< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/07/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اخذ به حکم در موضوع همان حکم

بحث در این است که آیا می شود قطع به حکم را در موضوع خود آن حکم اخذ کنیم؟ (محقق خراسانی صرفا قطع به حکم را مطرح کرده است و هیچ اشاره ای به قطع به موضوع نکرده است.) بعد آن را به چهار قسم تقسیم کرده است و فرموده است اگر کسی به حکم چیزی قطع فعلی پیدا کند مثلا: اذا قطع بوجوب الصلاة وجوبا فعلیا:

    1. یجب الصلاة بذلک الوجوب

    2. یجب بمثل هذا الوجوب

    3. یحرم علیه الصلاة

    4. تجب علیک التصدق

سپس قائل شد که اولی مستلزم دور است، دومی مستلزم اجتماع مثلین و سومی مستلزم اجتماع ضدین می باشد ولی چهارمی جایز است.

ما گفتیم در مورد اگر قطع جزء الموضوع باشد حق با محقق خراسانی است زیرا موضوع مرکب از قطع و حکم است و نمی شود حکم، هم موضوع باشد و هم محمول و به عبارت دیگر هم جزء الموضوع باشد و هم محمول.

در دومی هم گفتیم اجتماع مثلین وجود ندارد زیرا در قطع بوجوب صلات فعلی، قطع روی صلات رفته است ولی وجوب دوم روی صلات واجب مقطوع رفته است.

سومی هم به همان بیان اجتماع ضدین نیست زیرا وجوب اول روی صلات رفته است ولی حرمت روی صلات واجب مقطوع رفته است. بله در دومی این کار موجب لغویت است و در سومی مشکل این است که امکان ندارد بتوان امتثال کرد.

 

محقق خراسانی سپس می فرماید: در جایی که متعلق قطع حکم انشائی باشد و حکم دوم حکم فعلی باشد مورد استثناء است مثلا اگر بگوییم: اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاء تجب علیک الصلاة فعلا. این مستلزم دور نیست زیرا موضوع، وجوب انشائی است و محمول وجوب فعلی می باشد.

هکذا اگر بگوییم: اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاء تجب علیک الصلاة فعلا وجوب آخر. در این قسم هم اجتماع مثلین پیش نمی آید زیرا یکی انشائی و دیگری فعلی است.

هکذا اگر بگوییم: اذا قطعت بوجوب الصلاة انشاء تحرم علیک الصلاة فعلا. این قسم هم نمی تواند از باب اجتماع ضدین باشد به همان بیانی که در قبلی گفتیم.

هیچ یک از موارد فوق مستلزم محذوری نیست (به همین سبب در ابتدای بحث روی فعلیت وجوب تأکید کردیم)

 

سپس محقق خراسانی به سراغ مبحث ظن می رود.

حکم اخذ الظن فی موضوع الحکم:

محقق خراسانی قائل به تفصیل شده (بحث ایشان در خصوص وجوب فعلی است) می فرماید:

    1. اذا ظننت بوجوب الشیء وجوبا فعلیا یجب علیک بذلک الوجوب

    2. اذا ظننت بوجوب الشیء وجوبا فعلیا یجب علیک بوجوب آخر

    3. اذا ظننت بوجوب الشیء وجوبا فعلیا یحرم علیک فعلا

    4. اذا ظننت بوجوب الشیء وجوبا فعلیا یجب علیک التصدق

سپس اضافه می کند که همان اشکال دور در مورد اول وجود دارد.

سپس دومی و سومی را جایز می داند. (مورد چهارم که یقینا جایز است.)

حال باید دید که چرا محقق خراسانی بین قطع و ظن فرق می گذارد و مورد دوم و سوم را در قطع ممنوع ولی در ظن جایز می داند. محقق خراسانی در کفایه دو بیان برای این فرق ارائه کرده است:

البیان الاول: قطع، واقع را روشن می کند ولی ظن، واقع را شفاف بیان نمی کند و در مقام بیان حکم ظاهری است بنا بر این می توان در کنار آن حکم دومی را چه مماثل و چه مضاد باشد جعل کرد.

البیان الثانی: در این بیان محقق خراسانی متعلق ها را از هم جدا می کند و می فرماید: ظن، به حکم فعلی غیر منجز تعلق می گیرد (غیر منجز یعنی مولی اطاعت کردن آن را از من نمی خواهد) و حکم مماثل حکم فعلی منجز است. بنا بر این متعلق ظن حکم فعلی غیر منجز است و حکم دوم، حکم فعلی منجز است.

یلاحظ علیه:

در بحث ایشان در مبحث ظن این اشکال هست که ظنی به حکم خورده است آیا از ظنونی است که حجّت است یا نه. اگر حجّت نباشد کلام ایشان صحیح است ولی اگر حجّت باشد کما اینکه بحث در ظنونی هست که حجّت می باشند در این حال همانند قطع می باشند همان گونه که قطع واقع را روشن می کند ظن هم واقع را روشن می کند.

بنا بر این وقتی ظن به وجوب فعلی حکم الله پیدا نشد دیگر معنا ندارد شارع بگوید که واجب است نماز را به وجوب آخر بخوانید.

همچنین در بیان دوم ایشان این اشکال وجود دارد که متعلق یکی را اگر وجوب فعلی غیر منجز بدانیم و دیگری را وجوب فعلی منجز دیگر بحث در آن نیست. سخن در جایی است که متعلق هر دو یکی باشند.

نقول: این بحث ها هیچ در فقه کاربرد ندارد و صرفا تمرین ذهنی بوده است. ان شاء الله در جلسه ی بعد مبحث وجوب موافقت التزامیه را مطرح می کنیم. این بحث در رسائل مفصل بیان شده است.

 

بحث اخلاقی:

خداوند در قرآن می فرماید: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ[1]

ظاهر آیه این است که ای کسانی که ایمان آورده اید اگر رسول خدا (ص) راه می رود نباید جلوی او راه بروید. واضح است که این مسأله مبتذل است زیرا این کار در مورد خداوند موضوع ندارد و در مورد پیامبر هم واضح است که همیشه پیشوا جلوتر از بقیه می رود.

بنا بر این باطن آیه مراد است و آن اینکه اگر خدا و رسول او چیزی گفتند سعی نکنید از آنها پیشی بگیرید. بنا بر این رسول خدا (ص) در ماه رمضان که روزه می گرفت هنگام سفر روزه نگرفت. بعضی از خشکه مقدس ها روزه گرفتند و به رسول خدا (ص) اعتراض کردند. رسول خدا (ص) فرمود: همان خدایی که به من دستور داد در حضر روزه بگیرم دستور داده است که در زمان سفر روزه نگیرم. سپس رسول خدا (ص) کسانی که در سفر روزه گرفتند را عصیان گر نامید.

ما هم در زمانی که عصر غیبت است باید پشت سر رهبر و مراجع که نماینده ی اهل بیت هستند باشیم و از آنها پیشی نگیریم.

البته این مانع از آن نیست که انسان به فرد بزرگی تذکر کرد. زیرا تذکر دادن با مسأله ی اعتراض فرق دارد. اعتراض کردن با مسأله ی ولایت سازگاری ندارد. این همان چیزی بود که امام قدس سره فرموده بود. ایشان در اوائل انقلاب در مدرسه ی فیضه فرمود: کسانی که به علماء و بزرگان اعتراض و بی احترامی کنند ولایت آنها قطع می شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo