< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: منابع روایت نهم/ روایاتی که به عنوان مبین روایت قبل مطرح هستند/ روایاتی که دلالت بر عدم قبول توبه در زمان ظهور دارند

ب) منابع روایت:

منابع دست اولی این روایت را نقل می‌کنند:

1. محاسن، برقی، ج ص236

2. بصائر الدرجات، محمد بن حسن فروخ صفار، ص484

3. کمال الدین، ابن بابویه، ج1، ص229

4. دلائل الإمامة، محمد بن رستم طبری، ص433

چهار منبع اصلی از قدما این روایت را نقل می‌کنند و به نظر ما خود نقل قدما و کثرت نقل در کتاب های آنان، دلیل بر اعتبار و اعتنای به این روایت است.

5. حلیة الأبرار، سید هاشم بحرانی(قرن12)، ج5، ص 419، از کمال الدین و در جای دیگر از محاسن و در صفحه421 از دلائل الإمامة نقل می کند.

6. برهان، سید هاشم بحرانی، ج1، ص564، ح5، از محاسن برقی و دلائل الإمامة، با یک اختلاف مختصر و در همین صفحه حدیث7، همان نص دلائل الإمامة. و می‌نویسد: فی کتاب مناقب فاطمه (ظاهرا این کتاب دو اسم دارد: یکی دلائل الإمامة و دیگری مناقب فاطمه است. )

7. نوادر الاخبار، مرحوم فیض، ج10، ص116، از محاسن نقل می‌کند.

8. بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج6، ص18 و ج23، ص41، از کمال الدین، ج23، از بصائر، ج23، ص42، از محاسن برقی

ایشان این روایت را در ج51 تا 53 که ابواب مختص به امام زمان می‌باشد، نیاوردند. در باب مربوط به معاد آوردند و در ج23 که مربوط به امامت عامه می‌باشد، آوردند (از جلد 23 تا 27 امامت عامه و از 27 به بعد امامت خاصه می‌باشد.) چون ظاهر روایت ارتباط به قیام قیامت و عدم قبول توبه در آن زمان دارد و ارتباطی با دوران مهدویت ندارد. عدم قبول توبه در این روایت مربوط به زمان برداشته شدن حجت است. یعنی زمانی که مقدمات قیامت است و عالم، عالم تکلیف نیست؛ لذا ربطی به بحث ما ندارد. بر خلاف روایات قبل، که مفاد آن عدم قبول توبه در زمان ظهور است.

9. معجم احادیث الامام المهدی، ج7، ص163

ج) بررسی سندی:

عن علی بن حکم عَنِ الرَّبِيعِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ الْمُسْلِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سُلَيْمَانَ الْعَامِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ

علی بن حکم

نظر مرحوم خویی:

من أصحاب الجواد علیه‌السلام، أنه متحد مع علي بن الحكم بن الزبير.[1]

ایشان از اصحاب امام جواد علیه‌السلام است و با علی بن حکم بن زبیر متحد است. نزدیک 1500 روایت از ایشان در کتب اربعه با عنوان علی بن حکم نقل شده است. توثیق خاص ندارد، ولی به نظر ما همین کثرت روایت کفایت می‌کند. البته به نظر می‌رسد به قرینه الراوی عنه و الذی روی عنهم ایشان همان علی بن حکم می‌باشد.

آقای خوئی می‌فرماید: ایشان با علی بن حکم انباری و علی بن حکم ابن زبیر مشترک و متحد است.

به هر حال توثیق خاصی برای ایشان نیافتیم؛ ولی همان کثرت روایت کافی است. بله اگر علی بن حکم که به این عنوان مطلق آمده همان ابن زبیر باشد، شیخ طوسی در رجال ایشان را توثیق کرده و فرموده‌اند: ثقة جلیل القدر؛ لذا توثیق خاص دارد.

ربیع بن محمد مسلمی

نظر مرحوم ابن داوود:

ایشان را در قسم اول آورده؛ یعنی جزو ثقات است. ولی ما ندیدیم کسی از قدما ایشان را توثیق کرده باشد.

نظر علامه حلی:

ایشان اصلا او را ذکر نکرده است؛ چون توثیق خاص ندارد. لذا یک تأملی نسبت به ایشان هست.

نظر مرحوم مامقانی:

و فی التعلیقة للمولی الوحید: إنّ رواية جماعة من الأصحاب مثل العباس بن عامر.. و غيره يشير إلى الاعتماد عليه. و يؤيّده رواية ابن الوليد، و علي بن الحسن، عنه. كما لا يخفى على المطّلع على حالهما. انتهى. و أقول: ما ذكره قدّس سرّه متين، و بذلك-بعد استفادة كونه إماميا من ظاهر كلام الشيخ و النجاشي رحمهما اللّه -يندرج الرجل في الممدوحين، و حديثه في الحسان. فلا وجه لما في الوجيزة من إهماله و إدراجه في المجاهيل. [2]

ظاهرا نظر مرحوم مامقانی بر حسن بودن ایشان است، دلیل خاص نداریم تنها نقل بزرگان از ایشان إشاره دارد بر این که این آقا مورد اعتماد است و نقل روایت ابن الولید از ایشان در حالی که ابن ولید از هر کس نقل نمی‌کند و نقل علی بن حسن بن فضال، و همین موارد کفایت می‌کند.

آقای مامقانی که به توثیق خاص دست نیافتند، به همین حرف مرحوم وحید اعتماد می‌کند و می‌فرماید: حرف متین و محکمی است. ما استفاده می‌کنیم ایشان امامی و مندرج در ممدوحین امامی است. ممدوح از لحاظ اصطلاح روایت او حسن است. پس ایشان حسن است و حدیث او هم جزو احادیث حسن است و وجهی برای مجهول قرار دادن ایشان توسط علامه مجلسی نیست.

همچنین مرحوم مامقانی در جای دیگر می‌فرماید:

ایشان اصل دارد چون اصل دارد ما می‌توانیم ایشان را جزو افراد حسن قرار دهیم.[3]

آیا کسی که اصل داشته باشد می‌توان حکم به ثقة بودن او کرد؟ اینکه به صرف اصل داشتن حکم به حسن بودن کنیم؛ این مطلب را قبول نداریم.

نظر فرزند مرحوم مامقانی:

لایبعد الحکم علی المترجم بالحسن لمجموع القرائن التی تستفاد من مجموع ما ذکر.

خیلی نتوانستیم این شخص را تزکیه کنیم؛ همین دو سه مورد بود.

این اشکال می‌تواند مطرح باشد که ابن ولید که از ایشان نقل کرده، شاید قرائن دیگری داشته است. نقل ابن ولید اعم است از وثاقت ایشان یا اعتبار این شخص. ممکن است دلائل دیگر داشته که به دست ما نرسیده است. ایشان حسن است.

نظر آقای خوئی:

ایشان هم متعرض او نشدند. تنها اینکه پنج روایت در کتب اربعه دارد؛ و می فرماید: ربیع مسلی است، نه مسلمی. پس ایشان توثیق خاص ندارد.[4]

نتیجه:

این شخص هم ظاهرا مشکل داشته باشد و نتوانیم او را توثیق نماییم. از لحاظ علمی سند را بررسی کردیم؛ ولی این متن را قبول داریم. متن این روایت قوی است؛ بخصوص در صدر متن که «زمین از حجت خالی نمی‌ماند» روایات متعدد هم به همین مضمون داریم و دنباله آن هم اقتباس از آیه است و مشکلی هم ظاهرا نداشته باشد؛

 

روایت دهم

در واقع روایتی است که ابن طاووس در مصباح الزائر از امام زمان نقل می‌کند که می‌فرماید این زیارتی است که از امام رسیده و از این زیارت به ندبه تعبیر شده است. المعروف بالندبه خرجت من ناحیة المحفوظة بالقدس إلی أبی جعفر محمد بن عبدالله سمیری (از شخصیت های بسیار بزرگ) شروع مطلب امامعلیه‌السلام : بسم الله الرحمن الرحیم لا لامرالله تعقلون (نه دستورات خدا را درک می‌کنید) ولا لاولیائه تقبلون (ونه از اولیاء خدا حرف می‌گیرید) حکمة بالغة عن قوم لایؤمنون و سلام علینا و علی عبادالله الصالحین سلام علی ال یاسین ذلک هو الفضل المبین السلام علیک یا مولای و یا حجة الله و بقیته تمام نعمة السلام علیک أیها العلم المنصوب والعلم المصبوب

شاهد مثال: إشهد یا مولای أنی أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أن محمد عبده و رسوله لا حبیب إلا هو و أهله و أن أمیر المؤمنین ... وأنت حجته و أن الانبیاء دعاة و هداة رشدکم و أن رجعتکم حق لا شک فیها ولاینفع نفسا ایمانها لم تکن امنت من قبل

رجعت ائمهعلیهم‌السلام حق است نه رجعت حکومت آنان، تفسیر به رجعت حکومت از کسانی است که عاجزهستند که خود روایات را درک کنند لذا تأویل می‌کنند بلکه خود ائمه برمی‌گردند. در رجعت شما، در حکومت و حاکمیت شما کسی که قبلا توبه نکرده حالا که آیات را می‌بیند ایمان می‌آورد توبه او قبول نیست. در این زیارت آیه را بر ظهور حضرت تطبیق دادند.

 


[1] . معجم رجال الحدیث، خوئی، ج11، ص382.
[2] . تنقیح المقال، ج27، ص159.
[3] . تنقیح المقال، ج2، ص182.
[4] . معجم رجال الحدیث، ج7، ص170.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo