< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

89/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما در روایات خراسانی است. با نقل دو روایت از مختصر اثبات الرجعة فضل بن شاذان (متوفاي 260) به ا ین بحث خاتمه میدهیم. (هر چند سال گذشته راجع به کتاب و روایات مختصر اثبات الرجعة بحث کردیم)
حدثنا محمد بن أ بی عمیر، قال: حدثنا جمیل بن دراج، قال: حدثنا زرارة بن أعین، عن أ بی عبدالله عليه‌السلام، قال: ا ستعیذوا بالله من شرالسفیانی و الدجال و غیرهما من أصحاب الفتن... ثم یخرج الجرهمی من بلاد الشام و یخرج القحطانی من بلاد الیمن و لکل واحد مِن هولاء شوکة عظیمة فی ولایتهم و یغلب علی اهلها الظلم و الفتنة منهم فبینا هم کذلک یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود و السفیانی مِن الوادی الیابس مِن أودیة الشام و هو من ولد عتبه ا بن ا بی سفیان و هذا الملعون یُظهر الزهد قبل خروجه...
شاهد در « یخرج علیهم السمرقندی من خراسان مع الرایات السود » است که این روایت را جزء روایات خراسانی قرار میدهد.
بررسی روایت:
اولا:این کتاب وجاده (پیدا شده) است یعنی طریقی به كتاب و مولف نیست و با توجه به فرمایشات آقا بزرگ تهرانی این کتاب غامض است، حال اگر ثابت شود کتاب در دسترس مردم بوده (تا از وجاده بودن خارج شود) و مشکل غامض بودن آن نیز حل شود، روایت مشکل سندی ندارد.
ثانیا:از لحاظ دلالت چگونه قابل تطبیق است، شخص سمرقندی که از خراسان خارج میشود چه کسی است؟ آیا ا بو مسلم خراسانی است یا احتمالات دیگری که در خراسانی داده شده است؟ (البته احتمال سید ابن طاووس به عنوان خراسانی منتفی است)
ثالثا:متن با متون دیگر نمی سازد چون در ادامه روایت این گونه آمده است که یمانی، سفیانی را شکست می دهد و بعد از اینکه سفیانی و پسرش را در رودخانه لو(نام رودخا نه ای) قطعه قطعه می کند، ثم یعیش فی سلطنته فارغا من الاعداء ثلاثین سنة، ثم یفوض الملک بابنه السعید و یأوی مکه و ینتظر ظهور قائمنا عليه‌السلام حتی یتوفی فیبقی ابنه بعد وفاة أبیه فی ملکه و سلطانه قریبا من أربعین سنة و هما یرجعان إلی الدنیا بدعاء قائمنا عليه‌السلام
یمانی که در ا ین روایت نقل میشود آن است که 70 سال قبل ظهور میاید و ا ین مساله با روایات دیگر سازگاری ندارد.
نتیجه: اینکه بگوییم اصل یمانی و خراسانی در روایات آمده است (بحث یمانی سال گذشته بحث شد) ولی آیا خراسانی از علائم ظهور یا علائم گشایش برای شیعه است؟ (که ا ین دو با هم تفاوت دارند) پس این روایت هم از نظر متن مشکل دارد.
روایتی دیگر از کتاب مختصر اثبات الرجعة فضل بن شاذان (سال گذشته بحث شده لذا مراجعه نمایید)
عَنْه (مرجع ضمیر عنه کیست؟ آيا فضل بن شاذان است یا ابن ابی عمیر که هر کدام مشکلی دارد) سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ بَكْرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَزْدِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ خُرُوجُ الثَّلَاثَةِ الْخُرَاسَانِيِّ وَ السُّفْيَانِيِّ وَ الْيَمَانِيِّ فِي سَنَةٍ وَاحِدَةٍ فِي شَهْرٍ وَاحِدٍ فِي يَوْمٍ وَاحِدٍ وَ لَيْسَ فِيهَا رَايَةٌ بِأَهْدَى مِنْ رَايَةِ الْيَمَانِيِّ يهْدِي إِلَى الْحَقِّ [1]
اگر اغماض ازسند کنیم، از این روایت استفاده میشود که خراسانی معهود کسی است که در آخر الزمان میاید و غیر از کسانی است که ا مده ا ند پس اگر سند درست شود روایت از نظر متن روشن است (مشکل دلالی ندارد)
این خلاصه روایات خراسانی بود که ذکر شد و جمع بندی آن را در جلسه قبل بیان کردیم.
رایات سود
اما روایات رایات سود از چه کسی صادر شده است؟چند روایت و چه مضمونی وبر چه کسی منطبق است؟
در معجم (ج2 ص182) فصلی تحت عنوان اهل المشرق وخراسان (إيران) في عصر ظهور المهدي7 آمده است. در این فصل هرچه روایت از پیامبر6 در ارتباط ایران و ایرا نی و فارس آمده است جمع آوری شده است. البته در این فصل ما سعه مشرب داریم (تنها به روایات رایات سود اکتفا نکردیم) بلکه هر روایتی در ارتباط ایران و فارس بوده جمع آوری کرده ایم. چون رایات سود غالباً از شرق و ایران است.
روایت اول
از ابو هریره که به پیامبر6 نسبت میدهد:
لَوْ كَانَ الدِّينُ عند الثُّرَيَّا لذهب الیه الرجال من ابناء فارس حتی یتناولوا
البته این روایت به تعابير دیگری هم نقل شده است مثل روایتی که پیامبر6 دست خود را برشانه سلمان میگذارد:
فَوَضَعَ يَدَهُ عَلَى كَتِفِ سَلْمَانَ وَ قَالَ لَوْ كَانَ الدِّينُ فَي الثُّرَيَّا لَنَالَتْهُ رِجَالٌ مِنْ هَؤُلَاءِ.[2]
این روایت ربطی به بحث رایات سود ندارد وبلکه اهمیت قوم فارس را میرساند و عجیب اینکه اینگونه روایات را بیشتر اهل سنت و چند نفر از مؤلفان صحاح (مثل بخاری، مسلم، ترمذی) نقل کرده‌اند و ما از قدیمی ترین کتاب اهل سنت از عبد الرزاق (م 211) ج 11 ص 66 ح‌ 19923 نقل میکنیم. ازشیعه اولین نفر که نقل کرده مجمع البیان طبرسی ج 5 ص 108 و دیگران مثل: أبو الفتوح الرازي: ج 10 ص 198، منهج الصادقين: ج 8 ص 357، الصافي: ج 5 ص 32 و نور الثقلين: ج 5 ص 46 ح 89 نقل کرده‌اند.
روایت دوم
معاوية بن هشام، عن علي بن صالح، عن يزيد بن أبي زياد، عن إبراهيم، عن علقمة، عن عبد الله بن مسعود قال: بينا نحن عند رسول الله صلى الله عليه وسلم إذ أقبل فتية من...
این روایت از روایات مهم است که باید در درسهاي آينده بررسی سندی و دلالی شود وبعد با روایات دیگر مقایسه شود.




[1] بحارالانوار، ج‌52، ص 210 ح52.
[2] بحارالانوار، ج‌16، ص 310.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo