< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/02/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شبهه ی غیر محصوره

در اینکه در شبهه ی غیر محصوره ملتزم به اجتناب نیستیم جای بحث ندارد ولی باید دلیل مسأله را بررسی کرد.

در جلسه ی گذشته چهار دلیل[1] [2] [3] را بیان کردیم و آنها را بررسی نمودیم.

بهترین دلیل در این مورد روایات است که بر چهار[4] طائفه تقسیم می شود که با بررسی آنها روشن می شود که شبهه ی غیر محصوره واجب الاجتناب نیست.

الطائفة الاولی: روایات مربوط به پنیر[5]

در سابق این روایات را خواندیم دو روایت از امام باقر علیه السلام است و دو روایت دیگر از امام صادق علیه السلام و روایت پنجمی هم وجود دارد که تکرار یکی از روایت های قبل است.

مُحَمَّدُ بْنُ یعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ (أَبِی أَیوبَ) عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ‌ بْنِ سُلَیمَانَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ لَقَدْ سَأَلْتَنِی عَنْ طَعَامٍ یعْجِبُنِی ثُمَّ أَعْطَى الْغُلَامَ دِرْهَماً فَقَالَ یا غُلَامُ ابْتَعْ لَنَا جُبُنّاً ثُمَّ دَعَا بِالْغَدَاءِ فَتَغَدَّینَا مَعَهُ فَأُتِی بِالْجُبُنِّ فَأَكَلَ وَ أَكَلْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الْغَدَاءِ قُلْتُ مَا تَقُولُ فِی الْجُبُنِّ قَالَ أَ وَ لَمْ تَرَنِی آكُلُهُ قُلْتُ بَلَى وَ لَكِنِّی أُحِبُّ أَنْ أَسْمَعَهُ مِنْكَ فَقَالَ سَأُخْبِرُكَ عَنِ الْجُبُنِّ وَ غَیرِهِ كُلُّ مَا كَانَ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَینِهِ فَتَدَعَه‌[6]
در ذیل این حدیث تعلیل ذکر شده است. البته در این روایت نیامده است که چرا راوی از پنیر سؤال می کند.

 

مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی الْجَارُودِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الْجُبُنِّ فَقُلْتُ لَهُ أَخْبِرْنِی مَنْ رَأَى أَنَّهُ یجْعَلُ فِیهِ الْمَیتَةُ فَقَالَ أَ مِنْ أَجْلِ مَكَانٍ وَاحِدٍ یجْعَلُ فِیهِ الْمَیتَةُ حُرِّمَ فِی جَمِیعِ الْأَرَضِینَ إِذَا عَلِمْتَ أَنَّهُ مَیتَةٌ فَلَا تَأْكُلْهُ وَ إِنْ لَمْ تَعْلَمْ فَاشْتَرِ وَ بِعْ وَ كُلْ وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَعْتَرِضُ السُّوقَ فَأَشْتَرِی بِهَا اللَّحْمَ وَ السَّمْنَ وَ الْجُبُنَّ وَ اللَّهِ مَا أَظُنُّ كُلَّهُمْ یسَمُّونَ هَذِهِ الْبَرْبَرَ وَ هَذِهِ السُّودَانَ[7]
به سبب استفاده از شیردان بز است (بزی که علف نخورد) که شیردان آن را در پارچه ای می گذارند و فشار می دهند و به شیر می زنند و شیر تبدیل به پنیر می شود. به این ماده از بز انفحه می گویند که گاه در شهر از انفحه ی بز مرده و میته استفاده می کردند.

ظاهرا این روایت اشاره به سیره ی عقلاء هم دارد زیرا عقلاء به سبب اینکه در یک جا کار اشتباه و غلطی انجام می دهند آن را دلیل بر این نمی دانند که از کل عالم اجتناب کنند.

به هر حال دو حدیث فوق از امام باقر علیه السلام است.

 

اما دو روایتی که از امام صادق علیه السلام است:

أَحْمَدُ بْنُ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِی فِی الْمَحَاسِنِ (عَنْ أَبِیهِ) عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ عُبَیدِ اللَّهِ الْحَلَبِی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ سَأَلَ رَجُلٌ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجُبُنِّ فَقَالَ إِنَّ أَكْلَهُ لَیعْجِبُنِی ثُمَّ دَعَا بِهِ فَأَكَلَهُ[8]

 

عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْكُوفِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ النَّهْدِی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِیدِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَیمَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی الْجُبُنِّ قَالَ كُلُّ شَی‌ءٍ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى یجِیئَكَ شَاهِدَانِ یشْهَدَانِ أَنَّ فِیهِ مَیتَةً[9]

 

عمده دلیل در این روایات همان ذیل روایت اول است: كُلُّ مَا كَانَ فِیهِ حَلَالٌ وَ حَرَامٌ فَهُوَ لَكَ حَلَالٌ حَتَّى تَعْرِفَ الْحَرَامَ بِعَینِهِ فَتَدَعَه‌[10]

در اینجا چهار[11] احتمال وجود دارد:

    1. این مربوط به شبهه ی محصوره است.

    2. مربوط به شبهه ی محصوره و غیر محصوره است. محصوره خارج شده است و غیر محصوره باقی مانده است. زیرا در محصوره واجب است اجتناب کنیم.

    3. این مربوط به شبهه ی بدویه است.

    4. علت اینکه پنیر حلال است این است که ید مسلم در آن وجود دارد و موجب حلیت شده است.

بنا بر این معنای روایت این است که هر چیزی که در آن قطعا حلال و حرام وجود دارد آن برای ما حلال است تا حرام بعینه مشخص شود. این دلیل بر آن است که مورد، شبهه ی غیر محصوره است.

همچنین است جمله ی أَ مِنْ أَجْلِ مَكَانٍ وَاحِدٍ یجْعَلُ فِیهِ الْمَیتَةُ حُرِّمَ فِی جَمِیعِ الْأَرَضِینَ که قطعا غیر محصوره را شامل می شود.

البته روایت چهارم را می توانیم حمل بر شبهه ی بدویه کنیم.

بقیت هنا کلیمة: در کتاب طهارت آمده است که همه جای بز میته حرام است بجز انفحه ی آن که هم پاک است و هم حلال و بر آن فتوا هم داده شده است. از این رو این سؤال مطرح می شود که چرا امام علیه السلام به راوی نفرمود که انفحه ی بز پاک است و چرا از راه شبهه ی غیر محصوره وارد شده است؟

پاسخ این است که اهل سنت قائل هستند که انفحه ی میته حرام و نجس می باشد از این رو امام علیه السلام به خاطر شرایط موجود نمی توانست حکم واقعی را که پاک بودن انفحه است بیان کند. بنا بر این حضرت در کبری تقیه نکرده است بلکه در تطبیق کبری بر صغری تقیه کرده است.

نمونه ی دیگری را هم در روایت مشاهده می کنیم که فردی خدمت امام علیه السلام می رسد که من را مکره کردند تا بر طلاق زن و عتق غلامان و صدقه دادن اموال قسم بخورم و من خوردم چه باید کنم؟

در فقه شیعه قسم بر این موارد باطل است زیرا طلاق احتیاج به صیغه ی خاصه دارد و حتی اگر اکراه هم در کار نباشد قسم بر صیغه ی طلاق باطل است. همچنین عتق هم احتیاج به صیغه دارد.

در عین حال امام علیه السلام نمی فرماید که قسم در این موارد باطل است بلکه به عبارت ما استکرهوا علیه که در حدیث رفع است تمسک می کند:

عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ جَمِيعاً عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع فِي الرَّجُلِ يُسْتَكْرَهُ عَلَى الْيَمِينِ فَيَحْلِفُ بِالطَّلَاقِ وَ الْعَتَاقِ وَ صَدَقَةِ مَا يَمْلِكُ أَ يَلْزَمُهُ ذَلِكَ فَقَالَ لَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص وُضِعَ عَنْ أُمَّتِي مَا أُكْرِهُوا عَلَيْه‌[12]

 

الطائفة الثانیة: [13] مأموران ظالم دولتی در دوران عباسیان و امویان از مردم زکات می گرفتند و شتر و گندم و غیره را از آنها می گرفتند و در اخذ آنها گاه بیشتر می گرفتند. قطعا در میان شترها و گندم ها و غیره مال حرام وجود داشته است ولی امام علیه السلام اجازه می دهد که شیعیان مادامی که مال حرام را در میان آنها تشخیص ندادند می توانند از آنها بخرند و معامله کنند.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به این روایت خواهیم پرداخت.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo