< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

92/12/27

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: دلیل اخباری ها بر احتیاط در شبهات حکمیه ی تحریمیه

گفتیم اخباری ها با دلیل عقلی استدلال کرده اند که ما علم اجمالی داریم که خداوند در اسلام محرماتی را بیان کرده است. بنا بر این باید علاوه بر اینکه به معلوم الحرمة عمل می کنیم به مظنون و مشکوک الحرمة نیز عمل کنیم و در آنها احتیاط نماییم. چون علم اجمالی در اینجا منجز است و ذمه ی ما را مشغول کرده است، اشتغال یقینی نیز برائت یقینیه لازم دارد در نتیجه باید از همه ی انواع محرمات اجتناب کنیم.

شیخ انصاری و دیگران از علم اجمالی جواب دادند و گفتند که این علم اجمالی منحل می شود و به علم تفصیلی و شک بدوی تبدیل می شود. بنا بر این در مشکوک برائت جاری می کنیم و فقط به مقطوع عمل می کنیم. بر این اساس ما هم قبول داریم که در شریعت، محرماتی وارد شده است ولی بعد که به شریعت مراجعه کردیم و به اندازه ی کافی محرماتی را پیدا کردیم احتمال می دهیم همین مقدار که معلوم بالتفصیل است معلوم بالاجمال باشد در نتیجه این مقدار قطعی الاجتناب می شود و ما بقی که مظنون و مشکوک است را رها می کنیم و در آنها برائت جاری می کنیم.

در اینجا اشکالی وارد شده است و آن اینکه معلوم بالتفصیل اگر حادث باشد اجمال قبلی را منحل نمی کند. مثلا اگر دو اناء باشد که یکی نجس باشد در اینجا باید از هر دو اجتناب کرد ولی اگر بعد سگی بیاید و به یکی دهان بزند، هر چند این طرف مقطوع الاجتناب است ولی علم اجمالی سابق را منحل نمی کند و علم اجمالی سابق به علم تفصیلی و شک بدوی تبدیل نمی شود.

بله اگر علم تفصیلی حادث نباشد و قدیم باشد می تواند علم اجمالی را منحل کند.

با این بیان، مستشکل می گوید که علم تفصیلی شما حادث است زیرا علم اجمالی در اول زمان طلبگی انسان است ولی علم تفصیلی زمانی است که به اندازه ی کافی ادله را بررسی می کنیم در نتیجه علم تفصیلی مؤخر است و نمی تواند علم اجمالی سابق را منحل کند.

یلاحظ علیه: علم حادث بر دو قسم است:

    1. حادث علما و حادث معلوما. یعنی گاه هم علم حادث است و هم متعلق علم (معلوم) مانند انائین که یکی از آن دو نجس است و بعد سگی آب دهانی در یکی از آنها انداخت. علم به دهان سگ بر اناء هم خودش و هم متعلقش هر دو حادث اند. چنین علمی نمی تواند علم اجمالی را از اثر بیندازد در نتیجه کما کان باید از هر دو اناء اجتناب کرد.

    2. حادث علما و سابق معلوما. یعنی عالم حادث است ولی کاشف از معلوم سابق است این علم سبب انحلال می شود. مثلا در اول آفتاب یقین داریم که احد الانائین نجس است ولی یک ساعت بعد علم حاصل شد که اناء سمت راست از اول آفتاب یقینا نجس بوده است. در اینجا علم، حادث است ولی متعلق آن مربوط به گذشته است. چنین علمی، علم اجمالی را از اثر می اندازد زیرا می گویم: یقینا از هما اول اناء سمت راست نجس بود و اناء سمت چپ مشکوک است. علم اجمالی هنگامی منجز است که بنا بر هر تقدیری احداث تکلیف کند یعنی (العلم الاجمالی ینجز اذا کان محدثا للتکلیف علی کل تقدیر) ولی علم اجمالی فوق چنین نیست زیرا اگر در علم اجمالی که یکی از دو اناء نجس است اگر همان طرفی که یقینا نجس است نجس بوده باشد علم اجمالی در این طرف اثر ندارد در نتیجه از اثر می افتد (بر خلاف جایی که نمی دانم کدام اناء نجس است که علم اجمالی در هر طرف ایجاد تکلیف می کند به این گونه که باید از هر دو اجتناب کنیم). به عبارت دیگر علم اجمالی هنگامی اثر بخش است که یا بودن در آن راه داشته باشد یعنی یا این نجس است یا آن ولی در ما نحن فیه چنین نیست.

اذا علمت هذه المقدمة فنقول: در ما نحن فیه در اول طلبگی علم اجمالی داریم که رسول خدا (ص) محرماتی را آورده است. این محرمات در قابل مقطوع، مظنون و مشکوک به دست ما رسیده است. عقل می گوید که اشتغال یقینی برائت یقینیه می خواهد در نتیجه باید احتیاط کرد.

بعد من در کتب روایی محرماتی را پیدا کرده ام ولی این علم هرچند حادث است ولی متعلق آن قدیم می باشد یعنی مربوط به زمان صدور روایات است. بنا بر این این علم تفصیلی به محرمات هر چند علمش حادث است ولی معلوم آن سابق می باشد در نتیجه علم اجمالی را از کار می اندازد به این گونه که این موارد یقینا حرام است ولی حرمت در ما بقیه مشکوک است و دیگر نمی تواند گفت یا اینها حرام است و یا آنها زیرا (یا) بودن از بین می رود و علم اجمالی فوق علی کل تقدیر منجز تکلیف نیست.

 

هل الانحلال حقیقی او حکمی: به نظر ما انحلال، حقیقی است زیرا میزان در نظر ما تنجز و عدم تنجز است. هر چیزی که منجز است واجب الاجتناب است و آنی که منجز نیست غیر واجب الاجتناب می باشد.

بنا بر این وقتی قضیه ی منفصله از بین می رود یعنی وقتی نتوانستیم بگوییم یا این حرام است یا آن در این حال علم اجمالی قطعا از بین می رود و حقیقتا منحل می شود و تبدیل می شود به اینکه یقینا این مواردی که دلیل بر حرمت آن پیدا کردیم حرام است و ما بقی مشکوک.

بنا بر این به نظر ما میزان در انحلال تنجز و عدم تنجز است.

ولی محقق خراسانی قائل است که میزان در انحلال علم به واقعیت است و ما چون علم به واقع نداریم تنجز حکمی است. علم به واقع نداریم زیرا احتمال می دهیم که بعضی از این روایات خلاف واقع باشد زیرا خبر واحد است و در آنها کذب راه دارد.

بله اگر علم به واقع میسر بود انحلال حقیقی بود مثلا دو اناء مشتبه است که بعد بینه قائم می شود که اناء سمت راست نجس بوده است. در اینجا ما علم به واقع داریم و انحلال در آن حقیقی است.

بله علم اجمالی در هر حال منحل می شود و فقط بحث در نوع انحلال است.

 

تم الکلام فی استدلال الاخباری بالدلیل العقلی

 

دلیل دیگر اخباری: اخباری می گوید: در علم کلام مسأله ای داریم که عبارت است از: هل الاصل فی الاشیاء الحلیة او الحذر او التوقف

یعنی قبل از آنکه پیغمبر بیاید، آیا دست بشر در بهره گیری از طبیعت باز است یا اینکه فقط به مقداری که زنده بماند باید از طبیعت استفاده کند. در این مورد دو قول است. قائلین به اصالة الحلیة می گویند قبل از آمدن حضرت نوح و یا قبل از رسول خدا (ص) همه چیز حلال است مگر آنی که عقل دلالت بر حرمت کند مانند ظلم و قتل. ولی قائلین به حذر خلاف آن را می گویند.

همچنین در زمان ما هم این بحث راه دارد و آن اینکه بعد از اینکه شریعت و اخبار اهل بیت وارد شد، شک داریم که مواردی از ما لا نص فیه مانند شرب تتن و یا گوشت خرگوش حرام است یا نه. کسانی که قائل هستند اصل در اشیاء حلیت است استعمال آن را جایز می دانند ولی دیگران نه.

البته حلیت در قبل از آمدن شریعت توسط پیامبران با حلیت بعد از آن فرق دارد. در اولی حلیت واقعی است و روی ذات اشیاء بما هو هو رفته است. ولی حلیت در دوم روی اشیاء بما هو مشکوک الحرمة رفته است.

با این بیان می گوییم: اخباری می گوید: روایات در این مورد مختلف است، بعضی دلالت بر احتیاط دارد و بعضی دلالت بر برائت. ما هر دو را کنار می گذاریم و به اصل اولی در اشیاء رجوع می کنیم و از آنجا که ما قائلیم که اصل در اشیاء حذر است قائل به احتیاط می شویم.

 

ان شاء الله این نکته را در جلسه ی بعد پیگیری می کنیم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo