< فهرست دروس

درس تفسیر آیت الله سبحانی

97/03/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره توبه آیه ی 28

خداوند در آیه ی 28 سوره ی توبه می فرماید: ﴿يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلا يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرامَ بَعْدَ عامِهِمْ هذا وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ[1]

یعنی ای افراد با ایمان، بدانید که جمعیت مشرکین ناپاک و آلوده هستند از این رو، بعد از امسال نباید به مسجد الحرام نزدیک شوند. اگر شما از فقر می ترسید بدانید که خداوند شما را از فضلش بی نیاز می کند.

شأن نزول آیه معنای آیه را برای ما روشن تر می سازد. هنگامی که امیر مؤمنان به امر رسول خدا (ص) چند آیه از آیات اول سوره ی توبه را در ایام حج تلاوت کرد به مشرکان فرمود: بعد از امسال دیگر هرگز مسلمانان با مشرکان کنار هم در حج جمع نخواهند شد یعنی حج فقط منحصر به مؤمنان خواهد بود. این آیه در واقع تأکید کلام حضرت می باشد.

به هر حال آیه نه تنها مسجد الحرام بلکه دستور می دهد که حتی نزدیک آن هم نباید شوند و شاید مراد محدوده ی حرم باشد.

فرق «نجَس» با «نجِس» در این است که «نجَس» مصدر است ولی «نجِس» صفت مشبهه می باشد. مانند «عدل» و «عادل». استعمال مصدر حاوی تأکید بیشتری است همان گونه که می گویند: «زید عدل» یعنی زید مجسمه ی عدالت است. بنا بر این ﴿إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ﴾ یعنی مشرکین عین ناپاکی هستند نه اینکه مشرکان «نجِس» و قذر و کثیف می باشند.

ناپاکی مشرکان ناپاکی مادی نیست زیرا ممکن است بدن و لباس آنها تمیز و خوشبو باشد. مراد روح و نفس آنهاست. کسی که مقابل سنگ و بت سجده می کند و خداوند عالم را نادیده می گیرد به قدری ناپاک و کثیف است که عین پلیدی می باشد.

اما آیا مشرکین نجس فقهی هم می باشند یا نه؟ در اینجا دو نظر وجود دارد:

یک نظر این است که آنها نجس هستند زیرا طهارت و نجاست را در نظر نمی گیرند و شراب می خورند و از سایر نجاسات مانند سگ و خوک اجتناب نمی کنند و الا جسم و بدن آنها پاک است. بنا بر این آنها طهارت ذاتی دارند. این حکم، فتوای جمع محدودی از علماء است.

نظر دوم که دارای اکثریت است این می باشد که علاوه بر نجاست عرضی، نجاست ذاتی هم دارند.

نقول: نجاست گاه ذاتی عینی است مانند بول و غائط ولی گاه نجاست چیزی ذاتی سیاسی است همانند الکل که شارع آن را نجس معرفی کرده تا مسلمانان اطراف آنها نروند و آلوده نشوند. نجاست کافر و مشرک هم به همین دلیل است. نجاست آنها به سبب نفرت ذاتی نیست بلکه سیاست ایجاب کرده است که آنها نجس معرفی شوند تا بین آنها و مسلمانان، در معاشرت فاصله بیفتد.

البته این بدان معنا نیست که با کفار و کشور آنها رابطه نداشته باشیم زیرا امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: إِمَّا أَخٌ‌ لَكَ‌ فِي‌ الدِّينِ‌ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْق‌[2]

بلکه معنای آنها این است که معاشرت با آنها نباید بی قید و شرط باشد و نباید با آنها هم غذا شد و الا فرهنگ آنها که چه بسا از لحاظ دنیوی جذابیت هم دارد ممکن است به فرهنگ اسلامی رسوخ پیدا کند.

اگر به تاریخچه ی اندلس (اسپانیای فعلی) نگاه کنیم مشاهده می کنیم که ابتدا یک کشور اسلامی به تمام معنا بود ولی مسیحیان برای اینکه این کشور را از دست مسلمانان بگیرند برنامه های مختلفی ریختند در نتیجه رفت و آمد مسلمانان با مسیحیان و دختران مسیحی آزاد شد و در نتیجه روح غیرت و مقاومت از جوانان سلب شد و به تدریج سبب شد که مسیحیان در یک جنگ نا برابر، کشور را از دست مسلمانان بگیرند و در نتیجه الآن مسلمانان در اقلیت به سر می برند.

به هر حال، بعد از آنکه امام علی علیه السلام آیات اول سوره ی برائت را برای مشرکان خواند جمعی از مسلمانان ترسیدند که مبادا با رفتن مشرکان از جزیرة العرب که اکثریت را تشکیل می دادند از لحاظ اقتصادی به مشکل برخورد کنند زیرا غالب تجارت و بهره ای که مسلمانان به دست می آورند از طریق تجارت با مشرکان بود. در نتیجه خداوند می فرماید: ﴿وَ إِنْ خِفْتُمْ عَيْلَةً فَسَوْفَ يُغْنيكُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شاءَ﴾ اگر از فقر می ترسید، بدانید که خداوند شما را از فضل خودش بی نیاز می سازد.

اتفاقا بعد از آن جریان، در مکه و مدینه نه قحطی رخ داد نه بی غذایی و بی آبی به وجود آمد زیرا اکثر مشرکان یا ایمان آوردند و یا کشته شدند. در آیه ی مشابهی می خوانیم: ﴿وَ قالُوا إِنْ‌ نَتَّبِعِ‌ الْهُدى‌ مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنا أَ وَ لَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَماً آمِناً يُجْبى‌ إِلَيْهِ ثَمَراتُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ رِزْقاً مِنْ لَدُنَّا وَ لكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لا يَعْلَمُونَ[3] و گفتند: «اگر با تو از [نورِ] هدايت پيروى كنيم، از سرزمين خود ربوده خواهيم شد.» آيا آنان را در حرمى امن جاى نداديم كه محصولات هر چيزى -كه رزقى از جانب ماست- به سوى آن سرازير مى‌شود؟ ولى بيشترشان نمى‌دانند.

به همین دلیل در مکه که همه جای آن سنگ است و نه گیاهی در آن است و نه چشمه ای از همه نوع ثمرات یافت می شود.

سپس خداوند در خاتمه می فرماید: ﴿إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ حَكيمٌ

واضح است که اینجا جای صفت غفور و رحیم خداوند نیست بلکه جای علیم حکیم است به این معنا که اگر خداوند فرموده است مشرکین نباید نزدیک مسجد الحرام شوند مناسب است با اینکه بدانیم خداوند از همه چیز آگاه است و این حکم از روی حکمت او سرچشمه گرفته است.

نکته: از استشراق (خاورشناسی) باید ترسید. حدود دویست سال است که خاور شناسی در اروپا پایه گذاری شده است. آنها درصدد هستند که خاور که همان شرق است را بشناسند یعنی با اسلام آشنا شوند. این کار در واقع شناخت اسلام و شناخت نقاط قوت و ضعف مسلمانان است. بعد تحت اینکه مسلمانان را با علوم روز آشنا کنند در کشور بخش های فرهنگی ایجاد می کنند و دبستان و دبیرستان و دانشگاه تأسیس می نمایند. به عنوان نمونه الآن در بیروت دانشگاهی توسط آمریکایی ها تأسیس شده است. این مراکز فرهنگی، کمینی برای غربی هاست. آنها در این مراکز عقائد خود را تزریق و عقائد اسلامی را تضعیف می کنند. در مرحله ی سوم به سراغ استثمار اقتصادی می روند تا در نتیجه بتوانند بر مسلمانان حکومت کنند. به همین دلیل در ایام ما که دستشان به مقدار زیادی از تسلط بر مسلمانان ایران زمین کوتاه است به تحریم اقتصادی روی آورده اند.

بدین سسبب است که آیه ی محل بحث آنها «نجَس» معرفی شدند تا مسلمانان با آنها اخت نشوند.

شاید سؤال شود که آیه دستور می دهد که مشرکان به مسجد الحرام نزدیک نشوند، حال آیا به سایر مساجد می توانند بروند؟

گاه گفته می شود که به سایر مساجد نیز نمی توانند وارد شوند. ولی این قول صحیح نیست زیرا اگر چیزی در اقوی ثابت شود دلیل بر این نمی شود که در اضعف هم ثابت باشد.

ولی با دلیل دیگری می توان ثابت کرد که آنها در مساجد عادی هم نباید داخل شوند و آن اینکه آنها جنب هستند و جنب نباید وارد مسجد شود. اجازه دادن بر اینکه جنب وارد مسجد شود از باب اعانت بر اثم می باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo