است.

 

محقق خراسانی بعد از قول به عدم امکان اخذ قصد امر در متعلق مبحث دیگری را مطرح می کند:

اخذ قصد الامر فی المتعلق بامرین: شیخ انصاری نیز این بحث را مطرح می کند و می خواهد با این کار قصد امر را در متعلق اخذ کند.

ایشان می فرماید: قصد امر را توسط دو امر می توان در متعلق اخذ کرد (با یک امر نمی شود زیرا اشکالات ده گانه ی بر آن بار می شود.)

چگونگی اخذ دو امر به این گونه است که ابتدا مولی بگوید: ایها المکلف اقم الصلاة لدلوک الشمس. بعد سکوت کند و سپس در امر دوم و در جمله ی دوم بگوید: امتثل الامر المتقدم بقصد امره.

با این بیان هیچ یک از اشکالات قبل وارد نیست. زیرا امر اول بدون هیچ اشکالی مطرح شده است و قصد امر با امر جداگانه ای واجب شده است.

شیخ انصاری با این بیان قائل است که اصل در اوامر توصلی است زیرا هر چند مولی در امر اول نمی توانست وجوب قصد امر را بیان کند ولی چون امر دومی از او صادر نشده است تا در آن قصد امر واجب باشد از این کشف می کنیم که قصد امر مورد عنایت او نبوده و واجب مزبور توصلی بوده است.

محقق خراسانی در صدد رد کردن بیان شیخ انصاری است. او می گوید: آیا در امر اول، بدون قصد امر امتثال حاصل می شود یا نه؟ اگر امتثال حاصل می شود پس دیگر نیازی به امر دوم نیست و اگر امتثال حاصل نمی شود علت آن را می پرسیم. لابد علت عدم امتثال عدم وجوب قصد امر است بنابراین عقل حکم می کند که قصد الامر واجب است با این بیان احتیاجی به امر دوم نمی باشد.

حضرت امام قدس سره و ما قائل هستیم که حق با شیخ انصاری است.

ما می گوییم: مکلف بر سه قسم است. گاه قطع دارد امر توصلی است. گاه شک دارد امر مزبور توصلی است یا تعبدی و گاه مکلفی است که جاهل مرکب است و اصلا به تعبدی و توصلی توجه ندارد.

فرمایش محقق خراسانی در مورد اول و دوم صحیح است زیرا اولی یقینا دارد قصد قربت شرط نیست و مکلف دوم هم عقلش او را راهنمایی می کند که قصد قربت شرط است. اما در شق سوم چنین چیزی نیست و تا تذکر مولی در امر دوم نباشد هرگز متوجه نمی شود که امر اول باید به قصد قربت اتیان شود یا نه.

ثم ان سیدنا الاستاد قدس سره اشکال دیگری به محقق خراسانی وارد کرده است و گفته است: دلیلی نداریم که عبد حتما باید غرض مولی را تحصیل کند و چون احتمال می دهد که غرض مولی با قصد قربت تحصیل شود متلزم باشد که قصد قربت را انجام دهد. چنین نیست عقل می گوید: آنی که مولی در زبان امر کرده است همان را باید بیاوری.

مولی هم فرموده است: اقم الصلاة و بس. بنابراین دلیل نداریم که قصد قربت هم شرط باشد. دلیلی وجود ندارد که هر چیز که در لزوم آن شک کردیم را اتیان کنیم.

محقق بروجردی طرفدار کلام محقق خراسانی است و به شیخ انصاری اشکال می کند و می گوید: آیا امر اول مصلحت دارد یا نه؟ اگر مصلحت ندارد پس چرا امر کرده است پس امرش صوری است و امر صوری احتیاج به قصد قربت ندارد و اگر مصلحت دارد دیگر احتیاجی به امر دوم نیست.

یلاحظ علیه: صلاة مصلحت دارد ولی نه به صورت علت تامة بلکه به صورت مقتضی می باشد.

بنابراین اصل در اوامر توصلی است زیرا ما به اطلاق متعلق تمسک می کنیم زیرا مولی در امر خود قصد امر را اخذ نکرده است. (اشکالاتی که به این قول وارد شده بود را جواب دادیم.)

همچنین اگر کسی نتواند اشکالات مزبور را حل کند او می تواند مشکل خود را از طریق دو امری حل کند به این بیان که اگر شارع دو امر نداشت می توان به همان امر اول تمسک کرد و گفت از اینکه امر دوم را بیان نکرده است علامت این است که قصد قربت واجب نبوده است.

الاطلاق المقامی: این دلیل سوم کسانی است که قائل به اصالة التوصلیة هستند.

ان شاء الله این دلیل را در جلسه ی بعدی توضیح می دهیم.

بحث اخلاقی: قال علیه السلام من قصر فی العلم ابتلی بالهم

اگر کسی در تلاش کوتاهی کند در آینده پشیمان می شود. بسیارند کسانی که تصور می کنند با تلاش مختصر می توانند به جایی برسند. چنین نیست، هر کس که هدف بلندی دارد باید برای رسیدن به آن تلاش کند. اگر عمل در کار نباشد هدف لازم دست یافتنی نیست.

امیر مؤمنان علی علیه السلام در شعری می فرماید:

بقدر الکد تکتسب المعالی فمن طلب العلی سهر اللیالی

از امام قدس سره در تابستانی که در محلات بود پرسیدم که شما در محلات چه می کردید؟ فرمود: صبح که می شد قالیچه ای داشتم در حیاط می انداختم و از شش صبح تا دوازده مطالعه می کردم. اگر هم خسته می شدم مشغول نوشتن می شدم.

حضرت امام قدس سره نقل می کرد که فرزند صاحب جواهر فوت کرده بود و غروب شد و نتوانستند او را دفن کنند. جنازه ی او را در یکی از مقبره ها گذاشتند تا فردا دفن کنند. صاحب جواهر همان شب نزد جنازه ی پسر آمد و کمی قرآن خواند و سپس همان مقدار که هر شب برای نوشتن جواهر وقت می گذاشت در کنار فرزند انجام داد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo