< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

90/12/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اجزاء

گفتیم امتثال هر امر مسقط همان امر است. بعد محقق خراسانی مسأله ی امتثال بعد الامتثال را مطرح کرده است.

به این گونه در دو جا باید دوباره امتثال کرد: اول جایی است که هر چند امتثال صورت گرفته است ولی غرض مولی حاصل نشده است مثلا آب را برای مولی آوردم ولی قبل از اینکه آن را بنوشد آب ریخت. دوم جایی است که غرض ادنای مولی حاصل شده است و من برای تحصیل غرض اقصای مولی دوباره امتثال می کنم.

امام قدس سره هر دو را رد می کند اما در مورد مثال دوم می فرماید: این از باب تبدیل فرد به فرد آخر است و یا تبدیل مصداق المامور به، به مصداق دیگر است.

اما در مورد مثال اول می فرماید: این از باب امتثال بعد از امتثال نیست زیرا امری در کار نیست تا امتثال آن لازم باشد. در این حال فقط مولی حجت عقلی دارد به این بیان که مولی به عبد می گوید: دیدی که غرض من حاصل نشد و باید با فرد دیگری امتثال کنی. این از حکم عقل و از باب علم به ملاک فهمیده می شود نه از امر زیرا امری در کار نیست.

ما نظریه ی سومی را اتخاذ می کنیم و از طریق روایات بحث می کنیم و می گوییم: در امور توصلی تبدیل فرد بفرد آخر بلا اشکال است ولی اگر واجب، تعبدی باشد نمی توانیم فردی را به فرد دیگر تبدیل کنیم مگر اینکه مولی امر کرده باشد. بنابراین اگر در روایات وارد شده است که امر اول را باید اعاده کرد این از باب وجوب قضاء و یا از باب استحباب اعاده است (نه از باب تبدیل امتثالی به امتثال دیگر و نه از باب تبدیل فردی به فرد دیگر) وجوب قضاء و استحباب هم باید از روایات استفاده شود و مادامی که دلیل خاص نباشد نمی توانیم اعاده کنیم.

این روایات در مواردی وارد شده است مانند حج که اگر کسی حج خود را با جماع فاسد کند باید سال بعد دوباره آن را اعاده کند در این حال حج واجب همان حج اولی است که انجام می دهد و حج دوم از باب توبیخ و عقوبت است. (اعاده در این حال واجب است.)

مورد دوم جایی است که خسوف و کسوف شده باشد و فرد نماز آیات را خوانده است ولی هنوز انجلاء حاصل نشده است در این حال اعاده مستحب است.

مورد سوم جایی است که فرد نماز خود را خوانده است و بعد وارد مسجد شده است و می بیند مخالفین و اهل سنت مشغول نماز جماعت هستند در این حال مستحب است بار دیگر نماز را با آنها بخوانم.

مورد چهارم استحباب اعاده ی نمازی است که فرادی خوانده شده است و بعد جماعت هم برگزار شده است.(در همه ی این موارد فرق ما با محقق خراسانی و حضرت امام قدس سره در این است که آنها اعاده را در هر حال جایز می دانند ولی ما می گوییم چون از باب امور عبادی است تا دلیلی نباشد نباید اعاده کنیم.)

روایات:

در باب حج می خوانیم:

وسائل باب 3 از ابواب کفارات الاستمتاع

حدیث 9: «عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ مُحْرِمٍ غَشِيَ امْرَأَتَهُ وَ هِيَ مُحْرِمَةٌ قَالَ ... إِنْ كَانَا عَالِمَيْنِ فُرِّقَ بَيْنَهُمَا مِنَ الْمَكَانِ الَّذِي أَحْدَثَا فِيهِ وَ عَلَيْهِمَا بَدَنَةٌ وَ عَلَيْهِمَا الْحَجُّ مِنْ قَابِلٍ ... قُلْتُ فَأَيُّ الْحَجَّتَيْنِ لَهُمَا قَالَ الْأُولَى الَّتِي أَحْدَثَا فِيهَا مَا أَحْدَثَا وَ الْأُخْرَى عَلَيْهِمَا عُقُوبَةٌ»[1]
در این حدیث امام علیه السلام تصریح می کند که همان حج اول که در آن جماع رخ دارد حج واجب است و حج دوم از باب عقوبت واجب شده است.

در باب کسوف می خوانیم:

وسائل باب 8 از ابواب صلاة الکسوف

حدیث 1: «قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع صَلَاةُ الْكُسُوفِ إِذَا فَرَغْتَ قَبْلَ أَنْ يَنْجَلِيَ فَأَعِدْ»[2]

از آنجا که کسوف عمل سویی در طبیعت است بهتر است قبل از اینکه باز شود نماز را اعاده کرد.

ان قلت: اگر اعاده مستحب باشد پس از قبیل تبدیل امتثال به امتثال دیگر است بنابراین کلام محقق خراسانی ثابت می شود.

قلت: محقق خراسانی می فرماید: فعل دوم از باب امتثال امر اول است و ما این را قبول نداریم زیرا امر اول از بین رفته است. ما قائل هستیم که امتثال دوم به سبب امر دوم است نه امر اول.

در مورد اعاده در قالب نماز جماعت مخالفین می خوانیم:

عُمَرُ بْنُ يَزِيدَ عن ابی عبد الله علیه السلام أَنَّهُ قَالَ مَا مِنْكُمْ أَحَدٌ يُصَلِّي صَلَاةً فَرِيضَةً فِي وَقْتِهَا ثُمَّ يُصَلِّي مَعَهُمْ صَلَاةً تَقِيَّةً وَ هُوَ مُتَوَضِّئٌ إِلَّا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِهَا خَمْساً وَ عِشْرِينَ دَرَجَةً فَارْغَبُوا فِي ذَلِكَ [3]

هکذا در باب اعاده نماز، در قالب جماعت می خوانیم:

عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي الصَّلَاةَ وَحْدَهُ ثُمَّ يَجِدُ جَمَاعَةً قَالَ يُصَلِّي مَعَهُمْ وَ يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ إِنْ شَاءَ[4]

از عبارت (وَ يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ) استفاده نمی شود که نماز دوم واجب است بلکه مراد امام علیه السلام این است که نماز دوم را به نیت نافله نخوان بلکه همان نماز واجب را نیت کن.

این نکته را نیز اضافه می کنیم که این اختلاف ثمره ی عملی ندارد و کلام محقق خراسانی، حضرت امام و کلام ما هر کدام که باشد ثمره ای بر آن بار نیست فقط باید توجه داشت که اگر دلیل بر اقامه نباشد و عمل هم تعبدی باشد این موجب بدعت می شود.

بنابراین کسانی که برای تبلیغ به روستاها می روند و یک جا نماز را با جماعت می خوانند و بعد به روستای دیگر می روند و همان نماز را با جماعت می خوانند در جواب می گوییم: اولا این عمل مطابق قاعده صحیح نیست زیرا امر اول نماز ساقط شده است همچنین در روایات جواز آن صادر نشده است. روایات مربوط به اعاده ی نمازی است که ابتدا به صورت فرادی خوانده شده است که می توان آن را در قالب جماعت اعاده کرد نه عملی که با جماعت خوانده شده و دوباره می خواهیم آن را با جماعت بخوانیم.

المقام الثانی:

آیا امتثال امر اضطراری موجب اجزاء هست یا نه؟

مثلا اول وقت هست و من فاقد آب هستم. با تیمم وضو می گیرم و بعد آب یافت می شود آیا امتثال امر اضطراری مجزی از امر واقعی (نماز با آب) هست یا نه؟ (البته شکی نیست که امتثال امر اضطراری مجزی از امر امر اضطراری هست.)

محقق خراسانی چهار صورت را تصویر می کند:

احتمال اول: در عالم ثبوت گاه مصلحت صلاة با تیمم (نماز مضطر) به اندازه ی نماز با طهارت مائیة (نماز مختار) است. هر دو به یک اندازه انسان را به معراج می رسانند.

احتمال دوم: مصلحت نماز مضطر کمتر از صلاة مختار است اما اگر فرد اضطراری را اتیان کردیم دیگر نمی توانیم فرد مختار را اتیان کنیم. مثلا دو دارو برای کسی تجویز شده است که یکی قوی است و دیگری ضعیف. او اگر داروی ضعیف استفاده کند دیگر نمی تواند داروی قوی را استفاده کند زیرا جمع بین آن دو وضع بدن را به هم می زند.

احتمال سوم: مصلحت فرد مضطر کمتر از مختار است و تضادی هم بین این دو نیست و مصلحت فائته مصلحت ملزمه است و حتما باید تحصیل شود.

احتمال چهارم: فرع قبل با این فرق که مصلحت فائته ملزمه نیست و اگر اتیان هم نشود اشکال ندارد.

البته فراموش نشود که همه ی این احتمالات در مقام ثبوت است نه مقام اثبات. همچنین باید به این موارد توجه داشت که:

آیا ما در عالم سه نوع امر داریم، اختیاری، اضطراری و ظاهری؟ یا اینکه فقط یک نوع امر است و اختلاف فقط در کیفیت امتثال است به این معنا که اقم الصلاة فقط یک امر است و کیفیت آن فرق دارد و یکی با وضو است و یکی با تیمم و یکی با استصحاب طهارت. آیة الله بروجردی، امام قدس سره و ما در این موارد بحثی مطرح کرده ایم.

همچنین آیا بدار جایز است یا نه؟ یعنی آیا به صرف اضطرار می توان عمل را فورا اتیان کرد یا اینکه در صورت وسعت وقت باید صبر کرد شاید اضطرار مرتفع شود.

آنچه محقق خراسانی در مقام ثبوت گفته است همه از باب علم غیب است و ما نمی دانیم که نماز از قبیل کدام احتمال است بنابراین باید به سراغ مقام ثبوت رفت و دید در روایات کدام یک از این موارد مطابق واقع است. بنابراین به جای اینکه در مقام ثبوت بحث کنیم باید به سراغ مقام اثبات رویم.

بعد محقق خراسانی به سراغ مقام اثبات می رود.

بحث اخلاقی:

«قال الرضا علیه السلام: كُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ»[5]

امام رضا علیه السلام در میان اهل بیت ملقب به عالم آل محمد است. ایشان از یک قاعده ی طبیعی و تکوینی در عالم آفرینش خبر می دهد و آن اینکه اگر بشر گناهان جدیدی را در جامعه ایجاد کند که سابقه نداشته است خداوند هم در مقابل آن بلای جدیدی نازل می کند که آن را نمی شناختند. کأنه بین گناه جدید و بلای جدید یک رابطه ی تکوینی وجود دارد.

همچنین در قرآن می خوانیم که حضرت نوح به ملت خود می فرماید: استغفار کنید تا آسمان باران خود را بر شما نازل کند: ﴿وَ يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْرارا﴾[6]
این رابطه ها را ما نمی توانیم متوجه شویم و فقط کسی که از غیب با خبر است باید بگوید مثلا روایت می گوید: بین کثرت زنا موجب کثرت مرگ ناگهانی می شود. (نه اینکه هر مرگ ناگهانی به سبب این است که فرد مرتکب این گناه بوده است) بلکه اگر در جامعه این گناه زیاد شود کل اهل جامعه به این مصیبت گرفتار می شوند. (عذاب مزبور تر و خشک را با هم می سوزاند.)


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo