< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/02/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: شبهه ی وجوبیه

گفتیم شک در مکلف به بر دو قسم است: گاه از باب شبهه ی تحریمیه است که از چهار مسأله فقط شبهه ی موضوعیه اش در فقه مثال دارد ولی مسأله ی فقدان نص، اجمال نص و تعارض نصین در فقه مثالی ندارد ولی در شبهه ی وجوبیه هر چهار مسأله را باید بحث کرد.

تقسیمی در شبهه ی وجوبیه وجود دارد و آن اینکه یا از باب دوران الامر بین المتباینین است و یا از باب اقل و اکثر. ما اولی را بحث نمی کنیم زیرا واضح است که در آن باید احتیاط کرد.

البته بحث در متباینین در جایی است که دلیل لفظی در کار نباشد که یک دلیل بگوید نماز جمعه واجب است و دلیل دیگر بگوید نماز ظهر واجب است. در اینجا شک نیست که باید دلیلی که ترجیح دارد را اخذ کنیم و اگر هر دو دلیل با هم مساوی باشند مخیّر هستیم (این حکم مستقاد از مقبوله ی عمرو بن حنظله است). بحث در متباینین در جایی است دلیل ما غیر لفظی است مثلا اجماع داریم فلان چیز واجب است و اجماع دیگری هم داریم که عمل دیگر واجب می باشد.

در شبهه ی وجوبیه تقسیم دیگری هم است و آن اینکه واجب یا از باب اقل و اکثر ارتباطی است و یا از باب اقل و اکثر استقلالی.

اقل و اکثر استقلالی مانند اینکه نمی دانم به زید نه تومان بدهکارم یا ده تومان. در اقل و اکثر استقلالی، اجزاء، هم استقلال در وجوب دارند و هم استقلال در ملاک و هم استقلال در اطاعت و معصیت. اگر من نه تومان بدهم به مقدار نه تومان ذمه ی من بری شده است و اگر ده تومان بدهکار بوده باشم یک تومانش باقی مانده است. به اندازه ی نه تومان اطاعت کرده ام و هکذا.

اما در اقل و اکثر ارتباطی، یک خطاب بیشتر نیست و آن اینکه یا اقل خطاب دارد و یا اکثر و یک ملاک دارد که یا قائم با اقل است و یا اکثر و هکذا یک اطاعت دارد و یک عصیان که یا قائم با اقل است و یا اکثر. مثلا نمی دانم نماز نه جزئی واجب است یا ده جزئی مثلا شک می کنم که قنون واجب است یا نه. اگر در واقع نه جزء واجب باشد، نُه جزء وجوب مستقل و اطاعت و ملاک مستقل ندارد.

مطلب دیگر این است که اکثر گاه جزء است و گاه شرط و گاه قید.

     جزء آن است که هم قید داخل در واجب است و هم تقید. مثلا در نماز، هم رکوع که جزء است داخل در نماز است و هم اتصاف نماز به رکوع که از آن به تقید تعبیر می کنیم.

     شرط آن است که ذات الشرط جزء واجب نیست ولی تقید جزء واجب است. مثلا در وضو، غسلتان و مسحتان داخل در نماز نیست ولی تقید که همان طهارت است در نماز داخل است.

     قید آن است که منشأ انتزاعش در خارج نیست (بر خلاف شرط که منشأ انتزاع آن که غسلتان و مسحتان است در خارج است) ولی لازم است واجب به آن متصف باشد. مثلا ایمان در عتق رقبه قید است. ایمان چیزی نیست که در خارج بتوان آن را حس کرد.

اذا علمت هذا فاعلم: محقق خراسانی در اقل و اکثر، جزء را بحث کرده است ولی قید و شرط را در تنبیهات بحث می کند ولی شیخ انصاری همه را یک جا بحث می کند. به نظر ما باید همه را یک جا بحث کرد.

ما اقل و اکثر استقلالی را بحث نمی کنیم زیرا همه قائل هستند که در اکثر باید برائت جاری شود.

در اقل و اکثر ارتباطی می گوییم: همه قائل هستند که برائت شرعی جاری می شود. تمام بحث در جریان برائت عقلی است که همان عقاب بلا بیان است.

شیخ انصاری قائل است که هم برائت شرعی جاری است و هم برائت عقلی.

محقق خراسانی قائل است که برائت شرعی جاری است ولی برائت عقلی جاری نیست.

بعضی نیز قائل هستند که هیچ کدام از این دو برائت جاری نیست و این قول در اقلیت است و مشهور همان دو قول اول و دوم می باشد.

القول الاول: قول شیخ انصاری. اقل یا واجب نفسی است یا واجب مقدمی (واجب غیری).

شیخ در واقع درصدد است که انحلال علم اجمالی به علم تفصیلی و شک بدوی را ثابت کند به این بیان که نماز ظهر منهای قنوت که نه جزء می شود یا واجب نفسی است و این در حالی است که اقل واجب باشد و یا واجب غیری است و آن جایی است که اکثر واجب باشد. بنا بر این بر اساس هر دو احتمال اقل قطعا واجب است ولی اکثر که همان قنوت است مشکوک می شود.

توضیح اینکه: در سابق گفتیم که علم اجمالی هنگامی منجز است که «یا» در آن وجود داشته باشد یعنی یا این واجب است یا آن. ولی اگر «یا» از بین برود علم اجمالی نیز از بین می رود. بنا بر این هرچند در سابق می گفتم که یا نه جزء واجب است یا ده جزء و علم اجمالی محقق بود ولی الآن مطمئن شدیم که اقل قطعا واجب است بنا بر این «یا اقل واجب است یا اکثر» از بین رفت. بنا بر این در اکثر برائت عقلی جاری می کنم و می گویم: عقاب بلا بیان قبیح است و اگر قنوت واجب بود و من انجام ندادم عقاب نمی شوم.

یلاحظ علیه:

اولا: اینکه مقدمه واجب است یا نه محل بحث است و اگر هم فرض کنیم مقدمه واجب است می گوییم: که مقدمه به چیزی گفته می شود که وجودا غیر از ذی المقدمه باشد یعنی مراد، مقدمه ی خارجیه است مانند نماز و وضو ولی در مثال فوق، مقدمه و ذی المقدمه یکی است زیرا مقدمه جزء اجزاء داخلیه است.

ثانیا: امام قدس سره اشکال کرده است که کسی که اجزاء داخلیه را می آورد به نیّت امر غیری نمی آورد بلکه به نیّت امر نفسی می آورد. مثلا برای ساختن مسجد، که احتیاج به آجر و سیمان و گچ دارد. هنگامی که مولی امر به ساختن مسجد می کند بناء در واقع امر مولی به ساختن مسجد را امتثال می کند و هرگز هنگامی که آجر را می چیند آن را به نیّت وجوب غیری نمی آورد. غایة ما فی الباب اجزاء داخلی را تدریجا به جا می آوریم زیرا امر به بناء مسجد چیزی نیست که بتوان آن را در آن واحد امتثال کرد.

البیان الثانی: آیت الله بروجردی می فرماید: اقل یا واجب است استقلالا و یا واجب است ضمنیا.

این در واقع همان بیان شیخ انصاری است ولی تعبیرات آن عوض شده است. در اینجا نیز درصدد انحلال علم اجمالی به علم تفصیلی و شک بدوی هستیم.

توضیح اینکه مولی که می فرماید: «اقم الصلاة» این وجوب بر اجزاء منبسط می شود. بنا بر این بسم الله، حمد، سوره، رکوع و همه ی اجزاء تا سلام، واجب می شود. وجوب همانند نخی است که این اجزاء را به هم می بندد. انبساط امر تا منهای قنوت قطعی است ولی انبساط آن روی قنوت مشکوک می باشد. بنا بر این مانند بیان سابق، «یا» در علم اجمالی از بین می رود و نمی توان گفت یا اقل واجب است یا اکثر زیرا اقل یقینا واجب است و وجوب روی اجزاء اقل یقینا منبسط شده است ولی اینکه در اکثر که قنوت است نیز منبسط شده است یا نه، مشکوک است در نتیجه علم اجمالی به علم تفصیلی که همان انبساط امر بر اقل است و به شک بدوی که انبساط امر بر اکثر است تبدیل می شود در نتیجه در اکثر برائت جاری می شود.

یلاحظ علیه:

اولا: همان اشکال اولی که بر شیخ انصاری وارد بر ایشان هم وارد است و آن اینکه اوامر ضمنی همه به نیّت اوامر نفسی آورده می شود.

ثانیا: اگر این فرمایش صحیح باشد لازم می آید که بین لحاظ آلی و استقلالی جمع شده باشد. زیرا معنای امر نفسی این است که نگاه ما به اجزاء به نیّت آلی است. اما اگر قائل به اوامر ضمنیه قائل شویم باید به اجزاء به نیّت استقلالی نگاه کنیم. نتیجه اینکه لازم می آید که شارع به اجزاء، هم نگاه آلی داشته باشد و هم استقلالی.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ بیان سوم می رویم که از امام قدس سره است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo