< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

91/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:ترتب ثواب بر امر غیری

سخن در این است که آیا بر امتثال امر غیری ثواب مترتب می شود یا نه.

گفتیم تمام این مباحث حول مبنای استحقاق می باشد. و اما اگر قائل به تفضل شویم باید به سراغ آیات و روایات رفت.

بر اساس مبنای استحقاق قول اول را بررسی کردیم و اما اقوال دیگر:

القول الثانی: میرزای قمی می فرماید: واجب غیری اگر مانند آیه ی وضو خطاب مستقل داشته باشد ثواب بر آن بار می شود (مانند وضو که در آیه ی فاغسلوا وجوهکم مستقلا مورد خطاب قرار گرفته است) و اما اگر خطابش تبعی باشد و ما به دلالت التزامیه وجوب آن را درک کرده باشیم ثوابی ندارد.

ما دلیلی بر این قول پیدا نکردیم و وجه فرق بین جایی که خطاب اصلی دارد و یا ندارد یا پیدا نکردیم. زیرا در هر حال چه خطاب اصلی باشد و چه التزامی، امر وجود دارد و ثواب بر همان امر باید بار شود.

القول الثالث: واجب غیری که به قصد توصل به واجب نفسی اتیان شود ثواب دارد و الا نه.

نقول: اگر مبنای استحقاق را قبول داشته باشیم این قول بسیار متین است زیرا مولی امر غیری را برای رسیدن به واجب نفسی صادر کرده است و اگر کسی نخواهد به واجب نفسی برسد امر غیری فی نفسه و بدون واجب نفسی محبوبیت و طاعتی ندارد.

القول الرابع: هم به قصد توصل به واجب نفسی باید باشد و هم اینکه موصلة باشد یعنی به ذی المقدمة برسد که در این صورت است که ثواب دارد و الا نه.

یلاحظ علیه: ثواب برای امتثال امر غیری است برای انجام امر نفسی ولی اینکه فرد موفق بشود امر نفسی را انجام دهد یا نه دیگر در اختیار ما نیست بلکه به قضا و قدر بستگی دارد.

خلاصه اینکه اگر مبنای استحقاق را پذیرفتیم در میان اقوال اربعه قول سوم قول قابل قبولی است.

محقق خراسانی قائل است که امر غیری ثواب ندارد.

بعد ایشان می خواهد تنزل کند و بگوید که دو مورد از آن استثناء شده است. می فرماید:

نعم لا بأس باستحقاق العقوبة علی المخالفة عند ترک المقدمة و بزیادة المثوبة علی الموافقه فیما لو اتی بالمقدمات بما هو مقدمات له من باب انه یصیر حینئذ من افضل الاعمال حیث صار اشقها و علیه ینزل ما ورد فی الاخبار من الثواب علی المقدمات...

بعد در استثناء دوم می فرماید: و ذلک لبداهة...

ایشان می فرماید: بعید نیست امتثال امر غیری ثواب داشته باشد به این بیان که گاه واجبی هست که مقدمه ندارد مثلا فردی بر اساس امر مولی که می فرماید: سبِّح می گوید: سبحان الله

گاه واجبی هست که مقدماتی دارد مانند حج. از این رو بعید نیست که اگر واجبی مانند حج مقدمات کثیره ای داشته باشد از باب افضل الاعمال اشقها ثوابی بر آن مترتب شود ولی این ثواب بر اثر مقدمه نیست بلکه بر خود حج ثواب بیشتری بار می شود.

به عبارت دیگر کسانی که می گویند واجب غیری ثواب دارد معتقد هستند که مقدمه جنبه ی تقییدی دارد یعنی خودش موضوعیت دارد ولی محقق خراسانی قائل است که مقدمة جنبه ی تعلیلی دارد یعنی سبب می شود که خداوند بر مقدمه ثواب بیشتری دهد.

استثناء دومی که دارد این است که ممکن است بگوییم همین که این فرد شروع به وضو می کند او در حقیقت ذی المقدمة که نماز را شروع کرده است و ثواب ذی المقدمة را به مقدمة هم می دهند.

و انت خبیر که هر دو توجیه صحیح نمی باشد. اصل مبنا بر اینکه بر امتثال امر غیری ثواب نمی دهند صحیح نیست تا کار به این توجیهات برسد.

اما توجیه اول که می فرماید: مقدمه از باب حیثیت تعلیلیة است نه تقییدیة کلام صحیحی نیست زیرا این مخالف ظاهر آیه ی 120 سوره ی توبه است که می فرماید: ﴿ذلِكَ بِأَنَّهُمْ لا يُصيبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ وَ لا مَخْمَصَةٌ في‌ سَبيلِ اللَّهِ وَ لا يَطَؤُنَ مَوْطِئاً يَغيظُ الْكُفَّارَ وَ لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلاً إِلاَّ كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِح﴾

ظاهر این آیه این است که بر خود مقدمه که گرسنگی و تشنگی کشیدن و گام برداشتن است ثواب مترتب می شود.

اما توجیه دوم ایشان صحیح نیست زیرا شروع در مقدمه نمی تواند از باب شروع در ذی المقدمة باشد و گرفتن گذرنامه هرگز نمی تواند از باب شروع در حج باشد.

تم الکلام فی الامر الاول که آیا بر امر غیری ثواب مترتب می شود یا نه

التنبیه الثانی: الطهارات الثلاثة

بر این طهارات چهار اشکال بار شده است.

اشکال اول: گفتید که امتثال واجب غیری ثواب ندارد و حال آنکه در روایات برای وضو و غسل ثواب مترتب شده است.

جواب این اشکال را داده ایم و آن اینکه ثواب مترتب بر اطاعت امر است. امر چه نفسی باشد و چه غیری اگر اطاعت شود ثواب بر آن بار خواهد شد.

اشکال دوم: کسی نگفته است که در واجبات غیری امرش را قصد کنیم و یا آن را برای خدا بیاوریم زیرا واجبات غیری توصلی اند و قصد امر و لله آوردن در آنها معتبر نیست. این در حالی است که در طهارات ثلاث یا باید قصد امر کرد و یا باید قصد قربت نمود.

اشکال سوم: همه می گویند امری که می تواند شیء را عبادت کند همان امر نفسی است ولی امر غیری چنین هنری ندارد. بنابراین اگر امر غیری را قصد کردم این به درد نمی خورد. طهارات ثلاثة بما هی عبادة مقدمه هستند و قصد امر غیری عبادت ساز نیست.

اشکال چهارم: در طهارات ثلاثة امر غیری باید بر مقدمه ای که عبادت متعلق شود یعنی باید قبل از تعلق امر غیری این سه تا عبادت باشند تا امر غیری بر آنها مترتب شود و حال آنکه عبادت بودن آنها به وسیله ی امر غیری است و این همان دور می باشد.

ثم ان الامام قدس سره اجاب عن الاشکالات الثلاثة بجواب واحد و آن اینکه مقوم عبادیت عبادت به دو چیز است:

یکی اینکه خودش صلاحیت ذاتی داشته باشد. (مثلا پریدن نمی تواند عبادت باشد)

دوم اینکه آن را برای خداوند بیاوریم. قصد امر چیزی نیست که لازم باشد همین که عمل برای خداوند باشد کافی است.

با این بیان هر سه اشکال رفع می شود:

اما اشکال دوم رفع می شود چون در واجبات غیری که توصلی است قصد امر لازم نیست. بله چون عبادت است باید برای خدا آورده شود ولی این به سبب این است که طهارات ثلاثة عبادت هستند نه به سبب اینکه واجب غیری می باشند.

اما اشکال سوم که گفت امر غیری عرضه ندارد متعلق خود را عبادت کند. امام قدس سره می فرماید: عبادیت عمل بستگی به امر غیری ندارد بلکه به همان دو چیز که گفتیم بستگی دارد.

اما اشکال چهارم جواب اشکال دور این است که هرگز عبادیت طهارات ثلاثة به امر غیری نیست بلکه عبادیت آنها به همان دو چیز است (صلاحیت ذاتی و آوردن آن برای خدا)جواب حضرت امام قدس سره نزدیک به جواب محقق خراسانی است که ان شاء الله فردا جواب ایشان را می خوانیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo