< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

95/03/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: جبر فلسفی

بحث در ادله ی قائلین به جبر است. سه دلیل[1] [2] [3] ایشان را خواندیم و الآن به دلیل دیگر ایشان می رسیم. تا به حال آنچه خواندیم جبر اشعری بود و امروز به سراغ جبر فلسفی می رویم. البته معنای آن این نیست که فلاسفه جبری هستند. این دلیل صرفا فلسفی است و شاید فیلسوف قائل به این دلیل نباشد.

الدلیل الاول: الشیء ما لم یجب لم یوجد[4]

این قاعده یک قاعده ی صحیح فلسفی است ولی نتیجه گیری جبر از آن باطل می باشد.

معنای قاعده این است که اگر فرض کنیم که معلولی هست که علتی دارد و علت آن مرکب از پنج جزء است. اگر آن شیء بخواهد محقق شود باید همه ی پنج جزء با هم جمع شوند و الا اگر حتی یک جزء آن هم نباشد آن شیء محقق نخواهد شد و فقدان هر یک باب عدم را به معلول باز می کند و با ایجاد همه، باب عدم بسته می شود و وجود شیء قطعی می شود. (نه اینکه وجود شیء ترجیح یابد)

این قاعده در مقابل قول بعضی از متکلمین است که می گویند: در وجود معلول، رجحان شرط است نه ایجاب و همین که وجود شیء ارجح از عدم باشد کافی است.

ما در جواب می گوییم: اگر همه ی اجزاء علت وجود دارد در این صورت وجود شیء لازم می باشد نه ارجح. اگر هم همه ی اجزاء علت نباشد شیء هرگز وجود پیدا نمی کند.

اما کسانی که وارد نبوده اند آن را دلیل بر جبر گرفته اند.

پاسخ این است که فاعلی که آن اجزاء را ایجاد می کند آیا فاعل مختار است و با اختیار فعل را به حد وجوب رسانده است یا این غیر مختار است و از روی اضطرار فعل را به حد وجوب رسانده است.

 

الدلیل الثانی: الارادة امرٌ جبریٌ زیرا میزان[5] در اختیاری بودن این است که شیء مسبوق به اراده باشد. اما خود اراده دیگر امری اختیاری نیست زیرا اگر قرار باشد آن هم اختیاری باشد باید مسبوق به اراده ی دوم باشد و هکذا و تسلسل لازم می آید.

این اشکال در چند جای کفایه ذکر شده است. یکی در این مبحث که مبحث اوامر است و دیگر در مبحث تجری می باشد.

از این اشکال پنج جواب داده شده است:

الجواب الاول: ما ذکره المحقق الخراسانی فی مبحث التجری[6]

چون مقدمات اراده اختیاری می باشد اراده نیز اختیاری است. مقدمات اراده عبارتند از: تصور، تصدیق به فایده، دفع موانع و عزم و جزم.

یلاحظ علیه[7] : نقل کلام به همان مبادی می کنیم و می پرسیم آیا آنها بالاراده است یا بدون اراده واضح است که آنها نیز ارادی می باشند و اراده طبق مبنای شما غیر اختیاری است.

الجواب الثانی[8] : محقق خراسانی این جواب را در مبحث طلب و اراده بیان کرده است و آن اینکه اراده نیز به سعادت و شقاوت ذاتی بر می گردد. بنا بر این کسی که نماز را اراده می کند این به سعادت ذاتی او بر می گردد و کسی که غیبت را اراده می کند این به شقاوت ذاتی او بر می گردد. زیرا رسول خدا (ص) فرمود: السعيد سعيد فى‌ بطن‌ أمه‌ و الشقى شقى فى بطن أمه.

یلاحظ علیه: این جواب در شأن محقق خراسانی نیست زیرا ایشان نه تنها اشکال را رفع نکرده است بلکه اشکال را محکم تر نموده است.

الجواب الثالث: مرحوم آیت الله حائری[9] در درر و در درس خارج می فرماید: اراده ممکن است مسبوق به اراده باشد. مثلا کسی که می خواهد در سفر نماز تمام بخواند باید قصد اقامت ده روز کند. بنا بر این من اراده می کنم که اراده کنم ده روز در سفر بمانم.

یلاحظ علیه: این فرمایش خوب است ولی اشکال برطرف نشده است زیرا هرچند اراده ی اول مسبوق به اراده است ولی اراده ی دوم مسبوق به اراده ی سوم نیست و خودش غیر ارادی شده است.

الجواب الرابع: از محقق نائینی[10] است که در کتاب المحاضرات ایشان منعکس شده است و آن اینکه ایشان قائل به حملة النفس می باشد.

الجواب الخامس: امام قدس سره می فرماید: افعالی که از انسان سر می زند بر دو قسم[11] است: فعل جرمانی (جسمانی) مانند نوشتن و سخن گفتن. این افعال مسلما مسبوق به اراده می باشد. اختیاری بودن این افعال روشن است زیرا مسبوق به اراده می باشند.

با این حال افعالی است که از انسان سر می زند ولی مسبوق به اراده نیست. این مانند تصور کردن و تصدیق به فایده کردن و اراده کردن است این افعال در عین حال اختیاری هستند. و این قاعده که می گوید: الامر الاختیاری ما کان مسبوقا بالارادة صحیح نیست زیرا گاه مسبوق به اراده است و گاه از فاعل مختار سر زند. بنا بر این چون انسان فاعل مختار است این سبب می شود که افعال نفسانی و تصور و تصدیق او همه اختیاری باشد.

حال باید دلیل بیاوریم که انسان فاعل مختار بالذات می باشد. دلیل این است که اگر کسی در مقام عمل کمالی را دارا باشد در مقام ذات آن را به نحو اتم و احسن دارا می باشد. از این رو اینکه فرد در مقام فعل اختیار دارد (زیرا می تواند کاری را انجام دهد و یا ندهد) باید در مقام ذات به طریق اولی مختار باشد زیرا اگر او در مقام ذات مختار نباشد نمی تواند در مقام ذات مختار باشد.

مثلا خداوند فاعل مختار است و اختیاری بودن او این گونه نیست که فعل او مسبوق به اراده است بلکه از این جهت است که افعال او از ذاتی که مختار است سر می زند. بنا بر این افعال خداوند مسبوق به اراده ی حادث نیست بلکه به اراده ای که در ذات اوست بر می گردد.

 

یک جبر دیگر نیز هست که همان جبر حدیثی است که ان شاء الله در جلسه ی بعد آن را بیان می کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo