< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

95/04/14

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیات 112 تا آخر

خداوند متعال در آخر سوره ی المؤمنون دو نوع گفتگو با اهل دوزخ دارد. گفتگوی اول را در جلسه ی گذشته خواندیم که می فرمود: ﴿أَ لَمْ تَكُنْ آياتي‌ تُتْلى‌ عَلَيْكُمْ فَكُنْتُمْ بِها تُكَذِّبُونَ[1] ﴿قالُوا رَبَّنا غَلَبَتْ عَلَيْنا شِقْوَتُنا وَ كُنَّا قَوْماً ضالِّينَ[2]

در گفتگوی دوم می فرماید: ﴿قالَ كَمْ لَبِثْتُمْ فِي الْأَرْضِ عَدَدَ سِنينَ[3]

یعنی چند سال در زیر زمین بودید. این خطاب نسبت به کسانی است که تازه از قبر بیرون آمده اند نه کسانی که به حساب و کتاب آنها رسیدگی شده است و وارد دوزخ شده اند. این آیه در واقع عطف به آیه ی ﴿فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ‌ بَيْنَهُمْ يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ[4] می باشد.

ممکن است سؤال شود که خداوند چرا این سؤال را از آنها می کند. پاسخ این است که خداوند با این سؤال می خواهد از آنها اقرار بگیرد زیرا آنها در سابق معاد را انکار می کردند و می گفتند: ﴿قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ[5]

در جواب می گویند: ﴿قالُوا لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ فَسْئَلِ الْعادِّينَ[6] این قرینه است که مراد حیات بعد از مرگ است زیرا می گویند که یک روز را بعضی از روز را در زیر زمین مکث کردیم و مرده بودیم. بنا بر این وقتی به حیات بازگشتند در واقع اقرار می کنند که حق با خداوند بود که آنها را زنده کرده است.

به هر حال از ﴿ لَبِثْنا يَوْماً أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ﴾ و اینکه می گویند: ﴿فَسْئَلِ الْعادِّينَ﴾ بر می آید که آنها نسبت به عمرشان در زیر زمین مردد هستند.

سپس خداوند در جواب می فرماید: ﴿قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَليلاً لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ[7]

ممکن است سؤال شود که از زمان حضرت آدم تا ما قرن ها می گذرد و معلوم نیست که تا روز قیامت چند قرن دیگر بگذرد. از این رو چرا خداوند می فرماید: شما فقط اندکی در زیر زمین توقف کردید؟

این تعبیر، تعبیر جدی نیست و عبارت ﴿قالَ إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاَّ قَليلاً﴾ مشروط به ﴿لَوْ أَنَّكُمْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ یعنی اگر تعقّل کردید متوجه می شوید که لبث شما کم است و الا زیاد می باشد. تعقّل به این گونه است که اگر آنها مدت مکث خود را در دوزخ بدانند و بفهمند که در آن برای همیشه خواهند بود آن مقدار را کم می شمارند. مثلا اگر کسی به دو سال زندان محکوم شود آن را زیاد می داند ولی اگر به پانزده سال زندان محکوم شوند و بعد تخفیف بگیرند و دو سال شود آن دو سال را کم می شمارند.

در داستان عزیر نیز وقتی زنده شد خداوند از او سؤال کرد چقدر در خواب بودی و او گفت: ﴿لَبِثْتُ يَوْماً أَوْ بَعْضَ‌ يَوْمٍ[8] و خداوند در پاسخ گفت چنین نیست بلکه تو صد سال در اینجا خوابیدی ﴿قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ

سپس خداوند گفتگوی سوم را شروع می کند: ﴿أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ[9]

شما که منکر معاد هستید آیا تصور می کردید که ما شما را عبث و بیهوده خلق کردیم و شما به سوی ما بر نمی گردید؟ بنا بر این منکرین معاد خدا را متهم به کار لغو و عبث می کنند زیرا اگر معاد نباشد انسان مانند حیوان در دنیا زندگی می کند و می خورد و می خوابد و بعد از بین می رود.

بعد خداوند بالاتر می رود و می فرماید: ﴿فَتَعالَى اللَّهُ الْمَلِكُ الْحَقُّ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ[10]

خدا بالاتر و برتر است. همان خدایی که حق مطلق است و چنین خدایی کار عبث انجام نمی دهد.

خداوند در اینجا خود را به ﴿رَبُّ الْعَرْشِ الْكَريمِ متصف می کند و مثلا نمی گوید: «غفور رحیم» فواصل آیات همه دارای نکته است. اسمعی می گوید که در حج بودم و این آیه را خواندم: ﴿وَ السَّارِقُ‌ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ[11] و بعد از آن گفتم «و الله غفور رحیم» پیرزنی کنار من بود و گفت: اگر خدا غفور و رحیم است به قطع دست آنها دستور نمی داد. اسمعی می گوید: من قرآن را باز کردم دیدم که آیه عبارت است از: ﴿وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ

در اینجا نیز خداوند خود را ربّ عرش عظیم متصف می کند تا قدرت خود را بر زنده کردن اموات نشان دهد.

سپس می فرماید: ﴿وَ مَنْ يَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ لا بُرْهانَ لَهُ بِهِ فَإِنَّما حِسابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الْكافِرُونَ[12]

این از باب رد العجز الی الصدر است. همان گونه که گفتیم آیات سوره ی مؤمنون بیشتر در مورد توحید است. شروع آن با توحید بوده است و ختم آن نیز با توحید است.

«اله» در اینجا به معنای خداست نه معبود و مترجمین به غلط آن را به معنای معبود می دانند. اله در جایی به کار می رود که کلمه ی الله به کار برده می شود. البته الله علم است ولی اله اسم جمع می باشد.

کسانی که اله را به معنای معبود می گیرند در بسیاری از آیات دچار مشکل می شوند مثلا در آیه ی ﴿لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا[13] خدایان بسیاری بودند ولی فسادی در عالم رخ نداد.

در خاتمه نیز خداوند به ما دستوری می دهد و البته خطاب به پیغمبر اکرم (ص) است و می فرماید: ﴿وَ قُلْ رَبِّ اغْفِرْ وَ ارْحَمْ وَ أَنْتَ خَيْرُ الرَّاحِمينَ[14]

هرگز رحمت الهی را فراموش نکنید.

 

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo