< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

95/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اصحاب امام زمان در دوران غیبت کبری

حضرت خضر علیه‌السلام

ج) بررسی سند روایت اول

حَدَّثَنَا الْمُظَفَّرُ بْنُ جَعْفَرِ بْنِ الْمُظَفَّرِ الْعَلَوِيُّ الْعُمَرِيُّ السَّمَرْقَنْدِيُّ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ أَبِيهِ مُحَمَّدِ بْنِ مَسْعُودٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ أَحْمَدَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ عَلِيَّ بْنَ مُوسَى الرِّضَا ع يَقُولُ[1]

مظفر بن جعفر

مظفر بن جعفر بن مظفر علوی عمری سمرقندی: ایشان شاید همان مظفر بن جعفر بن محمد باشد که در این صورت مظفر دوم بیان شده در سند روایت اضافی است و یا اینکه دو نفر هستند. ظاهرا همه قائل به یکی بودن این دو هستند و می‌گویند: قبل از مظفر دوم، محمد بوده که حذف شده است.

بر فرض یکی بودن، ایشان هیچ توثیقی ندارد. تنها اینکه ایشان از مشایخ مرحوم صدوق است و تلعکبری از ایشان اجازه‌ی روایت تمام کتب عیاشی[2] را دارد. و شیخ طوسی در کتاب رجال او را به عنوان کسی که روایتی از ائمه علیهم‌السلام مستقیم نقل نکرده است، ذکر می‌کند.

نظر مرحوم مامقانی:

عدّه الشيخ ره فى رجاله ممّن لم يرو عنهم علیهم‌السلام مضيفا الى ما فى العنوان روى عنه التلعكبرى اجازة كتب العيّاشى محمّد بن مسعود بن محمّد بن عيّاش السّلمى عن ابيه جعفر بن محمد عن ابيه ابا النّضر يكنّى ابا طالب انتهى و لا شبهة فى‌ كونه‌ اماميّا و كونه‌ شيخ‌ اجازة يغنيه‌ عن‌ التوثيق‌ فهو بحكم الثّقة[3]

شکی در امامی بودن ایشان نیست و شیخ اجازه بودن او برای توثیق او کفایت می‌کند پس او در حکم ثقه است.

مرحوم مامقانی ایشان را با عنوان دیگری نقل میکند و میفرماید:

فى مشيخة الفقيه روايته عنه عن محمّد بن مسعود عن جعفر بن محمّد عن ابيه ابى النّضر و الظاهر كونه سابقه و انّ المظفّر الثّانى لقب محمّد و اللّه العالم و زاد فى التعليقة وصفه بالسّمرقندى و قال هو الّذى يروى عنه الصدوق ره كثيرا مترحّما عليه و لا يبعد ان يكون من مشايخه ثمّ قال و قيل المظفّر الثّانى تكرار و سهو بل هو كما فى سابقه و فيه تامّل انتهى‌.

در مشایخ فقیه به این نام آمده است و به طریق ایشان روایاتی را هم نقل کرده است، مرحوم وحید بهبهانی فرمودند: وصف او به سمرقندی است و مرحوم صدوق از او بسیار روایت نقل می‌کند و نسبت به او ترحم دارد و اینکه او از مشایخ صدوق بوده، بعید نیست و گفته شده که مظفر دوم تکرار و سهو است.

پس در مورد ایشان دو بحث مطرح بود یکی متحد بودن او با مظفر بن جعفر بن محمد و دیگری وثاقت او که در این زمینه هم توثیق خاصی نداشت و تنها جزو مشایخ بودن تلعکبری و مرحوم صدوق را داشت و اینکه صدوق بسیار بر او ترحم می‌کند که این موارد در توثیق شخص وابسته به اختیار مبنای رجالی است. و مرحوم خوئی[4] هیچ یک از این موارد را در توثیق نمی‌پذیرد ولی مرحوم مامقانی می‌پذیرد.

پس ایشان علی المبنی ثقه است.

نظر مرحوم شوشتری:[5]

الظاهر وقوع سقط في رجال الشيخ و أنّه المظفّر بن جعفر بن المظفّر- الآتي- و يشهد للسقط أنّ الإكمال روى في باب من شاهد القائم علیه‌السلام في خبر ترحيم الحجّة علیه‌السلام بعد مولده بليلة لنسيم خادمة أبيه علیه‌السلام لمّا عطست عنده: «عن أبي طالب المظفّر بن جعفر بن المظفّر بن جعفر بن محمّد بن عبد اللّه بن محمّد بن عمر بن عليّ بن أبي طالب علیه‌السلام» فهذا السند يشهد أنّه سقط من رجال الشيخ «المظفّر بن جعفر» الثاني قبل «محمّد بن عبد اللّه»

مرحوم شوشتری هم قائل به وحدت این دو هستند و روایتی را از مظفر بن محمد بن مظفر نقل می‌کند، روایت ترحیم (رحمک الله بعد از عطسه) امام زمان علیه‌السلام نسبت به نسیم خادمه‌ی امام حسن عسگری علیه‌السلام که امام نسبت به نسیم بعد از آنکه یک روزه بودند، ترحیم می‌کنند.

به نظر ما آنچه بیان شد اگر اماره‌ی وثاقت ایشان نباشد لااقل ایشان حسن است و مشکلی ندارد.

جعفر بن محمد بن مسعود

نظر شیخ طوسی:

فاضل، روی عن ابیه جمیع کتبه.

کلمه فاضل هیچ اماره و نشانه‌ای برای توثیق نیست.

در وجیزه و بلغة نسبت به ایشان تعبیر ممدوح شده است.

مرحوم مامقانی میفرماید: از مجموع آنچه ذکر شد، میتوان ایشان را جزء حسان قرار دهیم. رابط بین پدر و بعدیها در نقل کتابها فقط ایشان بوده است.

نظر فرزند مرحوم مامقانی:

عند التأمل في جميع ما ذكرناه يحصل الاطمئنان بأنّ المترجم من الحسان، فهو حسن‌، و الحديث‌ من‌ جهته‌ حسن أيضا، فتفطن.[6]

با تأمل در همه‌ی آنچه ذکر کردیم، اطمینان به اینکه مترجم از حسان است، حاصل می‌شود، پس او حسن است، و حدیث از جهت او حسن است.

محمد بن مسعود عیاشی: ایشان فوق وثاقت است.

نظر مرحوم نجاشی:

قال النجاشي: «محمد بن مسعود بن محمد بن عياش السلمي السمرقندي أبو النضر المعروف بالعياشي: ثقة، صدوق، عين من عيون هذه الطائفة، و كان يروي‌ عن‌ الضعفاء كثيرا و كان في أول أمره عامي المذهب، و سمع حديث العامة فأكثر منه، ثم تبصر و عاد إلينا[7] .

جعفر بن احمد: ایشان به ابو سعید بن عاجز معروف است.

مرحوم مامقانی میفرماید:

عدّه الشيخ رحمه اللّه في رجاله‌ في باب من لم يرو عنهم عليهم السلام قائلا: جعفر بن أحمد بن أيوب يعرف ب: ابن التاجر، من أهل سمرقند، متكلّم له كتب. انتهى‌ و قال‌ النجاشي‌: جعفر بن‌ أحمد بن أيوب السمرقندي أبو سعيد، يقال له: ابن العاجز، كان صحيح الحديث و المذهب. روى عنه محمّد بن مسعود العياشي، ذكر أحمد بن الحسين رحمه اللّه أنّ له كتاب الردّ على من زعم أنّ النبي صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كان على دين قومه قبل النبوة، و مثله بعينه في القسم الأوّل من الخلاصة .. إلى قوله: العياشي. و كذا في رجال ابن داود. و في الوجيزة: إنّه حسن كالصحيح.[8]

شیخ طوسی در کتاب رجال او را در باب کسانی آورده که از ائمه روایت نکرده است و گوید: جعفر بن احمد بن ایوب معروف به ابن تاجر از اهل سمرقند است و متکلم است. و نجاشی گوید: جعفر بن احمد بن ایوب سمرقندی ابو سعید، به او ابن عاجز گفته شده است، مذهب و حدیث او صحیح بوده است. محمد بن مسعود عیاشی از او روایت نقل کرده است، احمد بن حسین برای او کتابی ذکر کرده در رد بر کسانی که گمان می‌کردند که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله قبل از نبوت بر دین قومش بود. علامه در قسمت اول ایشان را نقل کرده است. در وجیزه هم نسبت به او تعبیر حسن مانند صحیح بیان شده است.

نظر فرزند مرحوم مامقانی:

بناء على جواز التوثيق بالقرائن المفيدة للاطمئنان بالوثاقة- كما هو المختار- فالمترجم ثقة جليل، و القول بأنّه حسن كالصحيح أقل ما يقال فيه، فالخبر من جهته إمّا صحيح، أو حسن كالصحيح‌[9] [10]

بنا بر جواز توثیق به واسطه قرائنی که مفید به اطمینان به وثاقت است (همچنان که مختار ما همین است) پس مترجم ثقه و جلیل است، و قول به اینکه او حسن مانند صحیح است کمترین چیزی است که در مورد او گفته شود، پس خبر از جهت او یا صحیح است یا حسن مانند صحیح است.

پس ایشان هم مشکلی ندارد.

حسن بن علی بن فضال

بنی فضال هم که معروف هستند به اینکه آنچه نقل می‌کنند را بگیرید.

پس سند این روایت مشکلی ندارد. البته در این هم اختلاف است. مفاد آن هم این بود که حضرت خضر علیه‌السلام در دوران غیبت از یاران امام زمان است.

تحقیق مرحوم طبسی پیرامون حضرت خضر علیه‌السلام:2

مرحوم والد ما بحثی پیرامون معمرین در جواب از اشکال به عمر حضرت در کتاب الشیعة و الرجعة دارند. ایشان معمرین را در دوازده طبقه بیان می‌کنند. طبقه اول آن مخصوص کسانی است که عمر آن‌ها از صد سال گذشته است، طبقه دوم مخصوص کسانی است که عمر آن‌ها از دویست سال گذشته است، همین طور ادامه دارد تا به طبقه‌ی دوازدهم می‌رسد که مخصوص کسانی است که هزاران سال عمر کردند و زنده هستند و تا ظهور امام مهدی هستند یا تا قبل از قیامت هستند. اولین اسمی که می‌برند، نام حضرت خضر علیه‌السلام است:

الخضر الذي كان موسى بن عمران في عصره و هو خضرون بن قابيل على ما تقدم في ص 64 من هذا الكتاب نقلا عن السجستاني انه قال ان أطول‌ بني‌ آدم عمرا الخضرون بن قابيل و لعله قد جاوز 9000 سنة. «أما نسبه» ففيه أقوال كثيرة ربما تبلغ الى عشرة و الصحيح على ما ذكره في ج 7 من بحار الأنوار ان اسمه الياس بن ملكان بن عامر بن أرفحشد بن سام بن نوح. و في الاصابة ج 1 ص 429 يقول: (القول الثالث): ما عن جابر عن وهب بن منبه. انه بليان بن ملكان بن فالغ بن شالخ بن عامر بن أرفحشد بن سام بن نوح.

و قيل: انه من ولد بعض من كان آمن بابراهيم و هاجر من أرض بابل حكاه ابن جرير الطبري في تاريخه ص 188 ج 1. و قيل كان أبوه فارسيا و امه رومية. و قيل بالعكس كما في الاصابة ص 429 ج 1: «و أما سبب تسميته» خضرا قيل انه جلس على فروة بيضاء فاذا هي تهتز تحته خضراء. هذا لفظ من رواية ابن المبارك. و فى «كتبنا» في ج 7 من بحار الأنوار ص 296 ما بقرب منه. و في مجمع البحرين في مادة خضر قال: و اختلف في وجه تسميته بالخضر فقيل: سمي به لأنه كان اذا صلى اخضر ما حوله. و قيل: انه كان في أرض بيضاء فاذا هي تهتز خضرا من خلفه. و في معاني الأخبار في وجهه قال: لأنه كان لا يجلس على خشبة يابسة إلا اخضرت.

«و أما كونه نبيا» اختلف العلماء فيه فالأكثرون على انه نبي محتجين بقوله تعالى‌: «وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» و بانه أعلم من موسى و مما نقل من وصاياه لموسى‌ عند الافتراق «يا موسى اجعل همك فى معادك و لا تخض في ما لا يعنيك و لا تترك الخوف في أمنك و لا تيأس من الأمن في خوفك» فقال له موسى: زدني؟ فقال الخضر: «لا تضحك من غير عجب و لا تعير أحد الخاطئين بعد الندم، و ابك على خطيئتك يا ابن عمران، يا موسى، لا تطلب العلم لتحدث به و اطلب العلم لتعمل به و اياك و الغضب إلا في اللّه و لا ترض على احد إلا في اللّه و لا تحب لدنيا و لا تبغض لدنيا فان ذلك يخرج من الايمان و يدخل في الكفر.

خضری که در عصر موسی بن عمران بود، او خضرون بن قابیل است بنا بر آنچه در صفحه‌ی 64 از این کتاب به نقل از سجستانی گذشت که طولانی‌ترین عمر از بنی آدم را خضرون بن قابیل دارد و عمر او از 9000 سال متجاوز است.

اما نسب او در آن ده قول است و صحیح بنا بر آنچه در ج 7 بحار الانوار کرد این است که اسم او الیاس بن ملکان بن عامر بن ارفحشد بن سام بن نوح است. و در کتاب اصابة از جابر بن وهب بن منبه نقل شده که او بلیان بن ملكان بن فالغ بن شالخ بن عامر بن أرفحشد بن سام بن نوح است. و گفته شده است که او از نسل کسانی است که به حضرت ابراهیم ایمان آورد و از سرزمین بابل هجرت کرد. این قول را ابن جریر طبری در تاریخش حکایت کرده است. و گفته شده است که پدر او فارسی و مادرش رومی بوده و بعضی بر عکس این را گفتهاند.

اما سبب نامگذاری او به خضر گفته شده است به این جهت بوده که هر کجا که مینشسته سبز و خرم میشده، این لفظ روایت ابن مبارک است. و در کتب ما در بحار الانوار نیز نزدیک به همین معنا بیان شده است. و در مجمع البحرین در مادهی خضر گفته است: در وجه نامگذاری او به خضر اختلاف شده است پس گفته شده است: خضر نامیده شد چون هنگامی که نماز میخواند، اطراف او سبز میشد. و در معانی الاخبار در وجه نامگذاری او بیان شده: به این جهت که او بر چوب خشکی نمینشست مگر اینکه سبز میشد.

اما در نبی بودن او علما اختلاف کردند پس اکثر آنان بر این هستند که او نبی است به دلیل:

1. قول خداوند تعالی درباره او: (( آن را از نزد خودم انجام ندادم))

2. اینکه او اعلم از حضرت موسی علیه‌السلام بود.

3. از وصایایی که از او به حضرت موسی علیه‌السلام هنگام جدایی نقل شده است: « ای موسی همت را در آخرت قرار ده و در آنچه به تو مربوط نیست وارد نشو؛ اگر احساس امنیت کردی، خوف را ترک نکنی و اگر در خوف بودی، هیچ وقت از امان خداوند مأیوس نباش» پس موسی گفت: اضافه کن؟ پس خضر گفت: بدون دلیل نخند و گناه خطاکار را بعد از پشیمانی او به رخ او نکش، بر خطاهای خودت ای پسر عمران گریه کن، ای موسی، علم را برای مطرح کردن خود طلب نکن، علم را برای عمل به آن طلب کن، از غضب دور باش و تنها برای خداوند غضب کن و راضی از کسی مشو مگر در راه خداوند و برای دنیا حب و بغض نداشته باش که اگر برای دنیا باشد انسان را از ایمان خارج می‌کند و در کفر داخل می‌کند. و این خلاف نظر مرحوم مدرس است.


[2] عیاشی از اهل سنت بود پس مستبصر شد و خدمت بزرگی به مذهب تشیع کرد، بیش از دویست کتاب در نصرت مذهب نوشتند.
[3] تنقيح المقال فى علم الرجال (جاپ سنگی)، ج‌3، ص220.
[10] الشيعة و الرجعة، ج‌1، ص300.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo