< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: واجب معلق و مشروط

گفتیم صاحب فصول تقسیمی را برای واجب ابداع کرده است. او قبول دارد که قید گاهی از اوقات به وجوب می خورد و مادامی که قید نیامده است وجوب در کار نیست مانند استطاعت بنا بر این او واجب مشروط را قبول دارد. ولی در عین حال تقسیم دیگری را تأسیس کرده است که تقسیم واجب به منجز و معلق است. این تقسیم مربوط به واجب مطلق است یعنی قسمی از آن به گونه ای است که هم وجوب در آن فعلی است و هم واجب مانند معرفة الله و قسم دیگری از آن به گونه ای است که وجوب فعلی است ولی واجب استقبالی می باشد مانند وجوب حج که وجوب فعلی است ولی واجب استقبالی است مانند روز عرفه.

به این تقسیم اشکالاتی وارد شده است که آنها را بررسی کردیم و امروز به بیان اشکال مرحوم نائینی می رسیم که متشکل از سه اشکال است:

اشکال اول این است که محقق نائینی قائل است که تمامی شروط به موضوع بر می گردد (کل موضوع شرط و کل شرط موضوع). تلمیذ ایشان مرحوم کاظمی این عبارت را از محقق نائینی نقل کرده است. بنا بر این بلوغ، عقل استطاعت و درک روز عرفه همه شرط هستند و وجوب این گونه است: کل بالغ، عاقل، مستطیع و مدرک لیوم العرفة وجب علیه الحج. بنا بر این حکم مشروط به موضوع است بنا بر این قید به وجوب می خورد نه واجب. بنا بر این همان گونه که استطاعت قید برای حکم وجوب است عرفه نیز قید برای حکم وجوب می باشد و تا روز عرفه نیاید وجوبی در کار نیست.

یلاحظ علیه: القیود علی قسمین:

گاه قیودی هست که در مصلحت مدخلیت دارد و تا قید نباشد موضوع مصلحتی ندارد. مثلا وضو در نماز از این قبیل است و مادامی که وضو نباشد، نماز مصلحت ندارد.

گاه قیودی هست که در ملاک مدخلیت ندارد ولی در ظهور و تبلور اراده مدخلیت دارد و الا شیء بدون آن مصلحت دارد. این مانند استطاعت است که در ملاک حج مدخلیت ندارد از این رو اگر کسی مستطیع نباشد و با زحمت به حج رود حج او مصلحت دارد ولی مولی دیده است که اگر حج را بر همه واجب کند مردم به مشکل برخورد می کنند. بنا بر این استطاعت در اراده ی مولی مدخلیت دارد نه در مصلحت.

قید در اولی به موضوع بر می گردد و چون نماز بدون وضو مصلحت ندارد باید وضو را تحصیل کرد ولی در در دومی به حکم بر می گردد از این رو تحصیل استطاعت واجب نمی باشد. بنا بر این فرمایش محقق نائینی که همه چیز را به موضوع بر می گرداند کلیت ندارد. بنا بر این در مورد نماز نمی توان گفت ایها العاقل العالم المتوضأ یجب علیک الوضوء زیرا اگر متوضأ هم نباشد باز نماز بر او واجب است. اما می توان گفت ایها العاقل العالم المستطیع، یجب علیک الحج.

الاشکال الثانی: بین استطاعت و زمان چه فرقی است که استطاعت قید وجوب است ولی می گویید زمان قید واجب می باشد.

یلاحظ علیه: فرق واضح است و آن اینکه استطاعت در وجوب مدخلیت دارد و الا حج بدون استطاعت نیز مستحب است. این بر خلاف زمان است که در مصلحت مدخلیت دارد یعنی عمل حج در غیر روز عرفه هیچ فایده ای ندارد. بنا بر این تا استطاعت نباشد وجوبی در کار نیست ولی اگر روز عرفه نیاید وجوب هست ولی مصلحت با روز عرفه قائم است.

الاشکال الثالث: الزمان اولی بان یکون قیدا للحکم و الا یلزم التکلیف بالمحال. یعنی زمان که همان نهم ذی الحجة است اولی به این است که قید حکم باشد و الا اگر قید موضوع باشد باید آن را تحصیل کرد و این در حالی است که زمان در اختیار من نیست. بنا بر این چیزی که خارج از اختیار است قید حکم می باشد نه قید موضوع مانند وضو.

یلاحظ علیه: فرق است که زمان را جزء بگیریم یا شرط. اگر زمان جزء باشد در اختیار من نیست ولی اگر شرط باشد در اختیار من است و من می توانم وقوف حج را روز نهم انجام دهم. شرط چیزی است که قید خارج و تقید داخل است و اگر قید در اختیار انسان نباشد ولی تقید در اختیار انسان است.

 

اشکال السابع: محقق خوئی اشکال کرده است و یک قضیه ی منفصله مطرح کرده است و می فرماید: حج که وجوب در آن فعلی و واجب در آن استقبالی می باشد، وجوب فعلی نسبت به عرفه مطلق است یا مشروط؟ اگر مطلق باشد که یقینا کلام باطلی است و الا می شد حج را در غیر عرفه به جا آورد. بنا بر این نسبت به عرفه مشروط است نتیجه اینکه قول به اینکه وجوب، مطلق است و واجب استقبالی کلامی باطل است و وجوب و واجب هر دو باید استقبالی باشد.

یلاحظ علیه: این کلام در شأن ایشان نیست ما می توانیم این را نقض کنیم و بگوییم: وجوب صلاة نسبت به وضو مطلق است یا مشروط؟ واضح است که مطلق است و الا اگر مشروط باشد معنایش این است که اگر کسی وضو نگیرد نماز بر او واجب نیست. هر جوابی که محقق خوئی در این مورد بگوید ما در مورد نماز می گوییم.

بنا بر این هر مطلقی معنایش این نیست که تحصیلش واجب نباشد. قیود بر دو قسم هستند، قید گاه حصولی است و گاه تحصیلی. استطاعت حصولی است و وضو تحصیلی.

آخرین نکته این است که بحث ما در اراده ی آمری است نه اراده ی مباشری. نوع اشکالات مربوط به اراده ی مباشری می باشد.

 

المقدمات المفوته: ثمرات الواجب المعلق

در بسیاری از موارد ذی المقدمه واجب نیست ولی مقدمه واجب است. علماء در این موارد به مشکل افتاده اند که چگونه می شود که مقدمه که وجوب خود را از ذی المقدمه می گیرد، به گونه ای باشد که ذی المقدمه واجب نباشد ولی مقدمه واجب باشد.

مثلا زن مستحاضه باید قبل از فجر غسل کند و حال آنکه وجوب ذی المقدمه که صوم است بعد از فجر است.

وجوب حج در ایام عرفه است و حال آنکه باید مقدمات رفتن به حج مانند ثبت نام و غیره را باید از قبل انجام داد.

نماز ظهر بعد از دلوک شمس واجب می شود و حال آنکه باید احکام نماز را قبل از آن یاد گرفت.

مرحوم صاحب فصول با تقسیم خود این اشکالات را رفع کرد و آن اینکه می گوید: وجوب حالی است و زن مستحاضه از همان شب روزه بر او واجب است. بنا بر این وجوب مقدمه با وجوب ذی المقدمه هم زمان است. بله واجب استقبالی می باشد.

سایر علماء هر کدام مسیری و جوابی را انتخاب کرده اند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo