< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/10/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادله ی قائلین به عدم حجیّت خبر واحد [1] [2] [3]

بحث در مورد ادله ی کسانی است که قائل بودند خبر واحد حجیّت نیست. اینها به یک سری از آیات قرآن استدلال کردند و علماء هم از آن آیات جواب دادند. جواب آنها نشان می داد که آنها سیاق آیات را مطالعه نکرده بودند و فقط خود آیات را بررسی کرده بودند در نتیجه به جواب آنها اشکالاتی وارد می بود.

جواب ما چنین است: [4] اما از دو آیه ی اول که در آن از کلمه ی ظن استفاده شده بود که عبارت از

إِنَّ الَّذينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ لَيُسَمُّونَ الْمَلائِكَةَ تَسْمِيَةَ الْأُنْثى‌ وَ ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنَّ الظَّنَّ لا يُغْني‌ مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً [5]
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا كَثيراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ[6]
جواب می دهیم که (ظن) در قرآن به سه [7] نحو استعمال شده است:

    1. گاه به معنای یقین [8] است. مانند: وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعينَ الَّذينَ يَظُنُّونَ أَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ وَ أَنَّهُمْ إِلَيْهِ راجِعُونَ[9]

مقام خاشعین اقتضاء دارد که مراد از ظن در آیه ی فوق به معنای یقین باشد.

    2. گاه به معنای اطمینان [10] است. مانند آیه ی مربوط به غزوه ی تبوک که رسول خدا (ص) در وسط تابستان که زمان رسیدن میوه و خرمن بود رسول خدا (ص) دستور حرکت به سمت جهاد داد. عده ای گفتند که ما اول میوه و محصول خود را می چینیم و بعد به شما ملحق می شویم. رسول خدا (ص) رفت و برگشت و آنها همچنان مشغول بودند. رسول خدا (ص) آنها را در حصر اقتصادی قرار داد و دستور داد کسی با آنها معامله نکند و با آنها مناحکه نکند. آنها به خود آمدند و تصمیم به توبه گرفتند. از شهر مدینه خارج و وارد بیابان شدند و چهل روز در کوه ماندند و استغاثه می کردند تا این آیه نازل شد: وَ عَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفُوا حَتَّى إِذا ضاقَتْ عَلَيْهِمُ الْأَرْضُ بِما رَحُبَتْ وَ ضاقَتْ عَلَيْهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَ ظَنُّوا (مطمئن شدند) أَنْ لا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلاَّ إِلَيْهِ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ (خداوند به آنها به رحمت رجوع کرد) لِيَتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحيمُ [11]

    3. گاه به معنای تخمین [12] است مانند: وَ إِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ إِلاَّ يَخْرُصُون‌[13] یعنی آنها که می گویند این بت ها خداست فقط دنبال ظن هستند و فقط دنبال خرص و تخمین می باشند.

بر این اساس ظن در دو آیه ی محل بحث به معنای تخمین و خرص [14] است یعنی آنها عکس فرشته را در کلیساها و مانند آن می‌دیدند و می گفتند دختر است و دختر کسی نمی تواند باشد مگر خداوند. این ادعا صرف تخمین و بدون دلیل می باشد.

هکذا ظن در آیه ی دوم به معنای تخمین است یعنی کسی را می بینند و بر اساس تجسس و غیبت و ظن و سوء ظن احتمالاتی می دهند که همه بر اساس تخمین است.

واضح است که اینها هیچ ارتباطی به خبر واحد ندارد که فردی ثقه و عادل آن را نقل می کند.

 

اما ظن در آیه ی سوم که می فرماید: وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا[15]

ظن در اینجا به معنای حجّت [16] است. مراد از آن علم منطقی نیست که همان اعتقاد جازم باشد. بنا بر این مراد آیه این است که در جایی که حجّت شرعی ندارد از آن پیروی نکن. بر این اساس خبر واحد از آن خارج است زیرا آنها حجّت شرعی و علم هستند.

همچنین در عبارت: لا تنقض الیقین بالشک، یقین به معنای حجّت [17] است. زیرا یقین او قطع صد در صد نبود بلکه سابقا پاک بود و علم به نجاست نداشت. این گونه نبود که لباسش را در شط فرات وارد کند تا یقین کند پاک شده است.

تم الکلام فی الآیات

 

استدلال به روایات: [18]

کسانی که مخالف حجیّت خبر واحد بودند به یک سری از روایات تمسک کرده اند:

صاحب کفایه این روایات را مجملا [19] بیان کرده است بر خلاف شیخ انصاری [20] که آنها را مفصل تر ذکر کرده است.

این روایات بر چهار [21] گروه تقسیمی شوند و همه در باب صفات قاضی در وسائل الشیعه [22] در باب نهم ذکر شده است:

گروه اول یک روایت است که می گوید فقط باید به علم عمل کرد.

گروه دوم: به روایتی باید عمل کرد که مخالف کتاب نباشد.

گروه سوم: به روایتی باید عمل کرد که موافق کتاب باشد.

گروه چهارم: نه مخالف باشد و نه موافق

 

محقق خراسانی اشکال قائلین به عدم حجیّت را این گونه بیان می کند که قائل هستند این روایات متواتر اجمالی [23] است.

متواتر گاه لفظی است و گاه معنوی و گاه اجمالی:

متواتر لفظی آن است که لفظ، از طرق کثیر از معصوم صادر شود به گونه ای که ممتنع باشد همه تواطی بر جعل داشته باشند.

متواتر معنوی آن است که مطالبی پیرامون یک موضوع آمده است که هرچند تک تک آنها قابل اطمینان نیست ولی جامع آنها قابل اطمینان است. مثلا در مورد امیر مؤمنان علی و شجاعت ایشان مطالب بسیاری است ولی جمع آنها این است که او شجاع بوده است.

تواتر اجمالی عبارت است از اینکه اخبار به گونه ای است که نمی شود همه ی آنها جعلی باشد و می دانیم لا اقل یکی از آنها از معصوم صادر شده است. اخبار وارده در مورد عدم حجیّت خبر واحد، ادعا شده است که تواتر اجمالی باشد.

محقق خراسانی در جواب می فرماید: بله تواتر اجمالی را نمی توان رد کرد ولی دلالت آنها مختلف است، یکی می گوید حتما باید موافق کتاب باشد و دیگری می گوید مخالف کتاب نباشد. دایره ی یکی مضیّق است و دایره ی یکی موسع است. بنا بر این باید به قدر متیقن اخذ کرد و آن اینکه هم مخالف کتاب نباشد و هم موافق آن باشد. محقق خراسانی این قول را انتخاب می کند. زیرا وقتی امر دائر بین اعم و اخص باشد باید اخص را اخذ کرد.

نقول: باید روایات را بخوانیم و دلالت آنها را بررسی کنیم.

اما روایات طائفه ی اولی: [24]

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى (ثقه) عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى (ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ (ضعیف است) عَنْ نَصْرٍ الْخَثْعَمِيِّ (مهمل است) قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ مَنْ عَرَفَ أَنَّا لَا نَقُولُ إِلَّا حَقّاً فَلْيَكْتَفِ بِمَا يَعْلَمُ مِنَّا (کسانی که می دانند ما بی پایه حرف نمی زنیم فقط اکتفاء کنند به آنچه که علم دارند از ما صادر شده است) فَإِنْ سَمِعَ مِنَّا خِلَافَ مَا يَعْلَمُ فَلْيَعْلَمْ أَنَّ ذَلِكَ دِفَاعٌ مِنَّا عَنْهُ (یعنی ما آن را از روی تقیه و برای حفظ او گفته ایم.). [25] [26]
شأن صدور این روایت این است که زراره در عراق شخصیتی شناخته شده بود بر خلاف ابو بصیر که مقامی رسمی نداشت. ابو بصیر بیت عظیمی در مدینه داشت. او چهل سال در مکتب امام علیه السلام درس خوانده است و با امام علیه السلام رفت و آمد داشت اگر متوجه می شدند او شیعه است او را اذیت می کردند.بر این اساس امام صادق علیه السلام گه گاه کلماتی در مذمت او می گفت. فرزند زراره نزد امام علیه السلام رفت و امام علیه السلام فرمود آن حرف ها را به سبب حفظ جان زراره ذکر کرده است.

کتابی به نام مسند زراره نوشته شده است که تمام روایات زراره در آنجا جمع آوری شده است. ما در مقدمه ای که بر آن نوشتیم روایاتی که امام علیه السلام علیه زراره نوشته است را جمع آوری کردیم و گفتیم همه به سبب حفظ جان او بوده است.

بنا بر این قدر متقین بین این روایات این است که نباید به مخالف کتاب عمل کرد.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد سایر روایات را بررسی می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo