< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

95/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اصحاب امام زمان در زمان ظهور

ادامه بررسی روایات مربوط به سید حسنی

روایت 5

الطرائف‌ مِنَ الطَّرَائِفِ الْمَشْهُورَةِ مَا بَلَغَ إِلَيْهِ الْمَأْمُونُ فِي مَدْحِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ علیه‌السلام وَ مَدْحِ أَهْلِ بَيْتِهِ علیهم‌السلام ذَكَرَهُ ابْنُ مِسْكَوَيْهِ صَاحِبُ التَّارِيخِ الْمُسَمَّى بِحَوَادِثِ الْإِسْلَامِ فِي كِتَابٍ سَمَّاهُ نَدِيمَ الْفَرِيدِ يَقُولُ فِيهِ حَيْثُ ذَكَرَ كِتَاباً كَتَبَهُ بَنُو هَاشِمٍ يَسْأَلُونَ جَوَابَهُمْ مَا هَذَا لَفْظُهُ فَقَالَ الْمَأْمُونُ‌ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ‌ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَى رَغْمِ أَنْفِ الرَّاغِمِينَ أَمَّا بَعْدُ عَرَفَ الْمَأْمُونُ كِتَابَكُمْ وَ تَدْبِيرَ أَمْرِكُمْ وَ مَخْضَ زُبْدَتِكُمْ وَ أَشْرَفَ عَلَى قُلُوبِ صَغِيرِكُمْ وَ كَبِيرِكُمْ وَ عَرَفَكُمْ مُقْبِلِين‌...

فَإِذَا أَبَيْتُمْ إِلَّا كَشْفَ الْغِطَاءِ وَ قَشْرَ الْعَظَاءِ فَالرَّشِيدُ أَخْبَرَنِي عَنْ آبَائِهِ وَ عَمَّا وَجَدَ فِي كِتَابِ الدَّوْلَةِ وَ غَيْرِهَا أَنَّ السَّابِعَ مِنْ وُلْدِ الْعَبَّاسِ لَا تَقُومُ لِبَنِي الْعَبَّاسِ بَعْدَهُ قَائِمَةٌ وَ لَا تَزَالُ النِّعْمَةُ مُتَعَلِّقَةً عَلَيْهِمْ بِحَيَاتِهِ فَإِذَا أَوْدَعْتَ فَوَدِّعْهَا فَإِذَا أَوْدَعَ فَوَدِّعَاهَا وَ إِذَا فَقَدْتُمْ شَخْصِي فَاطْلُبُوا لِأَنْفُسِكُمْ مَعْقِلًا وَ هَيْهَاتَ مَا لَكُمْ إِلَّا السَّيْفَ يَأْتِيكُمُ الْحَسَنِيُّ الثَّائِرُ الْبَائِرُ فَيَحْصُدُكُمْ حَصْداً أَوِ السُّفْيَانِيُّ الْمُرْغَمُ وَ الْقَائِمُ الْمَهْدِيُّ يَحْقُنُ دِمَاءَكُمْ إِلَّا بِحَقِّهَا[1]

کتاب طرايق: از مطالب شنيدنى كه مشهور شده مدح و ستايشى است كه مأمون از امير المؤمنين علي بن ابى طالب عليه السّلام و اولادش مينمايد. در جواب نامه‌اى (اعتراض به ولایت عهدی امام رضا علیه‌السلام) كه بنى هاشم‌ ( مراد همان بنی العباس است) به او مي‌نويسند و درخواست مي‌كنند جوابش را بدهد اين مطلب را ابن مسكويه صاحب تاريخ حوادث الاسلام در كتاب خود بنام نديم- الفريد نوشته مأمون[2] در جواب ايشان چنين مي‌نويسد:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ*- حمد و سپاس خدا جهان را سزا است درود بر خاتم انبياء و اهل بيت آن جناب بر خلاف گروهى كه خوششان نمى‌آيد (كه بر اهل پيغمبر هم صلوات بفرستم).

نامه شما را متوجه شدم و منظورتان را درك كردم و كاملا برخاسته كوچك و بزرگ شما واقفم مى‌دانم چگونه اشخاصى هستيد...

اكنون كه اصرار داريد و مي‌گوئيد پرده بردارم مي‌گويم كه هارون الرشيد به من خبر داد از طرف پدران خود از شخصى كه اطلاع از آينده خلافت و فرمانروائى دارد كه او گفت هفتمين خليفه بنى عباس (يعنى خود مأمون) بعد از او ديگر براى بنى عباس خلافت خوبى نخواهد بود رياست و نعمت تا زمان زندگى او براى ايشان دوام دارد همين كه از دنيا رفت نعمت از ايشان سلب مى‌شود من كه از ميان شما بروم بايد براى خود پناهگاهى بجوئيد اما افسوس جز شمشير پناهى نداريد. مردى كه از نژاد حسنى است مى‌آيد كه انتقامجو است و چون گندم شما را درو مي‌كند يا سفيانى خواهد آمد و يا قائم مهدى مى‌آيد كه او خون ناحق نمى‌ريزد هر كه را او بكشد شايسته كشته شدن است.

اما منظورى كه از بيعت با حضرت رضا عليه السّلام داشتم با اينكه ايشان واقعا شايسته بود و اين انتخاب جز براى جلوگيرى از خونريزى و دفاع از شما و ايجاد محبت و علاقه بين دو فاميل نبود كه همين راه را طى مي‌كنم در احترام، باولاد علي و مواسات و برابرى با آنها در مختصر سهمى كه از بيت المال دارند.

منابع روایت

1. بحار الانوار، ج49، ص208

2. غایة المرام، ج2، ص56

3. معجم احادیث المهدیعلیه‌السلام، ج5، ص486

در حقیقت این روایت نیست؛ بلکه تنها جواب نامه‌ای از مأمون به بنی العباس است که چیزی را در مورد حسنی اثبات نمی‌کند و اگر گفته شود پیش‌گوئی‌های او از امام رضا علیه‌السلام می‌باشد، اولا از کجا معلوم که مأمون از امام گرفته و ثانیا از کجا معلوم این مورد جزو آن‌ها باشد.

روایت 6

و عن‌ عثمان بن عيسى، عن بكر بن محمّد الأزدي، عن‌ سدير، [قال‌] :

قال أبو عبد اللّه علیه‌السلام: يا سدير، الزم‌ بيتك‌ و كن حلسا من أحلاسه‌ ، و اسكن ما سكن الليل و النهار، فإذا بلغ‌ أنّ السفياني قد خرج فارحل إلينا و لو على رجلك.

قلت: جعلت فداك، هل قبل ذلك شي‌ء؟ قال: نعم- و أشار بيده بثلاث أصابعه إلى الشام،

و قال-: ثلاث رايات: [راية] حسنيّة، و راية امويّة، و راية قيسيّة، فبينما هم‌ [على ذلك إذ] قد خرج السفياني فيحصدهم حصد الزرع ما رأيت مثله قطّ[3]

سدير از امام صادق علیه‌السلام روايت كرده كه فرمود: اى سدير ملازم خانه‌ات باش و چون پلاسى از پلاسهاى خانه (كه روى زمين انداخته‌اند) باش (يعنى از خانه بيرون مرو) و تا شب و روز آرامش دارند تو هم آرام و ساكت باش، و چون به تو خبر رسيد كه سفيانى خروج كرده (بى‌درنگ) بسوى ما كوچ كن اگر چه پاى پياده باشى.

گفتم: فدای شما شوم، قبل آن هم چیزی است؟ فرمودند: بله و با سه انگشت مبارک دستشان به شام اشاره کردند، و فرمودند: سه پرچم: پرچم حسنی، و پرچم اموی، و پرچم قیسی، این سه پرچم هست، سفیانی خروج می‌کند و درو می‌کند آن‌ها را همچون درو کردن گندم، درو کردنی که مانند آن را ندیدم.

مفاد این روایت این است که یک پرچم در شام است که پرچم حسنی است. اما بیش از این بیانی ندارد که ثابت کند او بر حق و در جبهه‌ی حق و از فرماندهان امام علیه‌السلام است.

منابع روایت

1. سرور اهل ایمان در نشانه‌های ظهور،نیلی، ص42

2. الکافی (تنها قسمت اول روایت را نقل کرده و حسنی را ندارد)، ج8، ص264

3. اثبات الهداة، مرحوم حر عاملی از کافی و فتن هم این روایت را نقل کرده است.


[1] بحار الانوار، ج49، ص208.
[2] مامون جزء با سوادترین آن‌ها بود اما بی دین‌تر از همه بود چون سواد تنها کفایت نمی‌کند که اگر سواد تنها کفایت کند شیطان از همه با سوادتر است. بعضی تلاش می‌کنند او را شیعه قلمداد کنند در حالی که خود اهل سنت بیان می‌کنند که او امام رضا علیه‌السلام. را مسموم کرد(الثقات ابن حدان جلد8)
[3] سرور اهل الایمان فی علامات الظهور، ص42.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo