< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

94/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: علوم پیش نیاز اجتهاد

بحث در مبادی اجتهاد است که همان علوم پیش نیاز اجتهاد می باشند. در جلسه ی قبل به علومی اشاره کردیم و اکنون به ادامه ی آن می پردازیم.

الرابع: علم رجال

مجتهد باید راوی ها را بشناند و بداند کدام راوی ثقه است و کدام یک نیست. اکثر احکام از روایات استفاده می شود و ما روایات را بلا واسطه از معصوم دریافت نمی کنیم در نتیجه باید به رواتی که آن را نقل کرده اند آشنایی داشته باشیم.

برای شناخت رجال گاه به کتب مادر مراجعه می کنیم که عبارت اند از:

رجال کشی که ثقه بودن افراد را توسط روایات اهل بیت ثابت می کند.

رجال نجاشی

رجال شیخ طوسی

فهرست شیخ

رجال برقی

این مقدار نیز کافی نیست زیرا متأخرین نیز زحمت های بسیاری کشیده اند و در مورد وثاقت و ضعف راوی کارهای مهمی انجام داده اند که باید از آنها نیز باخبر بود. رجال مرحوم قهپائی و یا مرحوم مامقانی و یا قاموس الرجال مرحوم شوشتری از این قبیل است.

علم رجال بر دو قسم است: گاه انسان در علم رجال مقلد است و گا مجتهد می باشد. اکثر افراد مقلد هستند و به نظر رجالیون مراجعه می کنند.

اما گاه افرادی در این مورد صاحب نظر هستند که پایه گذار آن شیخ محمد اردبیلی است و بعد از او آیت الله بروجردی می باشد به این گونه که فرد حالات روات را مطالعه کند و مقدار روایات او مراجعه شود. (که آیا کم است که علامت این باشد که اهل حدیث نبوده است و یا روایات او زیاد است که این علامت مرتبه ی علمی اوست) همچنین به اساتید و شاگردان او و تعداد آنها مراجعه شود. دیگر اینکه متون روایات او را بررسی کنیم و ببینیم که آیا متون روایات آنها متقن است یا متزلزل. مثلا متون روایات عمار ساباطی متزلزل است.

این بررسی اجتهادی در رجال مرحوم اردبیلی که دو جلد است وجود دارد. همچنین آیت الله بروجردی در تجرید اسانید این کار را ادامه داده است.

البته مبنای آیت الله خوئی این بود که وقتی به روایتی می رسید می دید که آیا مشهور به آن عمل کرده اند یا نه اگر عمل کرده بودند او هم عمل می کرد حتی اگر روات آن ضعیف بودند و الا عمل نمی کرد حتی اگر روات آن روایت قوی بوده باشند.

یلاحظ علیه: روایات بسیاری داریم که شهرتی در آن مورد وجود ندارد مثلا در مسأله ای دو قول است و شهرتی وجود ندارد و روایات هم دو دسته است در اینجا باید به سند روایات رجوع کرد.

البته مبنای آیت الله خوئی بعدها عوض شد و قائل شدند که قول ثقه حجّت است. ایشان از همان زمان به سراغ علم الرجال رفتند و موسوعه ی رجال الحدیث را نگاشتند.

 

الخامس: معرفة الکتاب و السنة

مجتهد باید آیات الاحکام و روایات را بشناسد. در مورد آیات الاحکام گاه گفته می شود که چهارصد آیه است و گاه کمتر و یا بیشتر.

مثلا مرحوم اردبیلی در کتاب زبدة البیان آیات الاحکام را از طهارت تا دیات بررسی کرده است. ایشان غالبا آیاتی را ذکر کرده اند که صراحت در مسأله دارد و حال آنکه در قرآن یک سری آیات است که از آنها می توان حکم فقهی را استنباط کرد و حال آنکه دلالت آنها شفاف نیست و این آیات غالبا مورد غفلت قرار گرفته است.

مثلا امام هادی علیه السلام در سامراء تحت نظر بوده است. یک نفر اهل کتاب بود و با زنی مسلمان زنا کرده بود. او محکوم به اعدام شد زیرا به احکام ذمه عمل نکرده بود زیرا او به عرض مسلمان تجاوز کرده بود. هنگامی که می خواستند او را اعدام کنند او شهادتین را جاری کرد. علمایی که در مجلس بودند دو دسته شدند: جمعی قائل به لزوم اجرای حد شدند و جمعی مانند یحیی بن اکثم قائل به عدم آن و می گفتند: به دلیل الاسلام یجبّ ما قبله[1] او الآن مسلمان شده است و گذشته ی او پاک شده است.

متوکل عباسی دستور داد نامه ای به امام هادی علیه السلام نوشته شود و جواب آن پرسیده شود. امام علیه السلام حکم به اجرای حد کرد. بعد که دلیل مسأله را در نام ای دیگر از ایشان جویا شدند امام علیه السلام نوشت: ﴿فَلَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا قالُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَحْدَهُ وَ كَفَرْنا بِما كُنَّا بِهِ مُشْرِكينَ فَلَمْ يَكُ يَنْفَعُهُمْ إيمانُهُمْ لَمَّا رَأَوْا بَأْسَنا سُنَّتَ اللَّهِ الَّتي‌ قَدْ خَلَتْ في‌ عِبادِهِ وَ خَسِرَ هُنالِكَ الْكافِرُونَ[2]

یعنی قوم عاد و ثمود و مانند آن وقتی عذاب الهی را دیدند ایمان آوردند ولی خداوند می فرماید: ایمان آنها در این زمان به کار نمی آید. بنا بر این ایمانی که هنگام رؤیت عذاب باشد به کار نمی آید و ایمان اختیاری نیست بلکه اضطراری است و فایده ندارد.

ایمان آن فرد کتابی نیز از این قبیل بوده است.

همچنین است در داستان موسی و شعیب که موسی فرار کرده و وارد مدین شد که شعیب آنجا بود و آن مکان قلمرو فرعون نبوده است. دختران شعیب به پدر عرض کردند که او قوی و امین است و او را خوب است اجیر کند. شعیب نیز از او خوشش آمد و گفت: ﴿قالَ إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى‌ أَنْ تَأْجُرَني‌ ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِنْدِك‌﴾[3]
این آیه ممکن است به ظاهر دلالت بر احکام فقهی نداشته باشد ولی با دقت می توان گفت:

اولا موقع عقد لازم نیست دختر را معین کنند بلکه اگر کسی چند دختر دارد می تواند یکی را عقد بخواند و بعد یکی را انتخاب می کند: ﴿إِنِّي أُريدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ﴾ اللّهم الا ان یقال که این جنبه ی خواستگاری داشته است و عقد خوانده نشده است هرچند ظهور آیه بر خلاف آن است.

دوم اینکه علماء غالبا در مورد مهریه سخت گیری می کنند و حتی اگر یک مصحف هم جزء مهریه باشد قیمت مصحف را می گویند باید مشخص باشد. این در حالی است که در آیه ی مزبور چنین سخت گیری ای وجود ندارد زیرا شعیب در مورد مهریه می گوید که هشت سال برای من کار کند و اگر خواستی تا ده سال ادامه بده.

حتی یکی از علماء می گفت که علماء از سوره ی مسد احکام شرعیه ی متعددی را استنباط کرده اند.

اما در مورد سنت فرد می تواند به وسائل الشیعه مراجعه کند که البته بهتر است مصادر روایات وسائل مانند کتب اربعه و مانند آن را نیز مطالعه کرد. گاه به سبب اختلاف نسخه اگر انسان به کتب مادر مراجعه کند بسیاری از مشکلات روایات برایش حل می شود.

 

السادس: معرفة المذاهب الفقهیة فی عصر الائمة

انسان باید با مذاهب فقهی اهل سنت، آنهایی که معاصر با اهل بیت بودند آشنا شود. مذاهبی چون مالک، ابو حنفیه، شَعبی و مانند آن را باید بررسی کرد و علت آن این است که گاه فتاوای آنها قرینه بر فهم روایت می شود که آیا روایتی خاص از روی تقیه صادر شده است یا نه. یکی از بهترین کتاب برای شناخت مذاهب فقهی اهل سنت کتاب خلاف شیخ طوسی است که در زمان آیت الله بروجردی علماء اهل سنت نزد ایشان آمدند و گفتند آنچه شیخ طوسی در کتابش به ما نسبت داده است صحیح است. همچنین می توان به کتاب مغنی ابن قدامه که کتاب اهل سنت است مراجعه کرد.

 

السابع: معرفة الشهرات عن غیرها

مجتهد باید فتاوای مشهور را شناسایی کند. یعنی باید در هر مسأله ببیند که شهرت فتوایی در آن به چه مقدار است. دقت شود که مراد ما شهرت روایی نیست بلکه شهرت فتوایی است یعنی فتوایی در مسأله ای وجود دارد ولی دلیل روایی بر مسأله وجود ندارد. غالبا در کتاب ارث، فتاوا به این گونه است. این علامت بر این است که نزد علماء دلیلی بوده است که به دست آنها رسیده ولی به دست ما نرسیده است. حتی در باب تعادل و ترجیح روایاتی را خواندیم که اصحاب آنی که مطابق شهرت فتوایی بود را اخذ می کردند و این را قرینه بر آن می گرفتند که روایت خلاف آن از باب تقیه صادر شده است.

 

الثامن: معرفة القواعد الفقهیة

قاعده ی فقهیه احکام کثیری را تحت عنوان کوچک جمع کرده است. مثلا: ما یضمن بصحیحه یضمن بفاسده و ما لا یضمن بصحیحه لا یضمن بفاسده و مانند آن.

متأسفانه تدریس قواعد فقهیه در حوزه رسمی نیست و حال آنکه باید تدریس آن یکی از شعب دروس حوزه ی علمیه باشد.

 

التاسع: معرفة القواعد الریاضیة و الهیئة

باب ارث مملو از قواعد ریاضی است. همچنین است مسأله ی ارش که شیخ انصاری در تفاوت صحیح و معیب بحثی دارد که مملو از جبر و مقابله است. بنا بر این فقیه باید مقداری از قواعد ریاضی و قواعد هیئت جدید را بداند تا مسائل قبله و وقت را بتواند حل کند.

 

العاشر: التمرین

انسان هرقدر قاعده بخواند باز احتیاج به تمرین دارد. انسان مثلا با خواندن قانون راهنمایی رانندگی، راننده نمی شود بلکه باید به شکل عملی نیز رانندگی کند.

 

ترتیب الاستنباط:

الاول: عنوان المسألة

ابتدا باید عنوان مسأله روشن شود.

الثانی: اقوال المسألة

باید اقوال مسأله را بررسی کرد و آن را تنظیم کرد یعنی مسأله چند قول دارد و آنها را به شکل تفکیک شده منظم نمود. برای دستیابی به اقوال مسأله می توان به کتاب مفتاح الکرامه ی سید جواد عاملی و یا کتاب مختلف الشیعه ی علامه ی حلی مراجعه کرد.

الثالث: باید صور مسأله را بررسی کرد.

مثلا صاحب عروة می فرماید: التسلط علی صور المسألة نصف الاستنباط.

الرابع: ادله ی هر قول را جداگانه ثبت کنیم.

تا اینجا جمع آوری مواد مورد احتیاج بود اما در بخش بعدی کار اجتهادی شروع می شود.

الخامس: باید کار اجتهادی را شروع کرد و نظر برتر و یا قول دیگری را انتخاب نمود.

 

ان شاء الله در جلسه ی بعد به سراغ التصویب و التخطئه می رویم.

 

کلامی پیرامون شهادت امام جواد علیه السلام:

علمیت حضرت در ده یا چهارده سالگی روشن شد. کتاب احتجاج حاوی موارد متعددی از این قبیل است. یحیی بن اکثم از امام علیه السلام سؤال کرد که انسان محرم، صیدی را شکار کرده است. امام علیه السلام آن چنان صور مسأله را بیان کرد که او گیج شد. یعنی آیا او در حرم است یا نه، صید پرنده است یا غیر آن و مانند آن.

مرحوم عُطاردی کتابی دارد به نام مسند الامام الجواد که مجموع روایات حضرت را جمع آوری کرده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo