< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

94/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث روایت دهم:

الف) متن روایت:

زیارت ندبه (آل یاسین) از مصباح الزائر سید بن طاوس:

المعروف بالندبه خرجت من الناحیة المحفوفه بالقدس إلی أبی جعفر محمد بن عبدالله الحمیریرحمه‌الله شروع مطلب امامعلیه‌السلام : بسم الله الرحمن الرحیم لا لامرالله تعقلون (نه دستورات خدا را درک می‌کنید) ولا لاولیائه تقبلون (ونه از اولیاء خدا حرف شنوی دارید) حکمة بالغة عن قوم لایؤمنون و سلام علینا و علی عبادالله الصالحین السلام علیک یا بقیة الله السلام علیک حین تقوم...

شاهد مثال: إشهد یا مولای أنی أشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و ... و أن رجعتکم حق لا شک فیها ولاینفع نفسا ایمانها لم تکن آمنت من قبل او کسبت فی ایمانها خیرا

این زیارت از ناحیه‌ی مقدسه یعنی امام زمان به ابی جعفر محمد بن عبدالله حمیری رحمه‌الله و دستور دادند که این زیارت را در سرداب مقدس بخوانید.

نکته:

در تقدس سردابی که در سامرا می‌باشد، هیچ شکی نیست، اما تقدس آن به چه لحاظ می‌باشد؟ آیا از این جهت که غیبت امام زمان در آن محل مقدس بوده است؟

هیچ یک از علمای شیعه قائل به این حرف نمی‌باشد، پس تقدس آن از این جهت نمی‌باشد؛ بلکه تقدس آن از این جهت است که مکان ولادت امام زمان می‌باشد (مرحوم عبدالجلیل قزوینی در کتاب نقض به این مطلب تصریح می‌کند) و از این جهت که آنجا محل زندگی سه امام معصوم علیهم‌السلام می‌باشد، همچنان که جای پای حضرت ابراهیم علیه‌السلام مصلی می‌شود (واتخذ من مقام ابراهیم مصلی).

(لاینفع نفسا ایمانها) بعضی گفته‌اند این یک قضیه مهمله است، و قضیه مهمله در قوه‌ی جزئیه می‌باشد، لذا جزئی که باشد با یک مورد هم صدق می‌کند، یعنی روزی که بعضی از انسان‌ها، ایمان‌شان فایده‌ای نخواهد داشت.

ب) منابع روایت:

1. المزار الکبیر، ابن المشهدی، ص 566

2. مصباح الزائر، ابن طاوس، ص 640

3. بحار الانوار، مجلسی، ج102، ص96

4. الصحیفة المهدی، ابطحی، ص184

5. معجم احادیث الامام المهدی، جمعی از مؤلفان، ج6

ج) بررسی سندی:

البته این متن اصلا نیاز به سند ندارد، از جهت متن قوی می‌باشد و با مبانی ما سازگار است بلکه اصلا اعتقادات ما همین است، لذا اگر از جهت سند مورد اشکال بود به معنای عدم اعتبار آن نیست، تنها از جهت فنی و علمی بررسی می‌کنیم.

ابی جعفر محمد بن عبدالله حمیری

در جلالت ایشان و پدر ‌ایشان هیچ شکی نیست؛ ایشان با امام مکاتباتی داشتند که در کتب اربعه آوردند.

نظرآقای شوشتری [1] :

ایشان با اینکه خیلی نقاد می‌باشند در مورد ایشان می‌فرماید:

یدل علی مکاتبته الصاحب علیه‌السلام أن فی التهذیب فی ما یجوز الصلاة فیه[2] و فی حد حرم الحسین علیه‌السلام: محمد بن أحمد بن داود، عن أبیه، عن محمد بن عبدالله الحمیری قال: کتبت إالی الفقیه علیه‌السلام[3]

و فی الغیبة: نسخة الدرج، مسائل محمد بن عبدالله بن جعفر الحمیری؛ ثم ذکر مسائله و جواباته توقیعاً عن الحجة علیه‌السلام ذکرها فی عنوان الحسین بن روح.[4]

هذا، و روی عنه الکافی فی سفرجله[5] و تسمیة من رأی الحجة علیه‌السلام [6] و روی عنه جعفر بن قولویه فی فضل زیارة الامیر و الحسین علیهما‌السلام فی التهذیب[7] .

ادله‌ای داریم که ایشان با امام زمان ارتباط و نامه نگاری داشته است در کتاب شریف تهذیب آقای طوسی در ما یجوز الصلاة و در حد حرم الحسین علیه‌السلام روایتی را از محمد بن عبدالله حمیری می‌آورد که می‌فرماید: کتبت إلی الفقیه معلوم شد نامه می‌نویسد برای امام زمان پس در ارتباط ونامه نگاری ایشان با امام شکی نیست. و در کتاب الغیبة در عنوان حسین بن روح مسائل محمد بن عبدالله حمیری سؤالات و جوابات را ذکر می‌کند که همه‌ی آن نامه‌ای از مهدی آل محمد علیهم‌السلام بوده است.

باز در کافی شریف در باب سفرجل از ایشان نقل می‌کند.

همچنین در باب تسمیة من رأی الحجه روایتی از حمیری می‌آورد.

ابن قولویه فی فضل زیارة امیر المؤمنین و الحسین علیهما‌السلام در آنجا روایتی نقل می‌کند.

ابن ادریس کتاب قرب الاسناد را که از کتاب‌های معتبر ما است به ایشان نسبت داده است. قرب الاسناد گویند چون سندش خیلی کم است.

علامه مجلسی رحمه‌الله در بحارالانوار: گمان من این است که کتاب از پدر حمیری است و ایشان آن را روایت می‌کند.

نجاشی و شیخ کتاب را در شرح حال پدر می‌آورند.

حر عاملیرحمه‌الله به فرزند نسبت می‌دهد.[8]

پس در شخصیت ابی جعفرمحمد بن عبد الله حمیری و ارتباط ایشان با امام زمان بحثی نیست. بحث در این است که سند ابن طاووس به این توقیعات چیست؟

اما ابن المشهدی در مزار کبیر سند ارائه می‌دهد[9] :

حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْأَجَلُّ الْفَقِيهُ الْعَالِمُ أَبُو مُحَمَّدٍ عَرَبِيُّ بْنُ مُسَافِرٍ الْعِبَادِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قِرَاءَةً عَلَيْهِ بِدَارِهِ بِالْحِلَّةِ السَّيْفِيَّةِ فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ سَنَة

ثَلَاثٍ وَ سَبْعِينَ وَ خَمْسِمِائَةٍ، وَ حَدَّثَنِي الشَّيْخُ الْعَفِيفُ أَبُو الْبَقَاءِ هِبَةُ اللَّهِ بْنُ نَمَاءِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ حُمْدُونٍ رَحِمَهُ اللَّهُ قِرَاءَةً عَلَيْهِ أَيْضاً بِالْحِلَّةِ السَّيْفِيَّةِ، قَالا جَمِيعاً: حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْأَمِينُ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَيْنُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ طَحَّالٍ الْمِقْدَادِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ بِمَشْهَدِ مَوْلَانَا أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ فِي الطَّرْزِ الْكَبِيرِ الَّذِي عِنْدَ رَأْسِ الْإِمَامِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ ذِي الْحِجَّةِ سَنَةَ تِسْعٍ وَ ثَلَاثِينَ وَ خَمْسِمِائَةٍ، قَالَ:

حَدَّثَنَا الشَّيْخُ الْأَجَلُّ السَّيِّدُ الْمُفِيدُ أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الطُّوسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ بِالْمَشْهَدِ الْمَذْكُورِ فِي الْعَشْرِ الْأَوَاخِرِ مِنْ ذِي الْقَعْدَةِ سَنَةَ تِسْعٍ وَ خَمْسِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا السَّيِّدُ السَّعِيدُ الْوَالِدُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ الطُّوسِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أُشْنَاسٍ الْبَزَّازِ، قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبُو الْحُسَيْنِ مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى الْقُمِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ زَنْجَوَيْهِ الْقُمِّيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ، قَالَ:

قَالَ أَبُو عَلِيٍّ الْحَسَنُ بْنُ أُشْنَاسٍ، وَ أَخْبَرَنَا أَبُو الْمُفَضَّلِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ الشَّيْبَانِيُّ أَنَّ أَبَا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيَّ أَخْبَرَهُ وَ أَجَازَ لَهُ جَمِيعَ مَا رَوَاهُ، أَنَّهُ خَرَجَ إِلَيْهِ مِنَ النَّاحِيَةِ، حَرَسَهَا اللَّهُ، بَعْدَ الْمَسَائِلِ وَ الصَّلَاةِ وَ التَّوَجُّهِ،

ایشان به دو طریق نقل می‌کند که این روایت از ناحیه‌ی مقدسه وارد شده است. حال آیا همه راویانی که نقل می‌کند ثقه هستند.

توثیق عام ابن مشهدی:

ابن المشهدی در مقدمه کتابشان می‌فرماید:

انی قد جمعت فی کتابی هذا من فنون الزیارات للمشاهد الشریفه من ما اتصلت به من ثقات الروات الی السادات.

تمام زیارات و ادعیه‌ را از ثقات نقل کردم ومتصل به سادات معصوم است.

ایشان شخصیتی است، می‌فرماید که همه ثقه هستند و سند به معصومین می‌رسد. با این بیان ایشان، مشکل سند برطرف شد فلذا می‌بایست روایت را توجیه کنیم وبگوییم منظور، عدم پذیرش توبه برخی در عصر ظهور است.

الا اینکه مرحوم خوئیرحمه‌الله اشکالی به خود مؤلف و همچنین تألیف ایشان می‌کنند؛ که در جلسه آینده می‌آید.

 


[1] قاموس الرجال، ج9، ص367.
[2] التهذیب، ج2، ص228.
[3] التهذیب، ج6، ص75.
[4] غیبة الطوسی، ص229.
[5] الکافی، ج6، ص358.
[6] الکافی، ج1، ص329.
[7] التهذیب، ج6، ص22.
[8] تنقیح المقال، ج3، ص140.
[9] الذریعه، ص325 و المزار الكبير (لابن المشهدي)، ص566.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo