< فهرست دروس

درس مهدویت استاد طبسی

95/11/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:اصحاب امام زمان در دوران غیبت کبری

روایات در مورد حضرت خضر را بیان کردیم و شخصیت ایشان را مورد بررسی قرار دادیم. حضرت خضر در کتب اهل سنت خیلی مطرح است و ایشان در دوران غیبت امام زمان (البته آن‌ها تعبیر غیبت نمی‌کنند) تا قبل از قیامت، تا قبل از خروج یاجوج و ماجوج، هر شب کنار همان سدی که ذوالقرنین بنا کرد، ملاقات دارد.

حیات خضرعلیه‌السلام در روایات و کتب عامه:

روایت دوم

الف) متن روایت

عن انس بن مالک قال: الخضر في البحر، و إلياس في البرّ، يجتمعان كلّ ليلة عند الرّدم الّذي بناه ذو القرنين بين النّاس و بين يأجوج و مأجوج، و يحجّان كلّ سنة، و يشربان من زمزم شربة تكفيهما إلى قابل، طعامهما ذلك‌[1] .

انس بن مالک گوید:[2] مسکن خضر دریا است و مسکن الیاس خشکی است،[3] هر شب نزد سدی که ذو القرنین بین مردم و بین یاجوج و ماجوج بنا کرد، جمع می‌شوند، و هر سال حج به جا می‌آورند، و از آب زمزم می‌نوشند که آن دو را تا سال بعد کفایت می‌کند، طعام آن دو هم همان آب است.

ب) منابع روایت:

1. مسند الحارث بن أبي أسامة، البته این مسند الآن در دسترس نیست، این روایت را کنز العمال به نقل از مسند حارث بن ابی اسامه نقل میکند.

2. فردوس الاخبار، ج2، ص،202 ح 300- مرسلا از أنس بن مالك نقل میکند و به پیامبر صلی‌الله علیه و آله نسبت نمیدهد.

3. إتحاف الخيرة المهرة، ج9، ص 187 ح 8795- همراه ارائه سند، با کمی اختلاف: إنّ الخضر في البحر، و اليسع في البرّ

4. الزهر النضر (مجموعة الرسائل المنيرية)، ج2، ص 201- همان متن إتحاف است، با کمی تفاوت: «يعتمران» بدل «أو يجتمعان».

5. كنز العمّال: ج 12 ص 71 ح 34047- عن الحارث، و فيه: «و يعتمران كلّ عام».

6. البرهان على وجود صاحب الزمان ، ص 14- مرسلا از أنس نقل میکند و نص آن همان نص الزهر النضر است.

7. معجم احادیث الامام المهدی علیه‌السلام، ج2، ص337

ج) بررسی سند روایت

حارث بن ابی اسامه

ایشان اصلا در کتب رجالی متقدم نمی‌باشد. تنها فرزند مرحوم مامقانی می‌فرماید:

لم یرد فیه التوثیق. الحارث بن أبي أسامة التميمي‌ جاء في فهرست الشيخ الطوسي: 121 برقم 107 (الطبعة الحيدرية)، في ترجمة علي بن محمّد المدائني العامّي، بسنده: .. عن ابن كامل، عن الحارث بن أبي أسامة، عنه .. و ذكر في أمالي الشيخ: 240 حديث 424، بسنده: .. عن محمد ابن إبراهيم، عن الحارث بن أبي اسامة، عن المدائني .. و في أمالي الشيخ الطوسي 2/ 3 الجزء الرابع عشر (طبعة مطبعة النعمان، و في طبعة مؤسسة البعثة: 389 حديث 854)، بسنده: .. و جاء أيضا في صفحة: 382 حديث 824: الحارث بن محمد بن أبي اسامة، و كذلك في صفحة: 385 حديث 837، و صفحة: 393 حديث 868. و جاء أيضا في توحيد الصدوق: 377 حديث 4، و كذلك في (الأربعون حديثا) لمنتجب الدين بن بابويه: 55 حديث 27، و حلية الأبرار 1/ 241، المعنون من رواة العامّة، و اختلفوا فيه؛ حيث ضعّفه بعض و وثّقه آخرون.[4]

او هیچ توثیقی ندارد.

حارث بن ابی اسامه، نام او در فهرست شیخ طوسی در صفحه‌ی 121 در شرح حال علی بن محمد مدائنی آمده است. در امالی شیخ طوسی صفحه‌ی 240 در یک سندی آمده است. و در امالی شیخ طوسی جلد 2 صفحه‌ی 3 نام او به عنوان سند آمده است. و در توحید صدوق صفحه‌ی 377 نام او در سندی آمده است، همچنین در منتجب الدین ابن بابویه و حلیة الابرار در سندی نام او آمده است. ایشان از روات عامی است، و در او اختلاف کردند؛ بعضی او را تضعیف و بعضی دیگر او را توثیق کردند.

نظر علمای عامه نسبت به حارث بن ابی اسامه:

ذهبی میگوید:[5] الحافظ[6] ، الصدوق، العالم، مسند العراق[7] ، صاحب المسند المشهور[8] . او مورد اختلاف است.

ابن حبان او را جزء ثقات نقل کرده است.

دار قطنی گفته است: صدوق است.

ابن حزم گفته است: ضعیف است.

بعضی گفتند: لا باس بالرجل و احادیثه علی الاستقامة، اشکالی بر او نیست و احادیث او مستقیم است.

سپس ذهبی می‌گوید:

و هو الذی روی کتاب العقل، ذنبه اخذه علی الروایة و لعله کان محتاجا

مشکل او این بود که بر درسش پول می‌گرفت و شاید او محتاج بوده است. مشکل دیگر او فقر او بوده است، او گفته بود که من شش دختر دارم که کوچکترین آن‌ها شصت سال عمر دارد؛ هیچ کدامشان را شوهر ندادم چون فقیر بودم و کسانی هم که می‌آمدند فقیر بودند و کراهت داشتم که عیالم را زیاد کنم؛ سی سال است که کفنم را به میخ آویزان کردم و ترسیدم که اگر کفنم را آماده نکنم بعد از مرگم، کفنم را به من ندهند.

این شخص بین عامه مشکل دارد، بعضی او را تضعیف کردند و در کتب شیعه هم که به او اشاره‌ای نشده است. البته بعض متن روایت در روایات ما وجود دارد، در روایت امام رضا علیه‌السلام (که سند آن را هم تصحیح کردیم) هم چنین آمده بود که حضرت خضر هر سال به حج می‌رود. در مورد بخش دیگر روایت او هم مانعی از پذیرش آن نیست چون خلاف معتقدات ما نیست بلکه روایات دال بر طول عمر امام زمان علیه‌السلام را تایید می‌کند.

امّا اگر مدرک روایت را فردوس الاخبار قرار دهیم که مرسلا از انس نقل کرده است.

مرحوم کشی به نقل از امام صادقعلیه‌السلام میفرماید:

ثلاثة یکذبون علی رسول الله صلی‌الله علیه و آله منهم انس بن مالک.

سه نفر هستند که به رسول خدا صلی‌الله علیه و آله دروغ نسبت می‌دهند، یکی از آنان انس بن مالک است.

یعنی اگر روایت مسند هم بود، مشکل آن حل نمی‌شد چه رسد به اینکه مرسلا از انس نقل شده است. البته انس نزد عامه جایگاه ویژه‌ای دارد و روایات او بیش از دو هزار روایت است.

روایت سوم[9]

الف) متن روایت

«يأتي الدجّال و هو محرّم عليه أن يدخل نقاب المدينة، فيخرج إليه رجل يومئذ هو خير النّاس أو من خيرهم، فيقول: أشهد أنّك الدجّال الّذي حدّثنا رسول اللّه صلی‌الله علیه و آله حديثه. فيقول الدجّال: أرأيتم إن قتلت هذا ثمّ أحييته أتشكّون في الأمر؟ فيقولون: لا، فيقتله ثمّ يحييه، فيقول حين يحيى: و اللّه ما كنت قطّ أشدّ بصيرة فيك منّي الآن. قال: فيريد قتله الثّانية فلا يسلّط عليه. قال معمر: و بلغني أنّه يجعل على حلقه صفيحة من نحاس، و بلغني أنّه الخضر الّذي يقتله الدجّال ثمّ يحييه»[10]

ابو سعید خدری از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله نقل می‌کند که پیامبر صلی‌الله علیه و آله حدیث طولانی در مورد دجال بیان کردند که ضمن بیان حضرت پیرامون دجال این است که فرمودند: هنگامی که دجال ظهور می‌کند، همه جا می‌رود اما کوچه‌های مدینه بر او حرام است که داخل آن شود، پس مردی در برابر او خروج می‌کند که او بهترین انسان‌ها است یا از بهترین انسان‌ها است، پس می‌گوید: شهادت می‌دهم که تو دجال هستی همان کسی که پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله حدیث او را برای ما نقل کردند. دجال می‌گوید: اگر من این را کشتم سپس او را زنده کردم، باز هم شک می‌کنید که من خدای شما هستم؟ می‌گویند: نه، این کار را بکن تا برای ما مسلم شود پس او را می‌کشد سپس او را زنده می‌کند پس هنگامی که زنده می‌شود، می‌گوید: اگر قبلا کمی شک و تردید در دجال بودن تو داشتم، الآن دیگر شکی ندارم که تو همان دجال هستی. گفت: پس اراده می‌کند که دوباره او را بکشد پس دیگر توان آن را ندارد.

معمر (راوی حدیث) میگوید: به من رسیده که او آهن به حلقش به قصد خفه کردنش می‌گذارد و به من رسیده است که او خضر است که دجال او را می‌کشد سپس زنده می‌کند.

از این روایت استفاده می‌شود که حضرت خضر زنده است و زمانی که دجال می‌آید توسط او کشته می‌شود و دوباره زنده می‌شود و حیات او ادامه پیدا می‌کند.

ب) منابع روایت

1. المصنّف عبد الرّزّاق، ج 11 ص 393

2. الفتن ابن حمّاد، ج 2 ص 551 ح 1547- از المصنّف.

3. مسند أحمد، ج 3 ص 36- از المصنّف.

4. عبد بن حميد، از مسلم

5. صحيح البخاري، ج 9 ص 76

6. صحيح مسلم، ج 4 ص 2256 همان متن عبد الرزاق

7. كشف الغمة، ج 3 ص 291 از صحيح مسلم

8. زهرة المقول: ص 69 از صحيح مسلم

9. بحار الأنوار، ج 51 ص 98 از صحيح مسلم

این روایت را منابع زیادی از عامه نقل میکند امّا از شیعه کسی نقل نمیکند و سه مصدری هم که نقل کردند از صحیح مسلم نقل کردهاند.

ج) بررسی سند روایت

عبد الرزاق: ایشان به نظر ما ایرادی ندارد.

زهری: از نظر ما بسیار مشکل دارد.

«مندیل العلماء» دستمال امرا بود و جنایات و خلافکاریها و اشتباهات خلفا را توجیه میکرد و بر آن روپوش میگذاشت. تعمد در کتمان فضائل اهل بیت علیهم‌السلام دارد، یکی از نوادگان جعفر طیار در شام روایتی را میخواست از یک زنی نقل کند، زهری به او میگوید: از او نقل نکن، او خواهر من است، او خرفت است. خواهرش به او میگوید: من خرفت هستم یا تو که فضائل اهل بیت علیهم‌السلام را کتمان کردی؟ در المجروحین ابن حبان نق شده است؛ که اصلا معهود نیست که زهری یا انس بن مالک روایتی در فضیلت امیر المومنین علیه‌السلام نقل بکنند.

پس این روایت مشکل زهری را دارد. البته منعی از پذیرش متن روایت نیست و شواهد دیگری هم دارد، البته اگر شواهد دیگری بر آن نبود، نمیتوانستیم به راحتی این روایت را بپذیریم.

مفاد آن هم این است که خضر تا زمان دجال هست. در بعضی از نصوص و کلمات علمای ما گفته شده است که دجال ده روز قبل از ظهور امام زمان خارج میشود. البته در بحثهای قبل اشاره کردیم که اصلا در روایات ما برای دجال اعتبار و اهمیتی قائل نشدهاند و آنچه در مورد او هست از منابع اهل سنت است. دجال به نظر ما شخص است که یک جریان شرک و نفاق پشت سر او هست.

 


[2] در بعضی روایات نقل انس از پیامبر اکرم صلی‌الله علیه و آله است و در بعضی نقل از پیامبر صلی‌الله علیه و آله. ندارد
[3] طبق این نقل معلوم می‌شود که خضر همان الیاس نیست.
[6] کسی که لااقل صد هزار حدیث با سند از حفظ باشد.
[7] کسی که حدیث را با سند نقل بکند، خواه سند آن را هم بفهمد خواه با سند آشنائی نداشته باشد.
[8] مسند نویسی یعنی نوشتن روایات بر مبنای اصحاب، مسند حارث نه بر مبنای ابواب و نه بر مبنای اصحاب نوشته شده، بلکه به هم ریخته است.
[10] این روایت تایید کننده اعتقاد شیعه به رجعت می‌باشد که در کتب دست اول عامه با مدارک محکم و زیاد آمده است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo