< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/01/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا ابتلاء شرط تکلیف است؟

گفتیم طبق مبنای امام قدس سره ابتلاء شرط نیست بنا بر این آن سه[1] مسأله ای که در جلسه ی گذشته عنوان کردیم جای بحث ندارد. همچنین اگر کسی مبنای شیخ انصاری را بپذیرد که تمام تکالیف مقید به ابتلاء است باز بحثی وجود ندارد. اما اگر کسی نداند که حق با قول امام قدس سره است یا با شیخ انصاری باید دید تکلیف او چیست. در اینجا مسأله ی اول مطرح شد که اگر ندانیم ابتلاء شرط است یا نه چه باید کرد. شیخ انصاری[2] قائل شدند که باید به اطلاق «اجتنب عن النجس» تمسک کرد. محقق خراسانی[3] با آن مخالفت کرد و قائل بود که «اجتنب» مقید به حسن خطاب است و ما نمی دانیم حسن خطاب در اینجا وجود دارد یا نه.

در مسأله ی دوم[4] گفتیم اگر مسلم فرض کردیم ابتلاء شرط است ولی نمی دانیم که مورد، مصداق ابتلاء هست یا نه. مثلا نمی دانم که انائی که نزد من است نجس است یا اناء دیگر که اگر در قم باشد محل ابتلاء من است ولی اگر در تهران باشد محل ابتلاء من نیست بنا بر این شبهه ی مصداقیه وجود دارد.

در مسأله ی سوم[5] گفتیم که فرض می کنیم ابتلاء شرط باشد ولی شبهه ی ما از باب شبهه ی مفهومیه است. مثلا مولی می فرماید: «اکرم العلماء» و شش ماه بعد می گوید: «لا تکرم العالم الفاسق» و ما نمی دانیم که فاسق فقط کسی است که کبیره را مرتکب شود یا اگر بر گناه صغیره هم اصرار داشته باشد فاسق می شود.

در ما نحن فیه نیز مفهوم ابتلاء برای ما روشن نیست مثلا شک داریم که یا این اناء نجس است و یا آن گوشه ی زمین که ممکن است روزی بر آن سجده کنم که نمی دانم آیا بر آنجا سجده می کنم که ابتلاء صدق کند یا نه.

شیخ انصاری در اینجا نیز قائل به احتیاط است و می فرماید: حتما باید از اناء اجتناب کرد زیرا «اجتنب عن النجس» مطلق است. از آن موردی خارج شده است که بدانیم خطاب قبیح است (مثلا اگر دو اناء باشد یکی در منزل من و دیگری در منزل صدر اعظم و یکی نجس باشد در اینجا خطاب «اجتنب عن النجس» قبیح است زیرا من با انائی که در منزل صدر اعظم است کاری ندارم.) اما اگر شک کنیم که آیا خطاب، قبیح است یا نه این تحت «اجتنب عن النجس» داخل است. بنا بر این اگر در جایی شک کنیم که خطاب قبیح است یا نه، آن تحت «اجتنب» قرار می گیرد. بنا بر این هم باید از اناء اجتناب کنم و هم اگر روزی خواستم بر آن گوشه از زمین سجده کنم نباید این کار را انجام دهم.

یلاحظ علیه:[6]

اولا: ما نتوانستیم شبهه ی مفهومیه را در ابتلاء تصور کنیم. ابتلاء معنایش واضح است و شبهه ی مفهومیه در آن راه ندارد و تمامی شبهاتی که در آن راه دارد از باب شبهات مصداقیه است. حتی مثال اینکه نمی دانم یا این اناء نجس است یا آن گوشه ی زمین این هم از باب شبهه ی مصداقیه است.

ثانیا: [7] شیخ انصاری می فرماید: «اجتنب عن النجس» در جایی تخصیص می خورد که بدانیم خطاب تنجیزی قبیح است ولی در مورد شک در قبح خطاب، در تحت «اجتنب» داخل است.

ما می گوییم که شق سومی هم وجود دارد: از تحت عام موردی خارج می شود که فی الواقع خطاب تنجیزی قبیح باشد. از این رو آن را نه مقید به علم می کنیم و نه مقید به شک. بنا بر این مورد، از باب شبهه ی مصداقیه می شود چون نمی دانیم این مورد واقعا از تحت عام خارج شده است یا نه. در شبهه ی مصداقیه نمی توانیم به عام تمسک کنیم زیرا احتمال دارد این مورد از تحت عام خارج شده باشد و احتمال دارد خارج نشده باشد.

ثالثا: ایشان ابتلاء را قید و حد تکلیف می داند. یعنی شارع که می فرماید: «اجتنب عن النجس» یعنی از نجس مبتلا به باید اجتناب کنی. حال من نمی دانم که در این مثال نجس، مبتلا به است یا نیست. بنا بر این از باب شک در موضوع می شود و در آن برائت جاری می شود.

ثم آیت الله نائینی شاگرد سید محمد فشارکی بود. آیت الله حائری مؤسس حوزه نیز شاگرد سید محمد بودند. هر دو برای احتیاط بیانی دارند که بر اساس آن باید از اناء (در شک در اینکه یا این اناء نجس است یا آن گوشه ی زمین) اجتناب کرد. احتمال می دهیم هر دو این مطلب را از استاد خود که مرحوم فشارکی است گرفته اند.

مرحوم آیت الله نائینی در اینجا مؤید شیخ است و می فرماید: قدرت عادی و عقلی در حسن خطاب مؤثر است ولی در ملاک مؤثر نیستند. بنا بر این نجس، نجس است چه قدرتی عقلی و عادی داشته باشم یا نه. در هر حال نجاست که امر واقعی است دارای ملاک می باشد. بنا بر این اگر عقلا و عادتا قادر نباشم هر چند خطاب قبیح است ولی ملاک به حال خود باقی است. از این رو حال که نمی دانم یا این اناء نجس است یا آن گوشه ی خانه نمی توانیم برائت جاری کنیم زیرا علم داریم که ملاک وجود دارد.

حاج شیخ نیز همین مطلب را تکرار می کند ولی به جای ملاک از کلمه ی مبغوضیت استفاده می کند.

یلاحظ علیه: طبق این فرمایش حتی در جایی که ابتلاء قطعا خارج است مانند جایی که شک می کنیم یا این اناء نجس است یا انائی که در خانه ی صدر اعظم است در آنجا هم باید اجتناب کرد زیرا هرچند قدرت عقلی و یا عادی وجود ندارد ولی ملاک وجود دارد و به قول حاج شیخ مبغوضیت وجود دارد و باید از آن اجتناب کرد.

اضافه می کنیم که مبنی در دو مسأله ی اخیر غیر از مبنی در مسأله ی اول است در اولی اصلا نمی دانیم ابتلاء شرط است یا نه ولی در دو مسأله ی دیگر یقین داریم که ابتلاء هست و فقط شبهه ی مفهومیه یا مصداقیه داریم. بنا بر این تمامی تکالیف ما مقید به ابتلاء است و «اجتنب عن النجس» یعنی «اجتنب عن النجس المبتلی به» از این رو اگر ندانیم مورد، مبتلا به هست یا نه نمی توان در آن تمسک به عام کرد. مثلا مولی فرمود: اکرم العلماء العادل و من نمی دانم فرد که عالم است آیا عادل هم هست یا نه که در آن نمی توانم به عام تمسک کنم.

نتیجه اینکه ما مبنای امام قدس سره را انتخاب می کنیم که ابتلاء شرط نیست.

 

التنیه الثالث: [8] تقسیم الشبهة الی محصورة و غیر محصورة.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده این بحث را مطرح می کنیم.

 

بحث اخلاقی:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص: عَلَيْكُمْ بِمَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَنِي بِهَا[9]

اخلاق یک فروع دارد که همان تعارفات بشری است و یک اصول که همان ریشه ها و قواعد است. رسول خدا (ص) در این روایت به همان اصول ارجاع می دهد.

این نشان می دهد که شریعت، علاوه بر عقائد و تکالیف شرعیه، به تکالیف اخلاقیه هم دستور می دهد. بنا بر این اصول اخلاقی جزء شریعت ماست. عدالت، کرم، صبر و امثال آنها از اصول اخلاق است که از آنها فروعات منشعب می شود.

کسانی که عمامه بر سر می گذارند یک سری کارهای حلال که بر غیر اهل علم حلال است بر آنها حرام می شود. مانند کارهایی که از نظر مردم غیر عرفی و زننده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo