< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله سبحانی

97/07/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمات مفوّته

بحث در وجوب فحص است و اکنون به سراغ مقدمات مفوته می رویم. مقدمات مفوته به مقدماتی گفته می شود که اگر انسان آنها را در زمان خودش انجام ندهد موقع عمل به نتیجه نمی رسد. مثلا اگر کسی حکم شکیات را قبل از نماز یاد نگیرد هنگام نماز اگر شک کند نمی تواند کاری انجام دهد. یا مثلا اگر کسی می خواهد به حج رود قبلا باید گذرنامه بگیرد و ثبت نام کند و الا اگر موسم حج آغاز شود نمی تواند به حج رود. همچنین اگر مولی به من امر کند که فردا به استقبال زید بروم من باید مقدمات کارها و هماهنگی های لازم را انجام دهم و الا نمی توانم فردا به استقبال او بروم.

علت اینکه از وجوب فحص به سراغ مقدمات مفوته رفته ایم این است که اگر انسان به موقع فحص نکند هنگام عمل به مشکل برخورد می کند.

یکی از مقدمات مفوته تعلّم است یعنی احکام را باید قبل از عمل یاد بگیرد.

در اینجا اشکالی وجود دارد که محقق خراسانی به آن اشاره کرده و چند پاسخ از آن داده است و آن اینکه وجوب تعلّمِ احکام، مقدمی است و وجوب مقدمه از وجوب ذی المقدمه سرچشمه می گیرد. جایی که هنوز نماز ظهر که ذی المقدمه است واجب نشده است است چگونه می توان گفت واجب است احکام آن را که مقدمه است یاد بگیریم؟ معنای آن این است که معلول قبل از علت است. علت همان وجوب نماز است که هنگام ظهر است ولی معلول در اول آفتاب است.

از این اشکال به وجوه مختلف پاسخ داده شده است:

الجواب الاول: (این جواب در کفایه نیست) وجوب مقدمه از ذی المقدمه سرچشمه نمی گیرد. وجوب مقدمه برای خود مبادی دارد همان گونه که وجوب ذی المقدمه برای خودش مبادی خود را دارد. بنا بر این مانعی ندارد که مقدمه واجب باشد ولی ذی المقدمه هنوز واجب نباشد.

به تعبیر دیگر اراده ی هر کدام مستقل است و یک اراده به مقدمه تعلق می گیرد و یک اراده ی دیگر به ذی المقدمه گیرد و هر اراده مبادی خود را دارد.

نقول: ما قائل به وجوب مقدمه نیستیم و معتقد هستیم که مقدمه هرچند عقلا واجب است ولی شرعا واجب نمی باشد و حال آنکه پاسخ فوق مبتنی بر این است که مقدمه شرعا واجب است.

الجواب الثانی: کسی که می داند اگر به موقع احکام را فرا نگیرد، هنگام نماز به مشکل بر می خورد عقلا باید قبل از نماز احکام آن را یاد بگیرد. بنا بر این هر چند هنوز ذی المقدمه که نماز است واجب نشده است ولی عقلا واجب است مقدمه را قبل از آن یاد بگیرد.

نقول: ما این پاسخ را قبول داریم.

الجواب الثالث: واجبات مشروط تبدیل به واجب معلّق می شوند.

در سابق گفتیم که واجب یا مطلق است یا مشروط یا واجب معلّق می باشد. واجب مشروط این است که تا شرط نباشد، وجوبی در کار نیست همان گونه که در مورد نماز می گوییم تا ظهر نباشد، نماز واجب نیست.

واجب معلّق نیز آن است که وجوب در آن حالیّ است ولی واجب استقبالیّ می باشد. مثلا حج از الآن که موسم حج نیامده است واجب است ولی واجب را باید در اشهر حج انجام داد. از این رو که وجوب حالی است باید مقدمات را انجام داد.

در مقدمات مفوّته نیز هرچند ظهر نشده و واجب نیامده است ولی وجوب از الآن وجود دارد و لذا باید مقدمات آن را فراهم کرد.

نقول: این قول بر خلاف ادله است و ادله ظهور در این دارد که نماز واجب مشروط است مثلا ﴿أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ‌ الشَّمْسِ[1] می گوید که اول دلوک شمس نماز واجب می شود نه اینکه وجوب آن قبل از واجب، آمده باشد.

بنا بر این صحیح نیست که تمامی واجبات مشروط را به واجب معلّق برگردانیم. بله در مورد حج صحیح است که ما قائل به واجب معلّق شویم.

الجواب الرابع: محقق اردبیلی و به تبع او صاحب مدارک این پاسخ را ذکر کرده اند. محقق اردبیلی برای خود در فقه نوآوری هایی دارد. دو شاگرد ممتاز او یکی صاحب معالم است و دیگری صاحب مدارک. این دو نفر که با هم پسر خاله و پسر دایی هستند به نجف و به درس اردبیلی رفتند و از استاد خواستند که برای آنها به شکل خصوصی درس دهد زیرا درسی که در جمع می داد آسان بود. به هر حال این سه نفر یک قول را انتخاب کرده اند مکتب آنها همان مکتب آیت الله خوئی است و آن اینکه خبر باید عادل و ثقه باشد تا به آن عمل کنیم.

این دو بزرگوار گفته اند که تعلم واجب نفسی است. یعنی همان گونه که نماز واجب است تعلم هم واجب می باشد و وجوب آن غیری نیست تا تابع ذی المقدمه باشد. غایة ما فی الباب واجب نفسیِّ تهیّأی است. یعنی واجبی نفسی است که خود را آماده برای ذی المقدمه می کند. بنا بر این از یک حیث واجب نفسی است و از حیث دیگر تهیّأی می باشد.

یلاحظ علیه: این در واقع تناقض است. اگر واجب، نفسی است یعنی مصلحت در خود آن است و اگر تهیّأی است یعنی مصلحت در خودش نیست بلکه در دیگری است.

ان قلت: چگونه می گویید که جمع بین نفسی و تهیّأی ممکن نیست و حال آنکه نماز ظهر هم واجب نفسی است و هم مقدمه برای نماز عصر می باشد زیرا تا نماز ظهر را نخوانیم نمی توان نماز عصر را خواند.

قلت: نماز ظهر هرگز مقدمه برای عصر نیست. آنی که مقدمه است «تقدم الظهر علی العصر» می باشد. وقتی نماز ظهر خوانده می شود عنوانی به نام «تقدم» ایجاد می شود که آن عنوان مقدمه می باشد.

اضافه بر آن قول اردبیلی بر خلاف حدیث است که تعلم را به عنوان جنبه ی مقدمی معرفی می کند و آن اینکه روز قیامت جاهل را به پای حساب می آورند و می گویند: آیا احکام را یاد گرفتی یا نه؟ اگر بگوید: نه می گویند: چرا یاد نگرفتی و اگر بگوید: آری می گویند: چرا عمل نکردی؟

 

حکم العمل قبل الفحص:

این مسأله در اول عروة الوثقی آمده است و آن اینکه جاهلی بدون تقلید و اجتهاد مدتی اعمالی را انجام داده است. حکم اعمال آنها چیست؟

قید «قبل الفحص» اگر به مجتهد بخورد برای بحث ما کارآرایی ندارد زیرا بحث ما اعم از مجتهد و مقلد است مثلا افرادی در خانواده هایی هستند مانند عشائر که خیلی مقید به مسائل نیستند و از ابتدای تکلیف همین گونه اعمالی را انجام میدهند.

حالت اول این است که قبل از اینکه وضع این فرد روشن شود که عملش مطابق واقع بوده است یا نه عملش محکوم به بطلان است. مراد از این بطلان، بطلان ظاهری است نه واقعی. به این معنا که او باید برود و بررسی کند که اعمالش مطابق مرجع زمانش بوده است یا نه. صاحب عروة در ابتدای عروة عبارتی می فرماید: «عمل العامی بلا تقلید و لا احتیاط باطل» مراد از باطل این است که او نمی تواند به این عمل اکتفاء کند زیرا عقل حکم می کند که اگر به آن اکتفاء کند مؤَمِّن از عذاب ندارد.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده حالت بعدی را بحث می کنیم که عمل بعد از فحص است که خود چهار صورت دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo