< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

93/04/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: زمر آیه ی 3
بحث در تفسیر سوره ی مبارکه ی زمر آیه ی سوم است. خداوند در این آیه می فرماید: ﴿أَلا لِلَّهِ الدِّينُ الْخالِصُ وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونا إِلَى اللَّهِ زُلْفى‌ إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ في‌ ما هُمْ فيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدي مَنْ هُوَ كاذِبٌ كَفَّارٌ[1]
مشرکان مکه به مسلمانان و دیگران می گفتند که ما بت ها را عبادت می کنیم تا آنها شفیع ما در نزد خداوند باشند و ما از آنها توقع نفع و سودی نداریم فقط چون تقرب به خدا از طریق عبادت خود خدا و یا کسانی که نزد او مقرب هستند انجام می شود و این بت ها هم نزد خداوند مقرب هستند ما آنها را عبادت می کنیم تا به خدا نزدیک شویم.
ولی همان گونه که خداوند در آخر آیه ی فوق و سایر آیات می فرماید، آنها دروغ می گفتند و اعتقاد داشتند که بت ها شفعاء آنها در روز قیامت هستند و حتی قائل بودند که سرنوشتشان دست بت هاست ولی آنها آن را کتمان می کردند. بعضی از این آیات را قبلا خواندیم:
﴿وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لِيَكُونُوا لَهُمْ عِزًّا[2] یعنی آنها بت ها را عبادت می کردند تا بت ها برای آنها عزت باشند.
یا اینکه معتقد بودند که در جنگ ها همین بت ها آنها را یاری می دهند از این رو لات و عزی را در جنگ احد به همراه خود آورده بودند: ﴿وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنْصَرُونَ[3]
همچنین داستان ابن هشام را نقل کردیم که یکی از اجداد قریش بت پرستی را وارد مکه کرد تا اگر دچار کمبود آب شدند از آن کمک بگیرند تا باران فرو فرستاده شود.
محمد بن عبد الوهاب در کتابش به نام کشف الشبهات با آیه ی فوق و آیه ی سوره ی یونس تصمیم دارد شیعیان و سایر مسلمانان که طرفدار او نیستند را محکوم کند.
خداوند در سوره ی یونس می فرماید: ﴿وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ[4]
عبارت محمد بن عبد الوهاب چنین است: قال الکفار (همه ی مسلمانان بجز طرفداران آنها کافر محسوب می شدند) یریدون من الصالحین و انا اشهد ان الله هو النافع الضار المدبر لا ارید الا منه و الصالحون لیس لهم من الامر شیء و لکن اقصدهم ارجو من الله شفعائتهم.
یعنی کفار می گویند که ما هم قبول داریم که نفع و ضرر به دست غیر خدا نیست ولی چون آنها صالح هستند ما به آنها توجه می کنیم که آنها نزد خداوند از ما شفاعت کنند.
بعد اضافه می کند که منطق اینها مانند منطق کفار زمان رسول خدا (ص) است که می گفتند اینها نفع و ضرر ندارند ولی ما فقط به دلیل اینکه آنها شفعاء ما هستند آنها را عبادت می کنیم بعد به آیه ی سوره ی زمر و آیه ی سوره ی یونس تمسک می کند.
نقول: او از دو جهت مغالطه کرده است:
اولا: مشرکان معتقد بودند که واقعا سرنوشتشان دست آنها است و واقعا اعتقاد داشتند که بت ها نفع و ضرر می رساندند. کما اینکه در سوره ی یس و مریم خواندیم که واقعا نصرت و عزت را به دست بت ها می دانستند. ولی ما ربوبیت که به معنای کارگردانی جهان است را منحصرا به دست خداوند می دانیم. بله خداوند می تواند زیرمجموعه داشته باشد مثلا ملائکه می توانند به امر خداوند تدبیر امور را به دست داشته باشند.
ثانیا: آنها بت ها را عبادت می کردند و می گفتند که آنها شفیع آنها هستند ولی ما خدا را عبادت می کنیم و بعد می گوییم که آنها شفیعان ما هستند. همه ی وهابی ها نیز رسول خدا (ص) را شفیع می دانند.
بله تکریم غیر از عبادت است کما اینکه خداوند در مورد پدر و مادر دستور به خضوع داده می فرماید: ﴿وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ[5]
البته ممکن است وهابی ها بگویند که توسل به آنها علامت عبادت است بنا بر این هم عبادت است و هم انتظار شفاعت.
نقول: همه ی مسلمانان در حال حیات مأمور بودند که نزد رسول خدا (ص) روند و متوسل به او شوند تا در حق آنها دعا کند: ﴿وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيما[6]
ممکن است گفته شود که این مربوط به زمان حیات رسول خدا (ص) ولی اگر رسول خدا (ص) در قید حیات نباشد عمل مزبور شرک است.
نقول: اگر ماهیّت توسل شرک است فرقی ندارد که کسی که باو متوسل می شویم زنده باشد یا نه.
بله ممکن است آنها بگویند که وقتی رسول خدا (ص) در قید حیات نیست توسل به او فایده ندارد. که البته آن را الآن بحث نمی کنیم فقط همین مقدار کافی است که این کار شرک نمی تواند باشد.
حتی مرد مؤمن هم می تواند در حق انسان دعا کند و واسطه شود که خداوند او را بیامرزد. حتی فرزندان یعقوب هم درک کرده بودند که توسل به اولیاء موجب بخشوده شدن گناهان است کما اینکه به پدرشان گفتند: ﴿قالُوا يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئينَ * قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ[7]
توسل به یعقوب به معنای توسل به خداوند است کما اینکه از آیه ی فوق از جواب یعقوب فهمیده می شود.
در صحیح بخاری آمده است: وقتی که محشر برپا می شود انبیاء به ولوله می افتند و نزد آدم می روند که در حق امت شفاعت کند. او می گوید نمی توانم چون خطایی از من سر زده است. بعد به سراغ نوح، ابراهیم و سایر انبیاء رفتند و آنها هم عذرهایی آوردند و همه گفتند فقط رسول خدا (ص) می تواند این کار را انجام دهد. آنها به رسول خدا (ص) متوسل شدند و ایشان شفاعت آنها را کرد.
اگر طلب دعا و توسل شرک باشد باید همه ی انبیاء مشرک شده باشند.
این نشان می دهد که مسأله ی توسل از باب تسبیب اسباب است و هر چیزی سبب دارد و توسل یکی از آن اسباب است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo