< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شک در واجب نفسی و غیری

بحث در این است که می دانیم چیزی واجب است اما نمی دانیم نفسی است یا غیری.

مقتضای اصول لفظیه را خواندیم و گفتیم تلقی عرف این است که امر مولی بر امر نفسی حمل می شود.

اگر کسی از ادله ی لفظیة قانع نشود در این حال نوبت به اصول عملیة می رسد. مراد اصول عملیة همان برائت، اشتغال، احتیاط و استصحاب است.

محقق خراسانی بحث اصول عملیة را در عرض چند سطر مطرح می کند و می فرماید: هذا إذا كان هناك إطلاق (یعنی ادله ی لفظیه ای در کار باشد) و أما إذا لم يكن (و نوبت به اصل عملیة برسد) فلا بد من الإتيان به فيما إذا كان التكليف بما احتمل كونه شرطا له فعليا للعلم بوجوبه فعلا و إن لم يعلم جهة وجوبه و إلا فلا لصيرورة الشك فيه بدويا كما لا يخفى.

صاحب کفایة در این مقام سه صورت مطرح می کند:

الصورة الاولی: یقین داریم چیزی که احتمال می دهیم وضو مقدمه ی آن باشد واجب است. مثلا باید نماز میتی بخوانم و یقین دارم وضویی هم بر من واجب است. احتمال می دهم به سبب اینکه نذر کرده ام وضو واجب است (واجب نفسی) و احتمال می دهیم این وضو به سبب نماز میت واجب می باشد (وجوب غیری) در این مثال نماز میت که وضو ممکن است مقدمه ی آن باشد فعلی الوجوب است.

صاحب کفایة می فرماید: حتما باید وضو بگیریم زیرا علم تفصیلی داریم که وضو در هر صورت واجب است. حال یا وجوبش به سبب وجوب نفسی است یا به سبب وجوب غیری.

این اشکال به صاحب کفایة وارد است که ما هم می دانیم حتما باید وضو گرفت و در این بحث نیست. بحث در این است که اگر واجب نفسی باشد هم می توانم قبل از نماز میت وضو بگیرم و هم بعد از آن ولی اگر واجب غیری باشد حتما باید به عنوان مقدمه ی واجب قبل از نماز میت وضو بگیرم.

عقل می گوید حتما باید قبل از نماز وضو گرفت زیرا اشتغال یقینی برائت یقینیة می خواهد. اگر کسی قبل از نماز میت وضو بگیرم چه وضو واجب نفسی باشد و چه غیری امتثال حاصل می شود ولی اگر بعد از نماز وضو بگیرد فقط در صورتی امتثال حاصل می شود که وضو واجب نفسی باشد. از این رو باید قبل از نماز میت وضو گرفت تا یقین به امتثال حاصل شود.

محقق نائینی اشکال کرده است و می فرماید: اتیان وضو لازم نیست (حتی مسأله ی قبل و بعد از نماز میت را نیز مطرح نمی کند) زیرا مرجع شک ما در این است که آیا نماز میت مقید به وضو هست یا نه. در این حال اصل برائت جاری می شود و در نتیجه می گوییم نماز میت مقید به وجوب نیست از این رو وجوب غیری از بین می رود از آن طرف وجوب نفسی هم مشکوک الوجوب می شود و چون شک بدوی می شود لازم نیست به آن اعتنا کرد.

به عبارت دیگر علم اجمالی منحل می شود و در علم اجمالی در هر طرف که اصل جاری شود طرف دیگر مشکوک الوجوب می شود.

یلاحظ علیه: این کلام از ایشان بسیار بعید است زیرا

اولا: در اطراف علم اجمالی اصل جاری نمی شود. اجرای اصل مربوط به شبهات بدویة است و لازمه ی علم اجمالی این است که علم به حکم وجود دارد. در ما نحن فیه هم یقینا وضو واجب است و فقط نمی دانیم نفسی است یا غیری و نمی توان با اجرای اصل، علم را نادیده گرفت.

ثانیا: با رفع واجب غیری نمی توان واجب نفسی را ثابت کرد زیرا این از باب اصل مثبت می باشد زیرا وجوب نفسی لازمه ی عقلی عدم واجب غیری بودن است و این لوازم عقلیة حجت شرعی ایجاد نمی کند.

 

الصورة الثانیة: چیزی که احتمال می دهیم وضو مقدمه ی آن است مشکوک الوجوب می باشد. مثلا زنی است که خون می بیند و نمی داند خون حیض است یا استحاضه. اگر حیض باشد نماز واجب نیست ولی اگر استحاضه باشد نماز بر او واجب است. از آن طرف یقین دارد وضو بر او واجب است ولی نمی دانم وجوب آن نفسی است مثلا نذر کرده است یا اینکه مقدمه ی نماز می باشد؛ نمازی که مشکوک الوجوب می باشد.

صاحب کفایة در عبارت فوق می فرماید: آوردن وضو واجب نمی باشد.

علت آن این است که علم اجمالی در اینجا بر خلاف مورد قبلی منجز نیست زیرا علم اجمالی هر چند در یک طرف منجز است ولی در طرف دیگر منجز نیست. اگر وضو واجب نفسی باشد منجز است ولی اگر واجب غیری باشد منجز نیست زیرا اصل وجوب ذی المقدمة را شک داریم. قانون کلی در تنجیز علم اجمالی این است که علی کل تقدیر تکلیف آور باشد. (یشترط فی تنجیز العلم الاجمالی ان یکون محدثا للتکلیف علی کل تقدیر) در این صورت علم اجمالی منجز نیست زیرا علمی قطعی در کار نیست.

 

الصورة الثالثة: چیزی که احتمال می دهیم وضو مقدمه ی آن است قطعا واجب نیست.

مثلا زنی است حائض و نماز یقینا بر او واجب نیست در این حال نسبت به وضو احتمال می دهد وجوب نفسی باشد و یا وجوب غیری.

در این حال قطعا اتیان وضو واجب نیست زیرا علم اجمالی علی کل تقدیر محدث تکلیف نیست و لازم العمل نمی باشد.

 

تذنیبان:

اول اینکه آیا بر واجب غیری ثواب مترتب می شود یا نه مثلا آیا بر وضو و یا بر گام هایی که به سمت مسجد برداشته می شود ثوابی مترتب می شود؟

این بحث اصول نیست بلکه کلامی می باشد. درباره ی ثواب و عقاب سه نظر وجود دارد.

نظر اول این است که ثواب و عقاب جنبه ی تکوینی دارد و جعلی نیست. یعنی همان طور که آتش می سوزاند اثر تکوینی نماز در روز قیامت نور است. قائلین به تکوین خود سه نظر دارند.

نظر دوم این است که ثواب و عقاب جعلی است نه تکوینی. متشرعه به این قول قائل هستند و می گویند: همانطور که اجیری یک روز کار می کند و مزد می گیرد ثواب و عقاب هم از این قبل است.

اینها خود به دو گروه تقسیم می شوند بعضی می گویند: ثواب و عقاب از باب استحقاق است و بعضی می گویند: بنده مستحق نیست بلکه خدا ثواب را تفضل می کند.

فصارت الاقوال ثلاثة:

ثواب و عقاب تکوینی است.

ثواب و عقاب جعلی است و از باب استحقاق

ثواب و عقاب جعلی است و از باب تفضل.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo