< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:ثمره ی واجب معلق

ثمره ی واجب معلق:

گفتیم صاحب فصول قائل به واجب معلق شد و آن واجبی است که وجوبش حالی است ولی واجبش استقلالی است.

ثمره ی آن در مقدمات مفوتة ظاهر می شود. مقدمات چیزهایی هستند که موقع وجوب نمی توان آن را به جا آورد ولی قبل از وجوب می توان.

مثال اول: زنی است مستحاضه. او برای صحت روزه ی فردای خود باید در شب غسل های خود را انجام دهد. روزه در اول فجر واجب است ولی آن زمان دیگر نمی تواند غسل کند زیرا غسل باید قبل از ورود به فجر باشد.

مثال دوم: کسی که جنب است باید با طهارت وارد فجر شود تا روزه اش صحیح باشد.

مثال سوم: فردی است که پیش از ظهر آب برای وضو آب دارد و می داند اگر آن را مصرف کند به هنگام دلوک شمس آب برای وضو نخواهد داشت.

مثال چهارم: فردی است مستطیع و حج را هنگام وقوفین باید درک کند ولی قبلش باید برای گذرنامه و سایر موارد اقدام کند.

مثال پنجم: قبل از ظهر احکام نماز را می توانم یاد بگیرم ولی وقتی ظهر شود و وارد نماز شوم دیگر تعلم برای من امکان پذیر نیست.

به هرحال مقدمات مفوتة آن است که اگر از قبل تحصیل کنم واجب را می توانم اتیان کنم ولی اگر از قبل تحصیل نکنم واجب از دست می رود.

اذا عرفت هذا: صاحب فصول می فرماید: مشکل به این گونه حل می شود که وجوب فعلی است و از نیمه ی شب وجوب، فعلی و حالی است و واجب استقبالی است و در زمان خودش واجب می شود. بنابراین در مسأله ی احتفاظ آب، پیش از ظهر وجوب هست بنابراین ذی المقدمة واجب است و قهرا مقدمه هم که احتفاظ است واجب می شود. اگر به کلام صاحب فصول قائل نشویم و ذی المقدمة واجب نباشد نمی توانیم دلیلی برای وجوب مقدمه ارائه کنیم.

حال باید دید آیا راه، منحصر به مسیری است که صاحب فصول طی کرده است یا اینکه راه های دیگری هم وجود دارد.

گفته شده است شش راه برای تصحیح مشکل فوق وجود دارد:

الطریق الاول: ما ذکره صاحب الفصول

الطریق الثانی: شیخ انصاری قائل است تمام قیود به ماده که متعلق است بر می گردد و هیئت و وجوب دارای قید نیست. در واقع ایشان واجب مشروط را انکار کرده است و قائل شد فقط واجب مطلق داریم و بس. بعد ایشان برای اینکه اگر واجب مطلق است پس مردم باید استطاعت را کسب کنند. ایشان سپس در جواب فرمود: قیود بر دو قسمند بعضی حصولشان معتبر است مانند استطاعت و بعضی هم باید تحصیل شوند مانند وضو.

وقتی شیخ انصاری تمام قیود را به متعلق که ماده است بر گرداند در واقع قائل شده است که وجوب قید ندارد و حج از همین الآن واجب است و مقدمات را باید تحصیل کرد. قیدی که هست به واجب بر می گردد. (سابقا فرق نظریه ی شیخ انصاری و صاحب فصول را بیان کردیم و آن اینکه شیخ قائل است که واجب فقط مطلق است ولی صاحب فصول قائل است که واجب یا مطلق است یا مشروط و واجب مطلق به دو قسم تقسیم می شود که عبارتند از معلق و منجز)

الطریق الثالث: محقق خراسانی برای مقدمات مفوتة راه دیگری دارد و آن اینکه این قیود از باب شرط متأخر است یعنی وجودا مؤخر است ولی لحاظا مقدم می باشد. مثلا شرط وجوب در حج، درک الوقوفین نمی باشد بلکه شرط وجود، علم مولی به این است که فرد در نهم که زمان وقوفین است زنده می باشد. و این لحاظ که شرط حکم است متقدم می باشد.

الطریق الرابع: محقق اردبیلی در بعضی از موارد مانند تعلم احکام (مثال پنجم فوق) مشکل را حل کرده است و فرموده است قبل از دخول وقت تعلم واجب است زیرا وجوب تعلم احکام نفسی تهیأیی است. یعنی هر چند نفسی است ولی برای آماده شدن بر انجام واجبات دیگر است.

الطریق الخامس: حضرت امام قدس سره با مشهور مخالفت کرده است. مشهور می گویند: وجوب مقدمة از وجوب ذی المقدمة ناشی می شود یعنی تا ذی المقدمة واجب نباشد، مقدمة نمی تواند واجب باشد. ایشان قائل است وجوب مقدمة هرچند در حول و حوش و در حدود وجوب ذی المقدمة است ولی از آن ناشی نمی شود و هر یک از مقدمه و ذی المقدمة برای خود مبادی خاص خود را دارد.

ان شئت قلت: هرچند بین الوجوبین ملازمه است ولی این بدان معنا نیست که وجوب مقدمة زائیده ی وجوب ذی المقدمة باشد. عقل حاکم است که حال که ذی المقدمة واجب است پس مقدمة هم واجب است.

الطریق السادس: ما قائل هستیم مقدمات مفوتة هرچند وجوب شرعی ندارد زیرا هنوز ذی المقدمة واجب نشده است ولی عقل حکم به وجوب می کند زیرا عقل می گوید اگر این مقدمات انجام نشود واجب در وقت خود از انسان فوت می شود و انسان مستوجب عقاب می شود.

فروعاتی برای تمرین:

التمرین الاول: اقم الصلاة لدلوک الشمس الی غسق اللیل

(لدلوک) قید وجوب است یا قید صلاة می باشد. اگر قید وجوب باشد این از باب واجب مشروط می شود اگر قید صلاة باشد واجب معلق می شود.

برای شناخت اینکه قید به کدام یک راجع است باید به میزانی که ارائه کرده ایم مراجعه کنیم و آن اینکه هرچیزی که در ملاک مدخلیت دارد قید متعلق است و هرچیزی که در وجوب مدخلیت دارد قید حکم می باشد. در آیه ی فوق، دلوک در صلاة مدخلیت ندارد زیرا صلاة نوعی عبادت است و در هر حال محبوب مولی است ولی وجوب آن مقید به دلوک می باشد. از این رو دلوک قید وجوب بود و واجب مزبور، واجب مشروط می باشد.

بر این اساس قبل از دلوک وقت وجوبی برای نماز وجود ندارد و قهرا مقدمه ی آن هم که وضو است واجب نیست از این اگر کسی می خواهد قبل از دخول وقت وضو بگیرد باید قربة الی الله وضو بگیرد به این معنا که خود وضودار بودن مستحب نفسی است.

التمرین الثانی: فمن شهد منکم الشهر فلیصمه

مراد از شهد الشهر یعنی دیدن هلال ماه رمضان و بعضی گفته اند مراد از آن مسافر نبودن است.

حال (فمن شهد) قید وجوب صوم است یا قید خود صوم می باشد؟

ظاهرا قید صوم می باشد و از اول رمضان که هلال رؤیت می شود و یا اینکه فرد مسافر نیست وجوب فعلی می شود.

التمرین الثالث: و لله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا

استطاعت آیا قید وجوب است یا قید حج.

مطابق قاعده ی فوق استطاعت در ملاک مدخلیت ندارد زیرا حج علی کل حال محبوب است حتی اگر فرد متسکعا و با سختی به حج رود. از این رو استطاعت قید وجوب است یعنی تا استطاعت نباشد وجوبی در کار نیست. قبل استطاعت وجوب حج مشروط است و بعد از استطاعت وجوب فوق در حق مستطیع مطلق می شود.

التمرین الرابع: از امام باقر علیه السلام روایت شده است: اذا دخل الوقت وجب الطهور و الصلاة

در قید دخول وقت در این روایت مفید واجب مشروط است.

البحث الثالث: اذا شککنا فی ان القید هل یرجع الی الهیئة او المادة

مخفی نماند که مطابق نظر شیخ انصاری این بحث نباید مطرح شود زیرا او می فرماید: محال است قید به هیئت برگردد از این رو شکی برای ایشان در رجوع قید به ماده وجود ندارد.

همچنین شک در جایی است که قید منفصل باشد ولی اگر قید متصل باشد این امر موجب می شود که کلام مجمل شود و نتوانیم کاری کنیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo