< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

95/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصحاب امام زمان در زمان ظهور / ادامه بررسی روایات مربوط به سید حسنی

بحث در مورد اصحاب امام زمان علیه‌السلام بود که در مورد سید حسنی دو روایت بیان شد که دلالت بر فرماندهی او در زمان ظهور داشت که هر دوی آن‌ها ضعیف بودند، و به استناد این دو روایت نمی‌توان ثابت کرد که ایشان جزء فرماندهان امام علیه‌السلام می‌باشد و حال آنکه بعضی چنین گمان کرده‌اند که نه تنها ایشان در زمان ظهور مقرب و جزء فرماندهان است، بلکه در دوران غیبت هم ما باید از او تبعیت کنیم در حالی که یک روایت و حتی یک سطر و کمتر آن در لزوم تبعیت از سید حسنی در دوران غیبت نداریم حتی بر فرض آنکه ایشان در دوران غیبت شخصیتی مثبت باشد.

روایت 3

أَخْبَرَنَا أَبُو مُحَمَّدٍ الْمُحَمَّدِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مَالِكٍ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ بُنَانٍ الْخَثْعَمِيِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ يَحْيَى بْنِ الْمُعْتَمِرِ عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ

أَبِي جَعْفَرٍ علیه‌السلام فِي حَدِيثٍ طَوِيلٍ قَالَ يَدْخُلُ الْمَهْدِيُّ الْكُوفَةَ وَ بِهَا ثَلَاثُ رَايَات‌

قَدِ اضْطَرَبَتْ بَيْنَهَا فَتَصْفُو لَهُ فَيَدْخُلُ حَتَّى يَأْتِيَ الْمِنْبَرَ وَ يَخْطُبُ‌ وَ لَا يَدْرِي النَّاسُ مَا يَقُولُ مِنَ الْبُكَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله كَأَنِّي بِالْحَسَنِيِّ وَ الْحُسَيْنِيِّ وَ قَدْ قَادَاهَا فَيُسَلِّمُهَا إِلَى الْحُسَيْنِيِّ فَيُبَايِعُونَهُ فَإِذَا كَانَتِ الْجُمُعَةُ الثَّانِيَةُ قَالَ النَّاسُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ الصَّلَاةُ خَلْفَكَ تُضَاهِي الصَّلَاةَ خَلْفَ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله وَ الْمَسْجِدُ لَا يَسَعُنَا فَيَقُولُ أَنَا مُرْتَادٌ لَكُمْ فَيَخْرُجُ إِلَى الْغَرِيِّ فَيَخُطُّ مَسْجِداً لَهُ أَلْفُ بَابٍ يَسَعُ النَّاسَ عَلَيْهِ أَصِيصٌ‌ وَ يَبْعَثُ فَيَحْفِرُ مِنْ خَلْفِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه‌السلام لَهُمْ نَهَراً يَجْرِي إِلَى الْغَرِيَّيْنِ حَتَّى يُنْبَذَ فِي النَّجَفِ وَ يَعْمَلُ عَلَى فُوَّهَتِهِ‌ قَنَاطِرَ وَ أَرْحَاءَ فِي السَّبِيلِ وَ كَأَنِّي بِالْعَجُوزِ وَ عَلَى رَأْسِهَا مِكْتَلٌ فِيهِ بُرٌّ حَتَّى تَطْحَنَهُ بِكَرْبَلَاءَ

امام باقر علیه‌السلام فرموده است: حضرت مهدىعلیه‌السلام وارد كوفه مى‌شود، در حالى كه در آن شهر سه پرچم برقرار است که بین آن‌ها اختلاف است و كوفه به تصرف او در مى‌آيد و وارد آن شهر مى‌شود و بر فراز منبر كوفه خطبه مى‌خواند و مردم از كثرت صداى گريه نمى‌فهمند كه چه مى‌گويد.

و آن قول رسول الله صلی‌الله علیه و آله است که گویا حسنی و حسینی با هم پرچمی را افراشته‌اند و حسنی پرچم را به حسینی می‌دهد و با او بیعت می‌کند.

پس چون جمعه دوم فرا رسد، مردم به ایشان گویند: نماز جماعت به امامت شما همچون نماز به امامت رسول الله صلی‌الله علیه و آله می‌باشد و در مسجد جا نمی‌باشد پس می‌فرماید: در فکر برای شما هستم پس به سمت نجف اشرف خارج می‌شود و نقشه‌ی مسجدی که دارای هزار درب باشد را می‌کشند که وسعت تمامی مردم را دارد، نورانیت و ابهت خاصی دارد و سپس فرمان مى‌دهد از پشت حرم حسينى نهرى تا نجف حفر كنند، آنچنان كه آب به نجف برسد و بر آن نهر پلها بسته و كنار آن آسيابها احداث مى‌شود و گويى زنانى فرتوت را مى‌بينم كه زنبيلهاى گندم بر سر گرفته و به آسيابها مى‌آورند و بدون دريافت مزد براى آنان آرد مى‌شود.

منابع روایت

1. الغیبة، شیخ طوسی، ص468

2. صراط المستقیم، عاملی نباطی، ج2، ص264

3. منتخب الانوار المضیئه، نیلی نجفی، ص391

4. اثبات الهدات، شیخ حر عاملی، ج3، ص513

5. بحار الانوار، ج52، ص330

6. بشارت الاسلام، ص225

7. معجم الاحادیث المهدی علیه‌السلام، ج4، ص469

سند روایت

از جهت سند ابراهیم بن بنان خثعمی مهمل است البته روایاتی که نقل می‌کند، روایات محکم و سدیدی است.

دلالت روایت

از این روایت فرمانده بودن حسنی استفاده نمی‌شود و دارای ابهام است که حسنی و حسینی مطرح در روایت با هم چگونه‌اند، با هم هستند یا بر علیه هم می‌باشند و دارای چه سابقه‌ای می‌باشند.

پس این روایت اولا ضعف سندی دارد و ثانیا دلالت آن روشن نیست و با روایات دیگر معارض است؛ چون در روایت دیگر محل ملاقات را وادی القری (حجاز) بیان می‌کند اما در این روایت کوفه را بیان می‌کند و همچنین با روایت زیر نیز معارض است:

روایت 4

عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ يَعْقُوبَ السَّرَّاجِ قَالَ:

قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام مَتَى‌ فَرَجُ‌ شِيعَتِكُمْ‌ قَالَ فَقَالَ إِذَا اخْتَلَفَ وُلْدُ الْعَبَّاسِ وَ وَهَى سُلْطَانُهُم‌ وَ طَمِعَ فِيهِمْ مَنْ لَمْ يَكُنْ يَطْمَعُ فِيهِمْ وَ خَلَعَتِ الْعَرَبُ أَعِنَّتَهَا وَ رَفَعَ كُلُّ ذِي صِيصِيَةٍ صِيصِيَتَهُ‌ وَ ظَهَرَ الشَّامِيُّ وَ أَقْبَلَ الْيَمَانِيُّ وَ تَحَرَّكَ الْحَسَنِيُّ وَ خَرَجَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ مِنَ الْمَدِينَةِ إِلَى مَكَّةَ بِتُرَاثِ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله فَقُلْتُ مَا تُرَاثُ رَسُولِ اللَّهِ صلی‌الله علیه و آله قَالَ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ وَ دِرْعُهُ وَ عِمَامَتُهُ وَ بُرْدُهُ وَ قَضِيبُهُ وَ رَايَتُهُ وَ لَامَتُهُ‌ وَ سَرْجُهُ حَتَّى يَنْزِلَ مَكَّةَ فَيُخْرِجَ السَّيْفَ مِنْ غِمْدِهِ وَ يَلْبَسَ الدِّرْعَ وَ يَنْشُرَ الرَّايَةَ وَ الْبُرْدَةَ وَ الْعِمَامَةَ وَ يَتَنَاوَلَ الْقَضِيبَ بِيَدِهِ وَ يَسْتَأْذِنَ اللَّهَ فِي ظُهُورِهِ

فَيَطَّلِعُ عَلَى ذَلِكَ بَعْضُ مَوَالِيهِ فَيَأْتِي الْحَسَنِيَّ فَيُخْبِرُهُ الْخَبَرَ فَيَبْتَدِرُ الْحَسَنِيُّ إِلَى الْخُرُوجِ فَيَثِبُ عَلَيْهِ أَهْلُ مَكَّةَ فَيَقْتُلُونَهُ وَ يَبْعَثُونَ بِرَأْسِهِ إِلَى الشَّامِيِّ فَيَظْهَرُ عِنْدَ ذَلِكَ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ فَيُبَايِعُهُ النَّاسُ وَ يَتَّبِعُونَهُ وَ يَبْعَثُ الشَّامِيُّ عِنْدَ ذَلِكَ جَيْشاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيُهْلِكُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ دُونَهَا وَ يَهْرُبُ يَوْمَئِذٍ مَنْ كَانَ بِالْمَدِينَةِ مِنْ وُلْدِ عَلِيٍّ علیه‌السلام إِلَى مَكَّةَ فَيَلْحَقُونَ بِصَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ وَ يُقْبِلُ صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ نَحْوَ الْعِرَاقِ وَ يَبْعَثُ جَيْشاً إِلَى الْمَدِينَةِ فَيَأْمَنُ أَهْلُهَا وَ يَرْجِعُونَ إِلَيْهَا[1]

يعقوب سراج گويد: بامام صادق علیه‌السلام عرض كردم: فَرَج شيعيان شما چه وقت است؟ فرمود:

هنگامى كه ميان فرزندان عباس اختلاف افتد و پايه‌هاى سلطنتشان سست شود، و طمع بندد در سلطنت آنان كسى كه طمع در آنها نداشت و عرب زنجيرهاى اسارت خود را پاره كند (و از زير بار سلطه سلاطين بيرون رود) و هر نيرومندى قدرت خود را آشكار سازد، و آن شامى ( مقصود سفيانى است) ظهور كند، و يمانى بيايد، و حسنى جنبش كند، و صاحب الامر علیه‌السلام آنچه را از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله باو ارث رسيده بردارد و از مدينه بمكه رود.

عرض كردم: آنچه از رسول خدا صلی‌الله علیه و آله به او ارث رسيده چيست؟ فرمود: شمشير رسول خدا و زره و عمامه و برد و چوب‌دستى و پرچم و سلاح و زين مخصوص او است.

آنها را بردارد تا به مكه درآيد پس شمشير را از غلاف بيرون كشد و زره را بپوشد، و پرچم را برافرازد و بُرد و عمامه را در بر كند و چوب دستى مخصوص را به دست گيرد، و از خداوند براى ظهور خويش اذن طلبد، اين جريان را برخى از نزديكانش مطلع گردند و به نزد حسنى روند و او را مطلع سازند[2] حسنى قيام كند، اهل مكه[3] بر او بشورند و او را بكشند و سرش را براى شامى بفرستند، در اين وقت صاحب الامر ظاهر گردد و مردم با او بيعت كنند و از او پيروى كنند.

در اين وقت شامى لشكرى به مدينه فرستد و خداى عز و جل لشكر مزبور را پيش از رسيدن به مدينه (بیداء الآن داخل شهر است) نابود كند، در آن هنگام هر كه از فرزندان على علیه‌السلام كه در مدينه سكونت دارد به مكه فرار كند و به صاحب الامر بپيوندد.

حضرت صاحب الامر بسوى عراق حركت كند و لشكرى بمدينه فرستد تا مردم مدينه امنيت يابند و بدان جا باز گردند.

طبق این روایت که روایت صحیحی هم می‌باشد، حسنی در همان ابتدای ظهور کشته می‌شود و امام زمان علیه‌السلام را هم نمی‌بیند.

منابع روایت

1. الکافی، ج8، ص224

2. الغیبه، مرحوم نعمانی، ص278 با کمی اختلاف در سند

3. بحار الانوار، ج52، ص301 از کافی

4. بشارة الاسلام، ص133

5. معجم الاحادیث المهدی علیه‌السلام، ج5، ص234 از کافی

دلالت روایت

این روایت دلالت دارد بر اینکه اولا حسنی بر امام علیه‌السلام سبقت می‌گیرد، ثانیا اصلا بیعتی با امام ندارد و ثالثا کشته می‌شود و منافات داشت با روایات دیگر مانند روایتی که بیان می‌دارد که او با امام ملاقات می‌کند و از ایشان درخواست نشانه کرده و تسلیم حضرت می‌شود، قائل شدن به تعدد حسنی هم مشکلی را حل نمی‌کند چون به هر حال حسنی اثبات نمی‌شود و این روایات ثابت کننده‌ی شخصی که از زمینه سازان ظهور و از فرماندهان حضرت به نام حسنی، نمی‌باشد.


[1] الکافی، ج8، ص224.
[2] این مورد قبول نمی‌تواند باشد که خواص حضرت که از امر ظهور او با خبر شوند عناصر نفوذی باشند.
[3] اهل مکه از ابتدا با رسول الله صلی‌الله علیه و آله و اهل بیت ایشان دشمنی داشته و تا زمان ظهور هم بر آن دشمنی باقی هستند. هنگامی که امیر المومنین علیه‌السلام از مکه به طرف عراق خارج شد، پنج نفر با ایشان همراه بودند که سه نفر آن از خاندان ایشان بود و زمانی هم که امام حسین علیه‌السلام. ار آن به طرف کربلا خارج شدند یک نفر همراه ایشان نشدند بلکه ایشان را تعقیب کردند و درگیری به وجود آوردند در حالی که در جنگ جمل همگی آنان همراه آن زن شدند

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo