< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

94/04/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احزاب آیه ی 6.
خداوند در آیه ی ششم از سوره ی احزاب می فرماید:
﴿النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى‌ بِبَعْضٍ في‌ كِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلى‌ أَوْلِيائِكُمْ مَعْرُوفاً كانَ ذلِكَ فِي الْكِتابِ مَسْطُوراً
این آیه حاوی چهار حکم است:
1.اول اولویت رسول خدا (ص) بر انفس و بالطریق اولی بر اموال ما می باشد.
2.دوم اینکه زنان رسول خدا (ص) ام المؤمنین می باشد.
3.سوم اینکه اولوا الارحام بعضی از بعضی دیگر ارث می برند و با وجود بعضی، ارث به دیگران نمی رسد.
4.چهارم اینکه مگر اینکه کسی بخواهد در مورد یک نفر وصیت کند.
اما حکم اول: ﴿النَّبِيُّ أَوْلى‌ بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ
یعنی اگر قرار باشد که یا جان من محفوظ بماند یا جان پیغمبر اکرم (ص) ایشان مقدم هستند چه رسد به اموال ما.
این فقره از آیه معنای وسیعی دارد. یکی این است که اطاعت رسول خدا (ص) بر همگان واجب است: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَطيعُوا اللَّهَ وَ أَطيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ[1] رسول خدا (ص) همانند فرمانده ی کل است و حتی قضاوت او نیز بر همه حجّت است. قرآن مجید در مورد قضاوت رسول خدا (ص) می فرماید: ﴿فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ حَتَّى يُحَكِّمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجِدُوا في‌ أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَيْتَ وَ يُسَلِّمُوا تَسْليماً[2] یعنی سوگند به پروردگارت که مردم مؤمن نمی شوند مگر اینکه تو را در میان چیزی که اختلاف دارند حاکم قرار دهند بعد هر چه داوری کردی قلبا بپذیرند و تسلیم محض باشند.
و در آیه ی دیگر می خوانیم: ﴿وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ[3]
در آیه ی دیگر محدوده ی اطاعت از رسول خدا (ص) به شکل بسیار وسیع تری بیان شده است: ﴿قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في‌ سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ[4] یعنی بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما، و اموالى كه به دست آورده‌ايد، و تجارتى كه از كساد شدنش مى‌ترسيد، و خانه‌هايى كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راه او محبوبتر است، در انتظار اين باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند! و خداوند گروه فاسقان را هدايت نمى‌كند.
بر اساس این آیه هیچ یک از اقربا و اموال انسان نباید بر رسول خدا (ص) مقدم باشد و حتی نباید بر محبت انسان به رسول خدا (ص) بیشتر باشد.
مراد از این محبت، محبت قلبی تنها نیست بلکه باید عمل هم به دنبال آن باشد و الا محبت به تنهایی به کار نمی آید. این همان است که از آن به ولایت مطلقه تعبیر می کنند. به همین دلیل در آیه ی فوق آمده است: ﴿وَ جِهادٍ في‌ سَبيلِهِ
در یک کتاب به غلط نوشته شده بود چرا رسول خدا (ص) وصیت می کند که بستگان مرا دوست بدارید و در قرآن آمده است: ﴿قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى‌﴾[5] چنین وصیتی در شأن ایشان نیست.
جواب این است که مراد دوستی لفظی نیست بلکه مراد دوستی عملی است. اگر کسی علی علیه السلام و اهل بیت رسول خدا (ص) را دوست بدارد سعی می کند که همانند آنها شود مانند کسی که اگر هنری را دوست دارد به دنبال آن می رود. واضح است که محبت به عترت بیشتر به نفع ماست تا به نفع رسول خدا (ص) و آل ایشان. انسان اگر محبتش واقعی باشد سعی می کند که مانند محبوب و معشوق خود باشد. مانند جوانانی که گاه طرفدار یک فرد می شوند و موی سر و لباس خود را همانند او می کنند.
بنا بر این معنا ندارد که کسی ادعا کند که خدا را دوست دارد ولی او را معصیت کند.
عین همین ولایت مطلقه در مورد اهل بیت آمده است و همه معصوم و دارای چنین ولایتی هستند.
گاه افرادی که فهم درستی از دین ندارند می گویند که ولایت مطلقه به این معنا است که رسول خدا (ص) و اهل بیت او مانند افراد دیکتاتور باید بر همه چیز از مال و نفس انسان فرمانروایی کند. جواب این است که معصومین مانند افراد عادی نیستند بلکه از جانب خداوند به سوی ما آمده اند و هر آنچه می گویند دستورات الهی است. انسان دیکتاتور دنبال منافع خود و مصالح نفسانی خود است ولی پیغمبر اکرم (ص) و اهل بیت ایشان هر آنچه می خواهند همه در مسیر مصالح امت و خواست خداوند است و هیچ هوی و هوسی در آنها نیست.
ولایت فقیه نیز امری است مسلم و فقهاء آن را پذیرفته اند و در کتب فقهی ثابت شده است.
سپس خداوند در حکم دوم می فرماید: ﴿وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ﴾ یعنی همسران پیغمبر (ص) مادران امت هستند.
اشکال نشود که خداوند در آیه ی قبل فرموده است: ﴿وَ ما جَعَلَ أَزْواجَكُمُ اللاَّئي‌ تُظاهِرُونَ مِنْهُنَّ أُمَّهاتِكُمْ[6] یعنی زنان شما مادران شما نیستند اینجا چرا همسر رسول خدا (ص) را مادر امت معرفی می کند.
جواب آن واضح است. حکم در آن آیه از جنبه ی جسمانی بود یعنی با ظهار، زنان شما مانند مادر به شما حرام نمی شوند. اما دومی جنبه ی روحانی دارد. یعنی همان گونه که رسول خدا (ص) پدر روحانی است همسران او نیز مادر روحانی انسان است. کما اینکه رسول خدا (ص) می فرماید: أَنَا وَ عَلِيٌّ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّةِ[7]یعنی من و علی علیه السلام دو پدر روحانی شما هستیم.
فرق دوم این است که ظهار از باب تنفر است و فرد از باب تنفر همسر را به منزله ی مادر فرض می کند یعنی دیگر نباید با او نزدیک شود و جماع نباید صورت گیرد ولی در آیه ی محل بحث سخن از منزله ی تکریم است و یا لا اقل اینکه کسی حق ازدواج با آنها ندارد که آن هم خود دارای فلسفه است و آن اینکه زنان رسول خدا (ص) در میان امت مقام خاصی دارد و اگر کسی با آنها ازدواج کند در مسائل سیاسی یک نوع برگ برنده دارد و از آن سوء استفاده می کند. شاهد بر آن این است که عائشه خاله ی عبد الله بن زبیر است. عبد الله بن زبیر که خواهر زاده ی اوست عائشه را وادار کرد که همراه پدرش از مکه حرکت کند و به بصره برود. گروهی از مسلمانان ناآگاه به صرف همین همراهی عائشه با آنها به آنها پیوستند. جایی که صرف یک همراهی موجب این مسأله شده بود ازدواج به شکل بسیار وسیع تری موجب این نوع سوء استفاده می شد.
نکته: دختر ابو سفیان حبیبه، همسر رسول خدا (ص) بود و معاویه برادر حبیبه بود از این رو اگر حبیبه مادر امت است برادر او که معاویه است باید خال المؤمنین باشد از این رو گاه از معاویه به خال المؤمنین تعبیر می کنند.
می گوییم محمد بن ابی بکر هم برادر عائشه بود پس او هم باید خال المؤمنین باشد و حال آنکه اهل سنت ابدا چنین حرفی در مورد محمد بن ابی بکر نمی زنند زیرا او طرفدار علی بن ابی طالب علیه السلام بود و از طرف ایشان استاندار مصر بود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo