< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/06/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اقل و اکثر در زیادی جزء و شرط

بحث در تنبیه دوم است. (تنبیه اول در نقیصه بود و این تنبیه در زیادی است) در این تنبیه در پنج مقام باید بحث کنیم که دو مقام را در جلسه ی گذشته بحث کردیم.

اما المقام الثالث: [1] این مقام بر خلاف قسم دوم است که در مورد اضافه ی غیر مسانخ بود و گفتیم برای تحقق اضافه حتما قصد جزئیت شرط است، ولی در این مقام سخن از اضافه ی مسانخ است مانند سوره و سجده که بحث است اگر کسی در نماز مثلا سور عزائم را بخواند و سجده کند اضافه محقق می شود یا نه.

در اینجا سه قول است:

القول الاول: آیت الله خوئی قائل است که در مسانخ قصد جزئیت شرط است و اگر کسی آن را قصد نکند زیادی صدق نمی کند.

اما در اذکار قصد جزئیت شرط است زیرا نماز مرکب از اموری مختلفه است آن ریسمانی که این امور را به هم متصل کرده است همان قصد جزئیت است و الا این امور مختلفه ارتباطی با هم نخواهند داشت.

در افعال نیز قصد جزئیت شرط است و اگر در روایتی مشاهده می کنیم که می گوید اگر کسی در نماز سور عزائم را بخواند چون سجده می کند و این از باب زیاده در مکتوبه است و نمازش باطل می شود، این از باب تعبد می باشد و الا این روایت بر خلاف قاعده است.[2]

یلاحظ علیه: نماز هرچند از امور مختلفه تشکیل شده است ولی ریسمانی که آنها را به هم پیوند داده است قصد جزئیت نیست بلکه مسانخ بودن است زیرا همه از سنخ واحد و از اذکار محسوب می شوند. بنا بر این ملاکِ وحدت، مسانخ بودن آنها است نه قصد جزئیت.

اما اینکه در افعال قصد جزئیت لازم است و روایت مزبور از باب تعبد و بر خلاف قاعده است می گوییم: اینکه این روایت تعبدی و بدون ملاک است دلیل می خواهد.

القول الثانی: قصد جزئیت شرط نیست و همین مقدار که هم سنخ است زیادی صدق می کند. (مختار ما همین قول است.)

القول الثالث: محقق نائینی قائل به تفصیل است و می فرماید: اگر اضافه در افعال باشد قصد جزئیت شرط نیست ولی اگر در اذکار مانند سوره است قصد جزئیت شرط است.

دلیل ایشان این است که اگر در اذکار قصد جزئیت شرط نباشد مانند کسی که حمد را دو بار بخواند ولی به قصد جزئیت نباشد این از باب ذکر الله می باشد و اشکالی ندارد. اما افعال این گونه نیست و در آن چه قصد جزئیت باشد یا نه جزئیت صدق می کند به دلیل اینکه امام معصوم ع فرمود در نماز نباید عزائم را خواند زیرا اگر چنین کنند باید سجده کنند و این اضافه در نماز است (ِفَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي‌ الْمَكْتُوبَة[3] ). و حال آنکه کسی که سجده می کند به عنوان نماز سجده نمی کند بلکه به عنوان سوره ی عزائم سجده می کند.

یلاحظ علیه:

از آنجا که ما قول دوم را قبول داریم در نتیجه در افعال با ایشان هماهنگ هستیم و قصد جزئیت را شرط نمی دانیم منتها ما در اذکار هم قصد جزئیت را شرط نمی دانیم بنا بر این اگر کسی حمد را تکرار کند و قصد جزئیت نکند باز زیادی محقق می شود ولی اینکه محقق نائینی می فرماید: این بدون قصد جزئیت از باب ذکر الله می باشد که در هر حال خوب است، می گوییم: این به سبب دلیل خارجی است و اگر چنین دلیلی نداشتیم در تحقق اضافه شک نمی کردیم حتی اگر قصد جزئیت نمی کردیم.

نتیجه اینکه در اذکار و افعال چه قصد جزئیت باشد یا نه در هر حال زیادی محقق می شود زیرا زیادی امری عرفی است و اگر کسی دو بار حمد بخواند و یا آیه ای از آن را تکرار کند و یا دو بار رکوع کند زیادی محقق می شود حتی اگر قصد جزئیت نکند به همین دلیل حضرت در مورد سور عزائم در نماز فرمود[4] : (ِفَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي‌ الْمَكْتُوبَة)

اما المقام الرابع: مقتضی القواعد الاولیة[5]

زیادی در افعال و در اذکار به حسب قواعد اولیه چه حکمی دارد؟ قواعد اولیه عبارت از اصول عملیه و عقلیه است (بر خلاف کتاب و سنت که ادله ی اجتهادیه می باشند). بحث در این مقام به سبب این است که اگر در قواعد اجتهادیه که مقام خامس است به نتیجه نرسیدیم به این بحث مراجعه کنیم و مشکل خود را حل کنیم و الا اگر در مقام خامس به نتیجه برسیم بحث در این مقام بی فایده است.

فنقول: شک داریم که سوره و یا رکوع بشرط لا اخذ شده است یا لا بشرط اگر بشرط لا باشد زیادی جایز نیست و اگر لا بشرط باشد زیادی جایز است بنا بر این شک داریم که علاوه بر رکوع تکلیف دیگری به نام عدم الاضافه هم هست یا نه در نتیجه برائت جاری می شود. بنا بر این زیادی سهوی و عمدی مطلقا مبطل نمی باشد.

ان قلت: [6] اینجا از باب دوران الامر بین المتباینین است و در آن باید احتیاط کرد. یعنی نمی دانم ظهر واجب است یا جمعه که باید هر دو را خواند. همچنین اگر نمی دانیم این اناء نجس است یا اناء دیگر هر دو را باید ترک کنیم.

در ما نحن فیه نیز بشرط لا و لا بشرط با هم فرق دارد و متباینین هستند. (البته لا بشرط مقمسی با بشرط لا قسمی فرق دارد. بحث در بشرط لای قسمی است که قسیم لا بشرط است. در لا بشرط مقمسی، اطلاق، قید نیست ولی در قسمی قید است مثلا در مطلق المفعول، قید نیست ولی مفعول مطلق، قید است.)

قلت: در برائت و اشتغال نباید نگاه فلسفی داشت. نباید در علم اصول از مبادی فلسفی بهره گرفت. از لحاظ فلسفی لا بشرط قسمی غیر از بشرط لا است و هر دو قسیم هم هستند مانند ظهر و جمعه ولی میزان در جریان برائت یا اشتغال کثرة التکلیف و قلة التکلیف است. یعنی آیا وجوب، تنها رکوع است یا وجوب علاوه بر آن عدم زیادی را هم به همراه دارد. بنا بر این شک در کلفت زائده است که آن را با برائت عقلی و شرعی حذف می کنیم. البته گفتیم که قصد جزئیت در اضافه شرط نیست ولی در هر حال چه قصد جزئیت باشد یا نباشد چون از باب تکلیف زائده است برائت جاری می شود.

 

المقام الخامس: مقتضای ادله ی اجتهادیه[7]

در این مورد چند روایت است مانند: مَنْ زَادَ فِی صَلَاتِهِ فَعَلَیهِ الْإِعَادَةُ[8] و حدیث لا تعاد.[9] ان شاء الله این بحث را در جلسه ی آینده مطرح می کنیم.

بحث اخلاقی:

برای تبلیغ در ماه محرم باید توجه داشت که الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء است. باید توجه داشت که مسائل سیاسی را با مباحث منبر مخلوط نکنند. مردم را باید به تهذیب اخلاق، صبر و بردباری و ملاحظه ی احکام شرع، احکام خانواده و عقائد توصیه کرد. منبر باید در افراد ایجاد تحول کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo