< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

93/06/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احادیث قاعده ی لا ضرر[1] [2] [3]
احادیثی که مربوط به قاعده ی لا ضرر است بر شش قسم می باشد. ذکر همه ی این روایات وقت گیر است از این رو ما از هر قسم چند روایت را می خوانیم:
قسم اول: حدیث لا ضرر و لا ضرار که همراه با سرگذشت سمرة بن جندب است. این بخش حاوی پنج روایت بود که خواندیم.
قسم دوم: روایاتی که لا ضرر در آنها در مورد نهی از بهره گیری از آب[4] وارد شده است. مثلا کسی در شهر، نخلستانی داشته است و نخل های خود را آبیاری کرد و مقداری آب در چاه او باقی مانده است. او نمی تواند دیگران را از استفاده از آب چاه مزبور منع کند.
مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى (العطار القمی ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ (بن ابی الخطاب متوفای 262 ثقه) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ (او خیلی توثیق نشده است) عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص بَيْنَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ فِي مَشَارِبِ النَّخْلِ أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ نَفْعُ الشَّيْ‌ءِ (صحیح نَقع است که مراد همان آب اضافه ای است که بعد از مصرف اهل آن باقی می ماند.) وَ قَضَى بَيْنَ أَهْلِ الْبَادِيَةِ أَنَّهُ لَا يُمْنَعُ فَضْلُ مَاءٍ لِيُمْنَعَ فَضْلُ كَلَإٍ (یعنی به دام دیگران آب نمی دادند تا مبادا در آینده دام آنها در آن منطقه برای چریدن بیاید.) فقَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ.[5]
در نسخه ی وسائل (فقال) است ولی در کافی[6] (و قال) می باشد. اگر فقال باشد، یعنی نوعی استنتاج است ولی اگر (و قال) باشد یعنی تتمه ی روایت عنوان مستقلی است و امام علیه السلام آن را به مورد فوق تطبیق کرده است. شیخ شریعت اصفهانی می گوید که تتمه ی رویت مستقل است زیرا در کافی به شکل (و قال) آمده است.

قسم سوم: لا ضرر در مورد شفعه که اگر کسی زمینش با من مشترک است نمی تواند بدون اجازه ی من زمین را به دیگری بفروشد.
عین سند روایت فوق در شفعه نیز وارد شده است:
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ‌ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ هِلَالٍ عَنْ عُقْبَةَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص بِالشُّفْعَةِ بَيْنَ الشُّرَكَاءِ فِي الْأَرَضِينَ وَ الْمَسَاكِنِ وَ قَالَ لَا ضَرَرَ وَ لَا ضِرَارَ وَ قَالَ إِذَا أُرِّفَتِ الْأُرَفُ (رفّ در لغت عرب به معنای این است که بعد از آنی که با تخته، زمین ها از هم جدا شد) وَ حُدَّتِ الْحُدُودُ (و حد و حدود افراد مشخص شد) فَلَا شُفْعَةَ.[7]
در این روایت از (و قال) استفاده شده است نه (فقال)
دیگر اینکه حدیث لا ضرر در وسط حدیث آمده است و این علامت آن است که این بخش، جزء روایت است و الا امام علیه السلام در وسط شفعه یک قاعده ی مستقلی را نمی آورد. بنا بر این هرچند (و قال) است که به نظر می آید که مستقل است ولی چون در وسط است نمی تواند مستقل باشد و جزء روایت دیگری باشد که در اینجا فق از آن اقتباس شده باشد.

قسم چهارم: روایاتی که در آن فقط از لا ضرار استفاده شده است و لفظ لا ضرر در آن نیست.
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ يَزِيدَ بْنِ إِسْحَاقَ شَعِرٍ عَنْ هَارُونَ بْنِ حَمْزَةَ الْغَنَوِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي رَجُلٍ شَهِدَ بَعِيراً مَرِيضاً وَ هُوَ يُبَاعُ فَاشْتَرَاهُ رَجُلٌ بِعَشَرَةِ دَرَاهِمَ وَ أَشْرَكَ فِيهِ رَجُلًا بِدِرْهَمَيْنِ بِالرَّأْسِ وَ الْجِلْدِ فَقُضِيَ أَنَّ الْبَعِيرَ بَرَأَ فَبَلَغَ ثَمَنُهُ دَنَانِيرَ قَالَ فَقَالَ لِصَاحِبِ الدِّرْهَمَيْنِ خُمُسُ مَا بَلَغَ فَإِنْ قَالَ أُرِيدُ الرَّأْسَ وَ الْجِلْدَ فَلَيْسَ لَهُ ذَلِكَ هَذَا الضِّرَارُ وَ قَدْ أُعْطِيَ حَقَّهُ إِذَا أُعْطِيَ الْخُمُسَ. (یعنی باید اول شتر را بفروشند و یک پنجم قیمت را به صاحب دو درهم پرداخت کنند که معادل سر حیوان و پوست حیوان است.)[8]
مضمون روایت این است که در بازار، شتر مریضی را می فروختند که فقط به درد کشتار می خورد نه حمل. یکی گفت که من این شتر بیمار را به ده درهم می خرم و فروشنده نیز قبول کرد. خریدار، سپس رفیقی داشت و از او خواست که شریک شود به این گونه که سر حیوان به دو درهم مال او باشد.
از قضاء شتر مزبور خوب شد و قیمتش به هشت دینار شد (بنا بر این قیمت شتر هشت برابر شد.) کسی که دو درهم را داده بود تقاضا کرد که سر حیوان را ببرد و به او بدهد. شریک او گفت که اگر من چنین کنم قیمت شتر دوباره پائین می آید و کسی دیگر آن را از من نمی خرد. این مسأله را نزد امام علیه السلام بردم و ایشان فرمود: صاحب دو درهم نمی تواند تقاضای فوق را بکند زیرا این کار ضرر بر شریک است.

قسم پنجم: روایاتی که لا ضرر و لا ضرار مقید به کلمه ی فی الاسلام است.
این بخش حاوی یک روایت است که مرحوم صدوق در کتاب فقیه در باب ارث نقل کرده است.
صدوق می فرماید: المسلم یرث الکافر، لقول النبی ص: الاسلام یزید و لا ینقص (یعنی نباید مسلمان بودن وارث سبب شود که از پدر کافر ارث نبرد زیرا اسلام، انسان را بالا می برد و پائین می برد) وَ مَعَ قَوْلِهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: لَا ضَرَرَ وَ لَا إِضْرَارَ فِي الْإِسْلَامِ فَالْإِسْلَامُ يَزِيدُ الْمُسْلِمَ خَيْراً وَ لَا يَزِيدُهُ شَرّاً.[9]
باید توجه داشت در روایتی از روایات قسم اول بعد از لا ضرر و لا ضرار از لفظ عَلَى مُؤْمِنٍ [10]استفاده شده بود. این حاوی نکته ای است که در آینده در مورد آن بحث می کنیم که بودن قید فی الاسلام و یا علی المومن چه فایده ای دارد.

قسم ششم: روایاتی که صریحا می گوید: اضرار به غیر حرام است.
مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ (متوفای 329) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى (العطار القمی شیخ قمی) عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ (ابی الخطاب متوفای 262) قَالَ كَتَبْتُ إِلَى أَبِي مُحَمَّدٍ ع رَجُلٌ كَانَتْ لَهُ رَحًى (آسیابی داشت) عَلَى نَهَرِ قَرْيَةٍ وَ الْقَرْيَةُ لِرَجُلٍ فَأَرَادَ صَاحِبُ الْقَرْيَةِ أَنْ يَسُوقَ إِلَى قَرْيَتِهِ‌ الْمَاءَ فِي غَيْرِ هَذَا النَّهَرِ وَ يُعَطِّلَ هَذِهِ الرَّحَى أَ لَهُ ذَلِكَ أَمْ لَا فَوَقَّعَ (حضرت نوشت) ع يَتَّقِي اللَّهَ وَ يَعْمَلُ فِي ذَلِكَ بِالْمَعْرُوفِ (وَ لَا يَضُرُّ) أَخَاهُ الْمُؤْمِنَ[11]
مضمون حدیث این است که آسیاب های سابق با آب کار می کرد که غالبا در مسیر نهرها وجود داشت و با فشار آب می چرخید. حال مردی صاحب قریه است و آب متعلق به اوست و تصمیم دارد که مجرای آب را عوض کند که در نتیجه ی آسیابان وسیله ای برای حرکت آسیاب خود ندارد. امام علیه السلام می فرماید: صاحب قریه چنین حقی را ندارد زیرا این کار اضرار به صاحب آسیاب است.
این نوع روایات فراوان است.

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْبَزَنْطِيِّ عَنْ عَبْدِ الْكَرِيمِ بْنِ عَمْرٍو عَنِ الْحَسَنِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لَا يَنْبَغِي لِلرَّجُلِ أَنْ يُطَلِّقَ امْرَأَتَهُ ثُمَّ يُرَاجِعَهَا وَ لَيْسَ لَهُ فِيهَا حَاجَةٌ ثُمَّ يُطَلِّقَهَا فَهَذَا الضِّرَارُ الَّذِي نَهَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْهُ إِلَّا أَنْ يُطَلِّقَ ثُمَّ يُرَاجِعَ وَ هُوَ يَنْوِي الْإِمْسَاكَ [12]
یعنی فرد همسرش را طلاق می دهد و به او احتیاج ندارد ولی رجوع می کند تا دوباره طلاق دهد.
روایات اضرار به غیر بر دو قسم است. گاه بالمباشره دلالت دارد و گاه بالدلالة الالتزامیه.

روایات اضرار به نفس: فقهاء از این روایات در باب صوم، تیمّم، صلات و مانند آن نتیجه می گیرند. به مواردی از این روایات اشاره می کنیم.
قَالَ الصادق علیه السلام: كُلُّ مَا أَضَرَّ بِهِ الصَّوْمُ فَالْإِفْطَارُ لَهُ وَاجِبٌ[13]

عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ فِي كِتَابِهِ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ حَدِّ مَا يَجِبُ عَلَى الْمَرِيضِ تَرْكُ الصَّوْمِ قَالَ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنَ الْمَرَضِ أَضَرَّ بِهِ الصَّوْمُ فَهُوَ يَسَعُهُ تَرْكُ الصَّوْمِ.[14]
ما با این روایات می توانیم در مورد قمه زنی نیز استفاده کنیم. کسانی که این مسأله را تجویز می کنند یا نمی کنند باید این روایات را بررسی کنند و بدانند که ضرر به نفس جایز نیست و اگر مضر باشد جایز نیست. کسانی مانند مرحوم نائینی که آن را تجویز کرده است به سبب این بوده است که آنها ضرر فوق را احراز نکردند.
به هر حال ما در کتاب خود، نیل الوطر، هشتاد و شش روایت در مورد قاعده ی فوق را جمع آوری کردیم.

ان شاء الله در آینده در پنج مورد باید بحث کنیم.
اول اینکه آیا قاعده ی لا ضرر و لا ضرار مستقلا ذکر شده است یا اینکه در ضمن احادیث دیگر آمده است. شیخ شریعت قائل است که این روایت از رسول خدا (ص) مستقلا وارد شده است ولی ما چنین اعتقادی نداریم و می گوییم: یا در ضمن سمره است و یا در ضمن شفعه و مانند آن. أثر آن را در آینده ذکر می کند.
دوم اینکه آیا لا ضرر و لا ضرر همراه به کلمه ی مؤمن و یا فی الاسلام هست یا نه.
سوم اینکه بین ضرر و ضرار چه فرقی وجود دارد یا اینکه این دو به یک معنا می باشند.
چهارم اینکه معنای هیئت ترکیبیه ی لا ضرر و لا ضرار. شیخ انصاری آن را به گونه ای و محقق خراسانی آن را به گونه ای دیگر معنا کرده است. مرحوم شریعت اصفهانی و امام قدس سره هر کدام به گون ای دیگر و ما نیز به گونه ای معنا کرده ایم.
پنجم اینکه ذکر تنبیهات است زیرا علماء نوع خیارات را با قاعده ی لا ضرر ثابت می کنند. بر این اساس ما دوازده تنبیه در مورد این قاعده بیان می کنیم. اکثر این تنبهایت در رساله ی شیخ انصاری در قاعده ی لا ضرر که در آخر متاجر است موجود می باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo