< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

94/04/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: احزاب آیات 7 و 8
وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِيِّينَ ميثاقَهُمْ وَ مِنْكَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‌ وَ عيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ ميثاقاً غَليظاً[1]
لِيَسْئَلَ الصَّادِقينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً أَليماً[2]
إِذْ ظرف است و متعلق آن فعل مقدر است که اذکر می باشد یعنی: اذکر وقتا ...
حاصل این آیات این است که خداوند از تمامی پیامبران و از پنج پیامبر علی الخصوص میثاق گرفته است آن هم پیمانی غلیظ و شدید.
اینکه خداوند در ابتدا از تمامی انبیاء نام می برد و بعد به نام پنج نفر از این ایشان تصریح می کند این است این انبیاء، اولوا العزم می باشند و دارای کتاب هستند و حساب آنها از دیگر پیامبران جداست.
در این آیه نیامده است که متن پیمان چه بوده است. ولی از آیات دیگر می توان آن را فهمید:
وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‌ كُلِ‌ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‌[3] یعنی ما در هر امّتى رسولى برانگيختيم كه: «خداى يكتا را بپرستيد؛ و از پرستش طاغوت اجتناب كنيد. این نشان می دهد که انبیاء در ابتدا برای مسأله ی توحید آمدند و سایر چیزهایی که آورده اند مانند احکام، زیرمجموعه ی آن می باشد.
یا اینکه در آیه ی دیگری می خوانیم: شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ ما وَصَّى‌ بِهِ نُوحاً وَ الَّذي أَوْحَيْنا إِلَيْكَ وَ ما وَصَّيْنا بِهِ إِبْراهيمَ وَ مُوسى‌ وَ عيسى‌ أَنْ أَقيمُوا الدِّينَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فيهِ[4] یعنی آيينى را براى شما مقرر نمود كه به نوح توصيه كرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستاديم و به ابراهيم و موسى‌ و عيسى سفارش كرديم اين بود كه: همان دين خالص را برپا داريد (که توحید است) و در آن تفرقه ايجاد نكنيد.
غالبا مذاهبی که ایجاد شده است همه با این اصل توحید مخالفت دارد. یک سوم قرآن یا بیشتر در مورد توحید و مبارزه با بت پرستی است و علت آن این است که بشر با آنکه چهارده قرن از رسالت رسول خدا (ص) گذشته است همچنان غیر خدا را می پرستد. مثلا در موزه ی مذاهب هند انواع مظاهر بت پرستی و پرستش غیر خدا وجود دارد. یا مثلا بسیاری از افراد در چین غیر خدا را می پرستند و یا کمونیست هستند با آنکه از نظر صنعت بسیار پیشرفته اند.
سپس خداوند در آیه ی بعدی از سوره ی احزاب می فرماید: لِيَسْئَلَ الصَّادِقينَ عَنْ صِدْقِهِمْ وَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً أَليماً[5]
فاعل در لِيَسْئَلَ کیست؟ اگر خداست چرا در آیه ی قبل به شکل متکلم مع الغیر فرمود أَخَذْنا ولی در اینجا نفرمود لنسئل؟
جواب این است که این از باب التفات است یعنی در عرب رسم است که از خطاب به غیبت و برعکس و از هر دو به تکلم مع الغیر و یا وحده می روند. در سوره ی حمد هم این اتفاق افتاده است زیرا در آیات اول از خدا به شکل غائب سخن گفته می شود مانند: الحمد لله رب العالمین[6] ولی در آیه ی به شکل خطاب در آمده می گوییم: إِيَّاكَ‌ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعينُ[7]
این موجب تنوع در کلام می شود و کلام زیبا می شود.
مراد از الصَّادِقينَ در این آیه مؤمنین هستند به قرینه ی اینکه خداوند در ادامه می فرماید: وَ أَعَدَّ لِلْكافِرينَ عَذاباً أَليماً بنا بر این خداوند از مؤمنین می پرسد که آیا به فرمان های انبیاء عمل کردید یا نه. کسانی هم که عمل نکرده باشند کافرند و برای آنها عذاب دردناک مهیا شده است.
فاعل در لِيَسْئَلَ نیز خداوند می باشد.
نکته ی دیگر این است که لام در لِيَسْئَلَ برای عاقبت است. گاه لام برای غایت است و گاه برای عاقبت. لام غایت همان لام علت است ولی لام عاقبت برای نهایت کار است
کما اینکه خداوند در داستان حضرت موسی می فرماید: فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَ حَزَنا لام در این آیه برای عاقبت است نه علت.
بنا بر این خداوند انبیاء را فرستاده تا نتیجه این شود که عده ای به کلام ایشان گوش فرا دهند
نکته ی دیگر این است که بین این دو آیه و آیات قبل چه ارتباطی برقرار است؟
ارتباط به این گونه است که خداوند در آیات قبل سخن از مقامی می دهد که به پیامبر (ص) داده است و فرموده است که نبی اولی بالمومنین است. این مقام ایجاد مسئولیت می کند و او نیز باید توحید را در میان مردم نشر دهد.
کلامی به مناسبت سالروز وفات ابو طالب: حضرت ابو طالب شاید حدود 42 سال از رسول خدا (ص) حمایت کرد. رسول خدا (ص) هشت ساله بود که عبد المطلب از دنیا رفت و ابوطالب حمایت رسول خدا (ص) را به عهده گرفت و در سال 50 از دنیا رفت.
باید به این نکته توجه داشت که اگر کسی از دنیا برود و بخواهیم در مورد او و عقائد او تحقیق کنیم و درجه ی تقوا و علم و دانش او را متوجه شویم سه راه وجود دارد:
اول اینکه از بستگان او بپرسیم.
دوم اینکه افعال او را مطالعه کنیم.
سوم اینکه آثار فرهنگی که از خود به جا گذاشته است را بررسی کنیم.
در مورد ابوطالب نیز می بینیم که بستگان او همه اذعان دارند که او مؤمن بوده است ولی مانند مؤمن آل فرعون تقیه می کرده است.
وقتی به افعال او نگاه می کنیم می بینیم که 42 سال رنج کرده است و سه سال در شعب نگران رسول خدا (ص) باشد. آیا صرف اینکه رسول خدا (ص) برادرزاده ی او بود اقتضاء می کرد که او از روی تعصب محض این همه رنج و زحمت را متحمل شود؟
آثار و اشعار او نیز حکایت از ایمان او دارد. اشعار او در سیره ی ابن هشام است که در میان آنها می خوانیم که به قریش خطاب کرده می فرماید:
أ لم تعلموا انا وجدنا محمدا رسولا کموسی خُطَّ فی الکتب
او صد و ده بیت بائیه و لامیه دارد.
علت قول به کفر او این است که در صحیح بخاری حدیثی در مورد کفر او وارد شده است. این در حالی است که صحیح بخاری مانند قرآن صحیح نیست و باید مورد بحث قرار گیرد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo